محل تبلیغات شما

شبیه نوح



اربعین

حضرت زینب(س)-اربعین

نگاه گریه داری داشت زینب

چه گام استواری داشت زینب

دل با اقتداری داشت زینب

مگر چه اعتباری داشت زینب

چهل منزل حسین منجلی شد

گهی زهرا شد و گاهی علی شد

*

ندیدم زینب کبری تر از این

ندیدم زینت باباتر از این

ندیدم دختر زهرا تر از این

حسینی مذهبی غوغا تر از این

به پیش پای ما راهی گذارید

بنای زینب اللهی گذارید

*

اگر چه غصه دارد آه دارد

به پایش خستگی راه دارد

به گردش آفتاب و ماه دارد

به والله که ایوالله دارد

همینکه با جلالت سر نداده

به دست هیچکس معجر نداده

*

پس از آنکه زمین را زیر و رو کرد

سپاه کوفه را بی آبرو کرد

به سمت کربلا خوشحال رو کرد

کمی از خاک را برداشت بو کرد

رسیدم کربلا ای داد بی داد

حسین سر جدا، ای داد بی داد

*

چهل روز است گریانم حسین جان

چو موی تو پریشانم حسین جان

چهل روز است می خوانم حسین جان

حسین جانم حسین جانم حسین جان

تویی ذکر لبم الحمدلله

حسینی مذهبم الحمدلله

*

همین جا شیرخواره گریه می کرد

رباب بی ستاره گریه می کرد

گهی بر گاهواره گریه می کرد

گهی بر مشک پاره گریه می کرد

خدایا از چه طفلم دیر کرده؟

مرا بیچاره کرده، پیر کرده

*

همین جا دور اکبر را گرفتند

ز ما شبه پیغمبر ما را گرفتند

ولی از من دو دلبر را گرفتند

هم اکبر هم برادر را گرفتند

"به تو گفتم که ای افتاده از پا

ز جا بر خیز ورنه معجرم را."

*

همین جا بود که سقای ما رفت

به سمت علقمه دریای ما رفت

پناه عصمت کبرای ما رفت

پی او گوشواره های ما رفت

فقط از علقمه یک مشک برگشت

حسین بن علی با اشک برگشت

*

همین جا بود که دلها گرفت و .

کسی روی تن تو جا گرفت و .

سرت را یک کمی بالا گرفت و.

همین که بر گلویت خنجر آمد

صدای ناله ی زهرا در آمد

*

همین جا بود الف را دال کردند

تنت را بارها پامال کردند

ته گودال را گودال کردند

تو را با سم مرکب چال کردند

اگر خواندم قلیلت علت این بود

که یک تصویری از تو بر زمین بود

*

تو ماندی و کبوتر رفت کوفه

تو را کشتند و خواهر رفت کوفه

خودم در راه و معجر رفت کوفه

چه بهتر زودتر سر رفت کوفه

وگرنه دردها می کشت مارا

نگاه مردها می کشت ما را

*

بهاری داشتم اما خزان ش

قدی که داشتم بی تو کمان شد

عقیق تو به دست ساربان شد

طلای من نصیب کوفیان شد

خبر داری مرا بازار بردند

میان مجلس اغیار بردند

*

همین جا بود افتادند تن ها

همین جا بود غارت شد بدن ها

تمامی کفن ها، پیرهن ها

بدون تو کتک خوردند زن ها

همین جا بود گیسو می کشیدند

هر سو دخترانت می دویدند

*

همین جا بود تازیانه باب گردید

رخ ما در کبودی قاب گردید

ز خجلت خواهر تو آب گردید

که معجر بعد تو نایاب گردید

سکینه معجر از من خواست اما

خودم هم بودم آنجا مثل آنها.

*

ز جا برخیز غمخواری کن عباس

دوباره خیمه را یاری کن عباس

برای عزتم کاری کن عباس

علم بردار علم داری کن عباس

سکینه می کند زاری ابالفضل

چه قبر کوچکی داری ابالفضل

شاعر :علی اکبر لطیفیان


ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما

ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟

نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی

با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما

جستی و یافتی دگری بر مراد دل

رستی ز خوی ناخوش و از گفتگوی ما

اکنون به جوی اوست روان آب عاشقی

آن روز شد که آب گذشتی به جوی ما

گویند سردتر بود آب از سبوی نو

گر مست آب ما که کهن شد سبوی ما

اکنون یکی به کام دل خویش یافتی

چندین به خیر خیر چه گردی به کوی ما؟

#منوچهری


ترجمه حكمت شماره: 397

حضرت امیر المومنین شنید كه عمار بن یاسر با مغیرة بن شعبه گفتگو می كند، آن حضرت به عمارفرمود:

ای عمار، مغیرة را به حال خود واگذار. زیرا او از دین نگرفته ، مگر همان كه او را به دنیا نزدیك می كند. به عمد، حق را بر خود مشتبه ساخته تا برای خطاهای خود عذری بیاورد.

#عقل_توجیه_گر_ما

در حکمت دیگری خواندم که فرمود: #القلب_مصحف_البصر

قلب و دل (احساسات و اندیشه ها) ، کتابی است که نویسنده ی این کتاب #چشم ها هستند.

البصر_قلم_القلب اگر بگویم گمان نکنم خطایی کرده باشم.

این تمثیل است . تعیین نیست. یعنی می شود گفت القلب مصحف السمع ، یا القلب مصحف الید ، کتاب گوش و زبان و دست ، قلب است. یعنی گفتار تو شنیده های تو رویت شده های تو ،جملگی کتاب قلب (یعنی احساسات و اندیشه ها)ی تو را می نویسند.

کدام اندیشمندی اینگونه سخن گفت و حقیقت را به من آموخت؟

الاعمال بالنیات - نیت و انگیزه مهمتر از عمل و رفتارست

، ی که با رانت و سهمی از سهام ابلیس ، ارتزاق ظاهرا حلال می کند- مال - ی که با مخفی کردن حقیقت انچه در انتها از دختر و ناموس مردم می طلبد- ناموس - ی که لباس اهل هنر می د و هنرمندنماست - ی که لباس ت می د تا .-ی که لباس دلسوز می د و همه را مثل چهره ی خودش در آبگینه ی بواطن ، خر فرض می نماید - ی که هوش از سر اهل عفاف و تقوا می رباید و او را و چشم و دل او را و عمر او را از او می د- همه و همه نیتشان به نفع خودشان است . به نفع خود تمام شد . شهامت گفتن حقیقت ندارند وگرنه غریب و مظلوم معصوم بودند که کفتاران را طمع در سر می افتاد که گوهر وجود عشق و پاک دامنیشان پاک زبانیشان پاک چشمیشان پاک فکریشان را بربایند . حسودند. می خواهند توهم مثل خودشان به گند کشیده شوی .

غریب با تو چه کرد و تو با او چه ؟!

ما برای عشق چه کردیم . آیا من غریب و توی فریب هم وزن اند؟!


#محب_الحسین (غریب) :

#تلنگر

لقمه ى نابجا، سبب ریختن شرم و حیا و ظهور بدحجابی و بی حجابی مى شود.

باهم ببینیم:


آیه 121سوره طه

فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَی

( پس آدم و همسرش فریفته شده و هر دو از آن درخت ممنوعه #خوردند، پس به ناگاه #لباسهایشان ریخت و #زشتی‌هایشان براى آنان #ظاهر شد )

و ناچاراً هر دو به چسبانیدن برگ درختان بهشت بر خودشان مشغول شدند و این چنین آدم پروردگارش را نافرمانى كرد و از رشد محروم ماند.


میل به پوشش، در فطرت همه ی انسانها هست.

این لقمه ى نابجا هست که، سبب ریختن شرم و حیا و ظهور زشتى ها مى شود. فَاَكَلا. فَبَدَت لَهما سَوءاتُهُما»

پس پوشش نداشتن و ظاهر شدن زشتى ها، ارزش نیست، بلکه مجازات و کیفر جرم است.

پوشش براى انسان، كرامت و زیبایى می آورد

و برهنگى، پستى و زشتى به دنبال خواهد داشت.


.

#یک_مشت_خرف (حرفهای خاردار غریب)


#مخالفان_اربعین

#شهوت_پرست_ها

#شهوت:مجموعه ای از گرایشها و تمایلات مادی و بقول الرسل . تمایلات نفسانی . مانند ریاست طلبی که گفتمان #منطق_قدرت را اصالت می بخشند و

و #منافع_حزبی_و_ملی و شخصی را سپربلا می کنند و منطقشان بر #اصالت_انسان و یکجور خودمحوری استوارست.

مرد اریایی و زن اریایی نژاد دوست!

درد ندارد؟

شما خودتان را بگذارید جای #سلطنت_طلبها، جای آن وهابی و بهایی، جای جماعت #روشنفکر واداده ی رانت خور سهمیه ای . جای شبکه #منوتو بی بی سی، #آمدنیوز و هزاران صفحه یا #کانال مجازی در تلگرام و #اینستاگرام، در کل سال با دروغ، با مستند، با فیلم و شایعه روی اعتقادات جوانان این مملکت کار میکنند تا بین اهل بیت و نسل جدید فاصله بیاندازند.

بعد ظرف شش هفت روز میلیونها #زائر جوان ایرانی با پای #پیاده سختی سفر را تحمل میکنند و زیارت امامی میروند که ۱۴۰۰ سال پیش به #شهادت رسیده و هنوز مظلوم است.

درد ندارد؟ میلیونها دلار نفتی را از سعودی ها و #صهیونیستها بگیری خرج شبکه هایت بکنی اما هر سال تعداد زوار جوان ایرانی افزایش پیدا کند؟

درد دارد آقایان و ن دشمن، #زورتان به محبت حسین(ع) نمیرسد.

#مباهله_قرن_21


احتمال حکم اعدام برای محسن لرستانی

زمانی که موضوع بازداشت و دستگیری لرستانی و حضور او در داگاه انقلاب با عنوان اتهامی افساد فی الارض رسانه‌ای شده که احتمالا با حکم اعدام برای این متهم مختومه اعلام شود.

در همین رابطه شنیده می‌شد با توجه به همزمانی ارجاع پرونده لرستانی به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با ارجاع پرونده تعداد زیادی رقصنده اینستاگرامی به این شعبه، این ۲ پرونده با هم در ارتباط هستند.

طبق شایعات مطرح شده، جرم محسن لرستانی مربوط به سازماندهی باندی می‌شود که فعالیتش در زمینه تولید محتوای مستهجن با استفاده از دختران جوان جهت انتشار در فضای مجازی است.

اما یک منبع آگاه گفت: تنها موضوعی که می‌توانم در خصوص پرونده لرستانی بگویم این است که جرم او اقدام علیه امنیت ملی نیست و مربوط به دایر کردن مرکز فساد می‌شود.

طبق اعلام این منبع آگاه لرستانی در موضوع دایر کردن مرکز فساد دارای ۲ همدست است.

متهمان این پرونده از اعمالی که در مرکز فساد رخ می‌داده، تصویر برداری کرده و تعدادی از این تصاویر با ضبط گوشی همراه متهمان در دست مقام قضایی قرار گرفته است.


اجتنبوا قول اور (قرآن): تفاسیر آمده که از معصوم روایت شده مراد از اجتناب از قول زور . شنیدن آواز اوباشی است که معتقدند دل باید پاک باشه! بیا باهم بریم عشق کنیم! کسی نفهمه!

الخبیثات للخبیثین: زن بدطینت و بدکردار بیخ ریش مرد بدطینت بدکردار

می دونستی

خدا حرفش حرفه و باعملش یکی؟ قوله الحق و وعده الصدق

انّا من المجرمین منتقمون

از کسی که مرتکب جرم شد انتقام می گیرم قطعا.شک نکن.


خدا یا عاقبتمان ختم به خیر بفرما .

هر که باما بد کرد . حلالش

گذشتیم تا خدا از بدی هامون بگذره.

هرچند تا دم جان دادن آنچه کردند جای زخم ها بر قلبمان یادگار می ماند و دست خدا از آستین تقدیر و روزگار برون خواهدشد و تاوان تهمت ها و زخم زبان ها و اهانت ها و فحاشی های به والدینمان را . ازخدا برایشان طلب مغفرت دارم . خداوندا نفهمیده اند . گل روی سیدالشهدا حلالشان .



امام صادق(علیه السلام) فرمودند:

ثروتمند از مومن گرامی تر می شود. مومن زبون و منافق عزیز و فقیر پست و.

آن فرجی که شما انتظار می کشید، واقع نمی شود مگر بعد از آنکه شما چون بز ذبح شده باشید که دیگر قصاب اعتنا نمی کند که دست به کدام عضو آن بزند!

آری ستمگران شما را ارجی نمی نهند و شما پناهگاهی پیدا نمی کنید که امر خود را به او مستند سازید.[1]

مومن در آن زمان محزون و مورد تحقیر قرار می گیرد. او نمی تواند که منکرات را جز در دلش انکار کند و در معرض هر نوع تحقیری قرار می گیرد[2]

برای شما زمانی پیش می آید که از افراد متدین کسی نجات نمی یابد، به جز افرادی که مردم آنها را ابله تصور کنند و آنها صبر و شکیبایی داشته باشند بر آنان که آنها را ابله و بی خرد بخوانند.[3]

امام صادق (علیه السلام)، خطاب به افراد با ایمان در آخرامان فرمودند:

آیا می دانید آنان که با ایمان راسخ در انتظار حضرت مهدی (عج) هستند و در بدترین شرایط صبر می کنند از آزارها و سختی ها و ترس و ناملایمات بسیاری می بینند، آنها روز قیامت از پیروان راستین ما هستند و به ما نزدیکترند.[4]

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

در این زمان بی توجهی به احکام و ارزشهای الهی به اندازه ای رواج پیدا خواهد کرد که مردم کسی را که امر به معروف می کند آدم پست و ذلیل به حساب می آورند. در مقابل، کسی را که به انواع گناهان و آلودگی ها مرتکب می گردد ستایش خواهند کرد.[5]

در جای دیگر تصریح دارند که در این دوره مردم فقیر خوار و زبون و انسانهای مؤمن ضعیف و حقیر و اندیشمندان و افراد با فضیلت پست و بی مقدار شناخته می شوند.

در مقابل، شخص فاسق محترم به حساب آمده و ستمگر و ظالم مورد تعظیم و احترام قرار می گیرد. حق ضعیف در بینشان پایمال شده و انسانهای قوی از نظر مال و امکانات زمام امور را به دست می گیرند.[6]

امام صادق (علیه السلام) در این باره تصریح دارند که:

در آن زمان می بینی که پیروان همه ادیان تحقیر می شوند و حتی هر کس که یک فرد دیندار را دوست داشته باشد. مردم ارتباط با او را تحریم می کنند و از خود می رانند.[7]

پی نوشت:

[1]- بحار الانوار، ج52، ص110 و 264

[2]- اام الناصب ص3

[3]- اصول کافی، ج2، ص117

[4]- احمد، مسند، ج‏2، ص‏390.

[5]-بحارالانوار، ج 52، ص 256

[6]- اام الناصب، ص 195

[7]-بشارة الاسلام، ص 132

______________

کربلا رفتی یاد ما هم باش

______________

الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج

______________

______________


یادش بخیر

#وزیربهداشت در صدونهمین اجلاس روسای دانشگاه‌های علوم پزشکی در مشهد درباره اهمیت سلامت روان گفت: بحث سلامت روان موضوعی بسیار مهم است که باید به طور جدی به آن بپردازیم. این موضوع مشارکت بین بخشی می‌طلبد. ما ۱۴ تولد در #شیعه داریم با ۱۳ وفات، اما همیشه دلمان می‌خواهد گریه کنیم و ضجه بزنیم. باید این فضای غم انگیز را شکست و آن را تعدیل و تلطیف کرد. این افسردگی عامل خودکشی و بسیاری از خشونت‌های اجتماعی است. باید روان‌های پریشان را دریابیم.»

این صحبت‌ها با واکنش انتقادی بسیاری از مردم و برخی چهره ها روبرو شد.

#یادتونه؟

وزارت بهداشت ، برای دفاع از آبروی از دست رفته در ماجرای #ایدز در روستای چنارمحمودی ، ماجرا را #امنیتی کرد. موضوع را مهر محرمانه زد! خلاصه باید تاوانش را پس بدهد.

#یاایها_الذین_آمَنوا_آمِنوا

هشداری از جنس تلنگر ، هدایت گونه ، از سنخ همان رجزخوانی های قبل از مبارزه و قتال .

من در صحت یا کذب خبر #سرنگ الوده هیچ موضعی ندارم . بدون شک ، اولویت من اصالت بخشی به اصالت اندیشه و عقاید برباد رفته و ازیاد رفته ایست که هر روز زیر سم مرکب خبرسازان و خبرنگاران ، و زیر مرکّب بیت المال ، دارد لگدکوب میشود .

آیا حسین شهید ، اوقات فراغتش را کلاس بدن سازی و نقاشی و توی اموزشگاه های دولت اموی می گذراند و به علی ها و فاطمه هایش ، از همان خردسالی ، مسائل جنسی یاد می داد و کلاس رقص و آواز و بدنسازی میفرستاد؟!

آیا همسران معصومین ، به فتوای مرجع و زعیم شیعه ، مشاطه گری میکردند یا برای عروسی رفتن فامیل هایشان ، یا عزایشان ، ساعتها زیر دست مشاطه های ماهر و زبردست ، ابرو برمیداشتند مو رنگ میزدند تتو میکردند ؟ توی مجالس ، با انهمه ارایش و بزک ، با عمو و عموزاده ها و مردها و زن ها ، احوال قوم خویششان را می پرسیدند و باهم شوخی میکردند؟!

آیا وقت هایی که معصومین در سفر حج ماهها بودند ، یا جنگی جهادی جایی میرفتند ، همسرانشان ، مجاز به طی الارض و قرار دیدار با عاشقانشان را داشتند ؟! العیاذ بالله ،

بله ، اصل آرایش پسندیده است ، من حرم زینت الله؟ کدام خری جرات دارد زینت حلال خدا را حرام کند؟! اصل آرایش نیکو ، فرع آرایش زنهای مسلمان ظاهرالصلاح و چپ افتاده با نظام حکومت اسلام ، چه؟!

گریه هم برای امام شهید می کنند . پس ایه صریحا نگفته انما یتقبل الله من المتقین ! فقط از اهل تقوا عمل صالح میپذیرم !

طلا هم نذر امام شهید توی ضریح انداخته اند.پس ایه و قول خدا چه ؟

از مولای متقیان باتقواتریم؟!!

قطعا من خدا نیستم . خود خدا فرمود و من هم نقل قول کردم . مثل جنابتان که نقل قول از مولوی و فروغ میفرمایی! حرج و مناقشه و توجیه چرا؟


از وزیری نقل قول اوردم . همچنان که رییس قوه مجریه فرمودند از کربلا مذاکره باید اموخت ، من هم از این اتفاق ، عبرت گرفته و نشر نمودم .

تا درس عبرتی باشد برای عابرین و سایرین نه خودمان.

من اتهامات برداشت خوانندگان را تکذیب خواهم نمود.

صرفا برای کمی اندیشه نگاشتم و هیچ خرده حساب ی با کسی جز اهل غدر و ظلم نداریم به تاسی از امام شهیدمان حسین.

#غریب



#تبیین_استراتژیک

#بصیرت

#هفتم_آبان

من #هفتم_آبان خواهم آمد، امّا :

قبل از آن، باید بدانم #هفتم_آبان از کجا آمده و سندش کجاست

قبل از آن، باید بدانم چرا به قرآن استناد می کنند، که #کوروش #ذوالقرنین است، اما قرآن را قبول ندارند؟!

قبل از آن، باید بدانم چرا در اشعار ابوالقاسم فردوسی که اینهمه افسانه و اسطوره های ایرانی آمده، نامی از #کوروش نیست؟!

قبل از آن، باید بدانم چرا هیچ سند تاریخی مقبره #کوروش در #پاسارگاد را ثبت نکرده و اگر مطلبی هم هست، سندی ندارد؟!

قبل از آن، باید بدانم چرا دین #کوروش ٢٥٠٠ ساله را قبول دارند، اما اسلام ١٤٠٠ ساله را دینی کهنه فرض می کنند؟!

قبل از آن، باید بدانم چرا می گویند #کوروش افراد را در امور دینی آزاد گذاشته بود، اما #فلاویوس_ژوزفوس مورخ بزرگ رومی می نویسد: نه تنها در امور دینی آزاد نبودند، بلکه باید طبق دستور #کوروش، مناسک دینی انجام دهند و حتی در دعا کردن هم آزاد نبوده و اگر طبق میل #کوروش دعا نمی کردند، باید اعدام می شدند و اموالشان به نفع #کوروش مصادره می شد؟!

قبل از آن، باید بدانم چرا نی که به پاسارگاد می روند، کشف حجاب می کنند، اما تمام مجسمه های ن حکاکی شده در #تخت_جمشید و یا دیگر آثار باستانی حجاب دارند؟

قبل از آن، باید بدانم که چرا #کوروش را ضد برده داری می دانند، اما بخشی از کتاب ماتیکان هزار داتستان، که در عصر ساسانیان به نگارش درآمده و احکام شرعی #زرتشتیان در آن ذکر شده، به احکام بردگی اختصاص دارد؟!

قبل از آن، باید بدانم چرا پیروان #کوروش دم از انسانیت می زنند، اما بدترین توهین ها و فحش ها را روانه دیندارها می کنند؟!

قبل از آن، باید بدانم چرا هر چه ضد نظام و انقلاب و دین سراغ داریم دم از #کوروش می زنند؟!

قبل از آن، باید بدانم چرا غیر از #کتیبه_کوروش سخنی از او به جا نمانده، امّا به وفور سخن کوروش به چشم می خورد و وقتی بررسی می کنیم این سخنان یا از سعدی شیراز است یا ائمه شیعه؟!

قبل از آن، باید بدانم چرا آمریکایی گاوچران وحشی و انگلیسی روباه صفت خونخوار، نگران #کوروش ما شده اند و جوانان ما را با شبکه های ماهواره ای تهییج به کوروش مسلکی می کنند؟!

من ایرانی ام، با کشوری ده هزار ساله، نه ۲۵۰۰ ساله. متمدن ترین قوم جهان!

امّا احمق نیستم؛ اگر این قبل از آن، باید بدانم» ها را هیچکس جواب نداده و من جوابش را ندانم، نمی توانم چشمم را ببندم و افساری در گردن انداخته و به دست یک مشت یانکیِ بی تمدن بی بُتّه بدهم و هر طرف که کشیدند بروم‼️ #میمون_نباشیم

من پارسی هستم (ایرانی)! اما افتخارم امثال شهید حججی هاست که زندگیش را در جوانی داد، تا کوروش پرستان در امنیتش ناموسشان را حفظ کنند و به دینش و اعتقادش فحش دهند

من ایرانی ام‌. ایرانی احمق نیست

وقتی شبکه های ضد ایرانی تبلیغ کوروش می کنند و فراخوان #هفت_آبان سرتیتر برنامه هایشان می شود، یعنی عده ای احمق وطنی را با خود همراه کرده و به آنها دلخوش کرده اند! حتی هیتلر نژادپرست هم این احمق ها را مذمت کرده‼️

امّا ایرانی اصالت دارد؛ ایرانیِ اصیل احمق نیست!

فتح سنگر به سنگر کرسی های نظام را در دستور کار اسلاحات قرار دادند و ت گام به گام ، فشار از داخل توسط رسانه های سایبری با بازدیدهای جعلی با رباتهای بازدیدزن ، و همراهی دول غرب که با نظام اسلامی زاویه دارند . دولت ومجلس را فتح کردند. دستگاه قضای خنثی هم به کمکشان رفته بود. حالا آب به لانه فساد افتاده . نفسشان بندآمده. یک قدمی پیروزی . شمشیر عدالت مالک بر گردن معاویه و عمروعاص هاست . حتی اگر قرآن بر نیزه کنید صفین تکرار نخواهدشد. با این ظواهر که ابزار لاپوشانی شده اند( روز کوروش و استادیوم و حقوق مثلا ن هرزه که ارزویشان هرزگی در ملا عام است . یا رقاصی ازاد . یا عیاشی ازاد. یا خوانندگی زن ازاد . کسانی که برای مرگ گربه هایشان رخت سیاه کرده مشک مشک آشک می ریزند . منظورم یزید هاست سگ بازها ی میمون . میمون های سگ باز . تفریحشان خیانت و جنایت است. تعهد و عشق سرشان نمیشود . مراقب باشیم با محمد وآل محمدیم یا بر علیه انها . هرکه دوست دار فکر و نظر قوم و جمعیتی باشد از انهاست. این را امام رضا فرمود . وقتی روایت امدن مهدی صاحب العصر اخرامان را فرمودند. مگر امام دوازدهم ما منتقم خون حسین مظلوم نیست؟ انا المنتقم . در روایت هست. در دعای ندبه مگر نیست که این الطالب بدم المقتول بکربلا؟ طالب خون حسین؟! هزارسال بعد؟ امام رضا فرمود بله. پیامبرخدا فرمود هرکه راضی به عمل گروهی باشد از انها شمرده شده و با انها حسابرسی میشود. خب! امام قائم یکی از اعمالش در پیش از برقراری عدل و حکومت اسلامی جهانی، هر گرایش به معاویه و یزید را مضمحل میکند. سگ باز ها گربه بازها رقاصه های شام . زنهاکه عفت و تنشان را به راحتی درمعرض دید فاسق یا مردهای بظاهر معشوقشان قرارمیدهند و عادت کرده اند . طرفداران رقص و شرب خمر و دین معاویه . هنرمندانی چون سامری مجسمه ساز و طرفداران هنر عریان کردن زنها ونوامیس خدا . مصادیق بسیارند. مردهای که از خیانت باکی ندارند چون خاندان امیه . اهل حلال حرام نیستند نوامیسشان را بنام ازادی رها گذاشته به هرزگی و دوست پسر داشتن سوق دادند. خیلی مصادیق دارد . باید تاریخ معاویه را نوشت و عبرت گرفت. نه که برای حسین وپیامبر نوحه روضه بخوانم رفتارم یزیدی باشد. بسا بدتر از یزید *)

#فکرکنیم

#موافقی؟

#خداهست.


نزدیک ایام سوگواری برای پیامبر نور و مهر و انسانیت و رحمت حضرت محمد هستیم . در سیره ی این بزرگ مرد عرب زبان و جنت مکان آمده که:

مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت: در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ ، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک می‌کنم.

پیامبر (ص) فرمود: #دروغ را ترک کن.

مرد رفت و هنگامی که قصد کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفته‌ام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می شود. دوباره نیّت ی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسول‌الله! تو همه راه‌ها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم.

میزان الحکمه، ج۸، ص۳۴۴

#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم


آثار و برکات نیّت خوب

همچنان‌که نیّت خالص و نیک بر اعمال انسان اثرگذار است، بر زندگی و روح و روان انسان نیز اثر قابل توجّهی دارد و آثار و برکاتی به دنبال خواهد داشت؛ به نمونه‌هایی از روایات این باب اشاره می‌شود:

۱. زیبایی درون:

امام علی علیه السلام: حُسْنُ النِّیَهِ جَمَالُ السَّرَائِرِ؛ نیّت خوب، زیبایی درون است.»

آری، کسی که خوش‌نیّت است، باطن خوشبو و پاکیزه‌ای دارد که باعث زیبایی روح او می‌شود.

۲. رسیدن به آرزوها:

امام علی علیه السلامفرمود: جَمِیلُ النِّیَهِ سَبَبٌ لِبُلُوغِ الْأمْنِیَّهِ؛ نیّت زیبا سبب رسیدن به آرزوها می‌شود.»

نمی‌خواهیم کلیّت قانون جذب و اینکه هر چه را انسان آرزو می‌کند، بدون تلاش به آن می‌رسد، تأیید کنیم؛ ولی این معنی از این روایت استفاده می‌شود که نیّت و انگیزه خوب در کنار سعی و تلاش و عنایت الهی زمینه‌ساز رسیدن به آرزوها می‌شود. بسیارند کسانی که قصد و آرزوی رفتن به مکّه و مدینه و یا عتبات را داشته‌اند و با دست خالی با اتفاقهای بسیار جالب به آرزوی خود رسیده‌اند.

۳. ازدیاد رزق:

در زیاد شدن رزق تنها تلاش انسان نقش ندارد؛ بلکه عوامل فراوان دیگر (معنوی و غیرمعنوی) نیز مؤثّر است؛ مثل طعام دادن به دیگران، با وضو بودن، صدقه دادن، همدردی با برادران دینی، امانتداری، دعا برای دیگران، زکات دادن، نیکی، حُسن خُلق و از جمله نیّت خوب داشتن که باعث ازدیاد رزق می‌شود.

امام علی علیه السلام فرمود: مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زِیدَ فِی رِزْقِه ؛ کسی که نیّتش خوب باشد، به رزق و روزی او افزوده می‌شود.»

حضرت صادق علیه السلام نیز فرمود: مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی رِزْقِه؛هر که نیّتش نیک باشد، خداوند به رزق و روزی او می‌افزاید.»


آثار سوء نیّت بد داشتن

در طرف مقابل، بد نیّتی نیز آثار زیانباری دارد که به اهمّ آنها اشاره می‌شود:

۱. درد پنهان: امام علی علیه السلام فرمود:‌ سُوءُ النِّیَهِ دَاءٌ دَفِینٌ؛ بد نیّتی درد پنهانی است (که سخت صاحبش را آزار می‌دهد).»

۲. برچیده شدن برکت: وقتی ریاکاری زیاد شد، کارهای الهی کم، حیله‌گری و نقشه‌های شوم علیه همدیگر رواج پیدا نموده، یقیناً برکات الهی نیز از زمین رخت برمی‌بندد.

امام علی علیه السلام فرمود: عِنْدَ فَسَادِ النِّیَّهِ تَرْتَفِعُ الْبَرَکَهُ؛ وقتی که نیّت خراب و فاسد شد، [و ریاکاری و … در میان مردم رواج یافت] برکت برچیده می‌شود.»

۳. نازل شدن بلاها: یکی از عوامل نزول بلا، بدنیّتی است.

امام علی علیه السلام فرمود:‌ إِذَا فَسَدَتِ النِّیَّهُ وَقَعَتِ الْبَلِیَّهُ؛] وقتی نیّتها فاسد شد، بلاها هم نازل می‌شود.»

۴. محروم شدن از رزق: مجموعه‌ای از عوامل در محرومیّت از رزق مؤثر هستند، مثل حبس حقوق دیگران، خمس و زکات ندادن، حرام‌خواری و … که از جمله آنها نیّت گناه کردن است.

امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَنْوِی الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ رِزْقَهُ؛ مؤمن قصد گناهی می‌کند، پس از رزقش محروم می‌شود.»


یادمان بماند که خداوند از نیات ما خبردارد و به دلیل اینکه نیات و انگیزه های اصلی رفتاری ما و پشت حرف های ما ، از قلب و فکر ما جریان پیدامیکنند و تولید میشوند . مثلا یک نفر یک راهکار برای آرامش معرفی میکند (در قالب متن فیلم عکس اهنگ .) و با یک لحظه درنگ و فکر کردن ، جرقه یک رفتار در ما زده خواهدشد . این جرقه اگر شرایط محیط فکری و قلبی ما برایش مساعد باشد درونمان را آتش می کشد . اما اگر مساعد سوختن نباشیم جرقه کاری از عهده اش برنمیاید و انگیزه ی تولید شده کور خواهدشد. پس مراقب باشید از دو دروازه ی چشم و گوش ، چه جرقه هایی را به خرمن وجودمان می اندازیم . خودمان خودمان را می سوزانیم. اگر حضرت علی فرمود نگهبان قلب وفکر خویش بودم . درک کرده بود که غضوا ابصارکم که خدا فرمود به نفع انسان است. خدا که نمی خواهد زیبا رو و نعمات خلق کند و ادم را از سر هرچیزی منع از نگاه به انها کند تا زجرکش کردن ما را تماشاکند ولذت ببرد که! راه ها را تعریف کرده و مشخص کرده . تبیین کرده . در قرآن هست که تبیان لکل شی است. خودمانیم که بر مبنای شنیده و خوانده ها و دیده ها در خودمان ناخوداگاه انگیزه تولید کردیم و انگیزه درما مارا وادار به انتخاب کرد و امروزمان نتیجه انچه خودمان دیروز انتخاب کرده بودیم را می چشیم. اگر طعم اوقاتمان تلخ و سگی است خودمان کرده ایم . خودمان اجازه دادیم یک مشت بی سر و پا یک مشت افکار هرز و هرزه در ما انگیزه خوردن از میوه ممنوعه گناه شیرین را تولید کنند . ما را به باختن پاکی و باختن زندگی مجبور کنند . به اینجا برسانند . اگر طعم اوقاتمان طعم سیب می دهد سیب حریم ستر و عفاف و ملکوت ، خدا را باید بارها شکر کرد .

دور و برت را شلوغ نکن با شهوت شعر و شعر . شهوت موسیقی و موسیقی . نقاشی و عکس و فیلمک های و شهوت نقاشی و عکس و فیلم . و شهوت خرید عتیقه و عتیقه های . این شهوات تحریک کننده که در تو تولید انگیزه میکند تا خدا را کنار بگذاری و به خلق حقیر و آلوده اش وابسته و دلبسته بشوی ، مگر جز این نتیجه خواهی گرفت که در هیاهوی دور و برت گمشده باشی و خانه را مثل گورستان مردار ها ی بدبو .

اگر روزی یک صفحه از کتاب خدا بخوانیم . چه بدی دارد؟ مگر وقتی ما قران بخوانیم دعابخوانیم ثوابش به ها میرسد؟ مگر ها قرآن را ساختند؟! این زرتشت بازی ها این سگ کوروش پرستی ها این کشف حجاب این سر کردن ها برای یک نجس زن باز . این خیانت ها . این فسادها. این ی ها از وقت مردم ناموس مردم . کدامتان رارآرام کرد . آتش درون کدامتان کور وخاموش شد!

به خدای غریب قسم خدا هست

خدا ناتوان نیست کور نیست کر نیست (هم فریاد را هم نجوا و درگوشی ها را می شنود ) احمق نیست .

با خدا با دین خدا با دستور خدا با اوکه پناهی جز خدا ندارد با اینها در نیفتیم . دود اتش درونمان توی چشم خودمان میرود. بازگردیم به خدا .



آینه، آینه است، اما نگاه تو به آینه، وقتی رخ یار خودتان یا محبوب» را نشان می‌دهد، با وقتی دیوار را نشان می‌دهد، بسیار متفاوت است. آینه وقتی دیوار را نشان می‌دهد، فقط یک شیء بی‌جان است؛ شیشه‌ای است که جیوه بر آن کشیده شده است؛ اما وقتی رخ یار خودتان یا محبوب» را نشان می‌دهد، دیگر نشانه، منعکس کننده و یادآور محبوب و معشوق می‌گردد، لذا چنان مجذوبش می‌شوی که دیگر خود آینه را نمی‌بینی، بلکه به تصویر یار و محبوب می‌نگری.

آیا نگاه به کاغذ، با نگاه به هر عکس چاپ شده روی کاغذ، با نگاه به کاغذی که عکس محبوب را نشان می‌دهد، یکسان است؟ آیا نگاه به بوم نقاشی، با نگاه به تصویری که ازخوشایند تو روی آن کشیده شده، یکسان است؟!

●- وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى – و اسم‌های نیکو همه برای خداست و مال خداست»؛ یعنی هر چه را و هر که را دوست بداری، لابد کمالی از حیات، زیبایی و . در او [آن] دیده‌ای؛ و چون هیچ کس در ذات خود چیزی ندارد که کمالی داشته باشد، تمام کمالات "نشانه‌ها = اسم‌های" من است؛ پس تو در واقع مرا دوست داری و عاشق من هستی؛ و خودم تو را با محبت و عشق به خود آفریدم.

گویی خداوند متعال می‌فرماید: در ابتدای امر، من تو را دوست داشتم که آفریدم؛ و چون تو را آفریدم، دوستت دارم. لذا بذر محبت خویش را نیز خودم در دلت کاشتم تا آینه‌ی محبت من گردی، چرا که محبت تو به من، سبب حرکت تو به سوی من می‌شود و به کمال تو که همان قرب به من است، می‌انجامد. اما اگر می‌خواهی تو را بیشتر و بیشتر دوست داشته باشم، مانند یک آینه‌ی صاف، نشانه‌های مرا هر چه بیشتر در خودت متجلی و منعکس کن».

*- خداوند سبحان، آن محبوب غایی و معشوق حقیقی، "توّاب" است، یعنی بسیار به بندگانش نظر می‌کند و بسیار پاک است، لذا نشانه‌های "تواب و طاهر و مطهر" بودن او در هر که بیشتر تجلی کند، او را بیشتر دوست دارد إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ / البقره، 222».

*- خداوند سبحان، کمال محض است، پس "نیکو = محسن" است و نیکویان و نیکوکاران را دوست دارد، چرا که این اسم و نشانه‌ی او را تجلی می‌دهند: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ / البقره، 159».

خداوند سبحان، وکیل بندگانی از خود می‌شود که به او توکل می‌کنند، پس آنها را دوست می‌دارد: فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِینَ / آل عمران، 159».

*- خداوند سبحان، صبور است، صابر اسم اوست، پس آن دسته از بندگانش را که این نشانه‌اش را در خود تجلی می‌ذهند، دوست می‌دارد وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ / 146» . و سایر اسم‌ها (نشانه‌ها).

خطای ما در محبت و عشق کجاست؟

ما یک خطا داریم که اگر بتوانیم با توجه، مراقبت و تذکر (یادآوریِ) مدام، آن را مرتکب نگردیم، به رشد و کمالی تعجب برانگیز می‌رسیم و عارفی در مقام قرب می‌گردیم.

خطای ما، "بدل" خوردن از شیاطین و جنّ و انس، در جایگزینی جعلی به جای حقیقی می‌باشد. خطای ما آنجاست که وقتی نشانه‌‌ای از محبوب می‌بینیم، به خود القا می‌کنیم که این خود اوست» و تمام آن محبت و عشقی را که باید به محبوب حقیقی داشته باشیم، به او [آن] اختصاص می‌دهیم! مثل کسی که محبت و عشق به یار را به عکس او روی کاغذ اختصاص دهد؛ عاشق عکس شود و خودِ محبوب را فراموش نماید! انصافاً چه حماقت و افتضاحی است وقتی در محضر محبوب هستی و او به تو می‌نگرد و محبت می‌ورزد، و تو به او توجهی نداری و با عکسش مشغولی و بدان مهر و محبت می‌ورزی؟!

آن که ما را تعلیم داد و به این بدل خوردن‌ها و جایگزینی جعلی‌ها به جای حقیقی، و نشانه به جای اصل یادآور (متذکر) گردید، خودِ محبوب حقیقی است که راجع به این بندگان فریب خورده‌اش از یک سو و عشاق حقیقی‌ و آگاهش از سوی دیگر فرمود:

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)

ترجمه: و برخی از انسان‌ها، به غیر از الله، ندها (شریکانی) را بر می‌گیرند و آنها را دوست دارند، همچون دوست داشتن خدا [محبت به خدا را به آنها اختصاص می‌دهند]، و [اما] کسانی که ایمان آورده‌اند،شدت محبت‌شان برای خداست، و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است.

به این فراز آخر دقت نماییم؛ متذکر می‌شود که شما ضعیف هستید و عاشق کمال و قوت، پس اگر عاشق کسی یا چیزی می‌شوید، گمان دارید که او ضعیف شما را به قوت می‌رساند، کمبود شما را جبران نموده و به کمال می‌رساند، در حالی که تمام قوت مال خدا و از خداست أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا» و کسی از خود، هستی، توان، قوت و قدرتی ندارد که بتواند به دیگری بدهد!

آری، عاشق با بصیرت، آگاه و صادق آن کسی است که محبوب غایی و معشوق حقیقی‌اش اوست، و بالتبع نشانه‌هایش را نیز دوست دارد و هر چه را دوست بدارد در مسیر دوست داشتن اوست. اگر او پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، قرآن مجید، اسلام، مسلمانان، نماز و سایر عبادات، پدر و مادر، همسر و فرزند، همسایه و همشهری، هم دین و هم وطن، و حتی طبیعت، اشیاء، ثروت، قدرت، رفاه و . دوست دارد، همه به خاطر محبت به خدا و در راستای محبت و عشق به اوست؛ لذا اگر مغایرت یا تضادی پیش آید، آنها را کنار می‌گذارد، نه این که خدای محبوبش را کنار بگذارد و توجهش را معطوف به غیر او نماید.



هجران چه بلاییست که در عالم امکان

جز عشق ، کسی تاب به والله ندارد

بداهه #غریب

اندوه دل عاشقم اندازه ی دنیاست

افسوس دگر دل به دلی راه ندارد

ساقی از انگور شیرین باده را بار آورد

باده نوشی خاطر ما خاطر یار آورد

بداهه #غریب

مگر احساس کسی منطق و برهان دارد

مگر این عشق کم از آیه ی قرآن دارد

بداهه

تن اهواز و لب سرخ انارستانت

چه کم از عشوه ی مصنوعی تهران دارد

بداهه

نقاب از چهره بردارید و باهم مهربان باشید

کسی خیری ندیده از دوروی خوش زبان اصلا

بداهه

نقاب از آه دل بردار اگر تاب و توان داری

تماشا کن چه آوردی سر این ناتوان لطفا

بداهه

یکی از درد دلهای دل پر درد عاشق را

مداوا کن ، مداوای تمام دردهای عاشقان با من

بداهه

بکت عینی علی حزن قد استحرقت ما کان

بنوشان از شراب کهنه ات یک استکان لطفا

بداهه

صدایم زخم شد ازبس زدم فریاد آهسته

الا ای ساربان رحمی کمی آهسته ران لطفا

بداهه

:

یکی از درد دلهای دل پر درد عاشق را

مداوا کن ، مداوای تمام دردهای عاشقان با من

بداهه


دل را بد نام نکنیـــــــــــــــــم .

آنچه بعضی ها

در سینه دارند

کاروانسراست؛

.

کرده ایم امیدوار می خواهم تو را

از لجاجت دست بردار می خواهم تورا

با رقیبان می نشینی حرص من درآوردی

من که مجنون وار می خواهم تورا

تاخدا هست و خدایی می کند بی قیدو شرط

عاشقانه می کنم اقرار می خواهم تورا

بداهه


زبان عقل بی مقدار عجب سختست و پیچیده

عزیزم ساده می گویم نرو با من بمان لطفا

بداهه

عزیزم دوستت دارم چرا؟ این را نمی دانم

تو بامن مهربانتر شو نزن زخم زبان لطفا

بداهه

رفتنت دلیل مرگ حس زندگی من شد

زنده بودنم شبیه ریشه های عشق خشکید

بداهه

نسل آدم پشت هم را زود خالی می کنند

دل سپردن دستشان خود اشتباهی دیگر است

من اسمِ تمام بی قراری هایم را

عشق گذاشتم.

و تو تمام بی تفاوتی هایت را

پشتِ یک جمله پنهان کردی:

"به نفعِ خودت بود"

.

هان؟مگر غم خانه ای غیر از دل ما یافته؟!

.

تدبیر مُلک دست ملِک داده سرنوشت

بر مردم فهیم خرد حکمران شود

بداهه!


جوانی به حکیمی گفت: وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.»

حکیم گفت: آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: آری.» حکیم گفت: اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: چرا چنین سخنی می‌گویی؟»

حکیم گفت: چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»

جوان گفت: آری.»

حکیم گفت: مراقب چشمانت باش.»



فرهنگ لغت جریانات تخیلی فمینیست و غرب‌گدا (غربگرا)(نیات پشت پرده )

همخانگی یک زن و مرد نامحرم= ازدواج سفید! - دوستی - رهایی از تنهایی و اجبار و تحمل یک نفر- تنوع طلبی-

فاحشگی= اشتغال‌زایی و ارائه خدمات جنسی! -از هر راهی پول بدست بیاور و تولید ثروت کن - اصالت پول و سود بیشتر

ازدواج شرعی= زورگویی مرد به زن، ضدحقوق انسانی، نشانه عقب ماندگی و اجبار!

خانواده= همواره باید با فروپاشی همراه شود زیرا محل خشونت مرد علیه زن! و بچه‌دار شدن ن و خنثی‌کننده‌ی جنگ نرم استکبار علیه تشیع و انقلاب اسلامی است!

حجاب= محروم کردن مردان از لذت‌جویی و تماشای اندام ن! و عدم امکان و متلک‌پرانی مردان به ن محجبه و باعث گرم کردن کانون خانواده و عفاف در جامعه!

حقوق زن= امکان رانندگی ن با کامیون، امکان کارگری ن در معدن، تقلید از هر کاری که مردان انجام می‌دهند، حضور ن در واگن مردانه مترو، حضور در ورزشگاه مردان و در کل، امکان مرد شدنِ ن!!!!!- رقص آزاد - مست کنید - هر جا پا داد بزن برقص شادی کن (ان الله لایحب الفرحین)! - هرجور دلت خواست زندگی کن -

این فرهنگ لغت از ادبیات ظاهری و اهداف شوم باطنیِ فمینیست‌های ایرانی استخراج شده است.

التماس تفکر

کبُرَ مقتا عندالله ان . گناه بس بزرگیست که .

#فمینیست‌_غربگرا

#ادعای_دروغین_حمایت_از_ن

#حمایت_فمینیستها_از_فساد

#حقوق_زن

#حجاب

#خانواده

#فمینیسم

#نقد_راهبردی_فمینیسم



شاعرانه ها

انجمن ادبی شعر باران

واژگان:

کاش_خنجر_سکوت_خیانت

ــــــ

خیانت بود غیر از دیدن تو

الهی کاش خنجر خورده بودم

میرشاهد


دستانِ سکوتِ تو به دل خنجر زد !.

افسرد کبوترِ دلم ! پرپر زد .

امیرهوشنگ عظیمی


خیانت خنجر نامردمان است

سكوت اهل تقوا یك زیان است

خدایا کاش ظلمت پا نگیرد

که ظالم بدترین فرد زمان است

وحیده مؤذنی


هر چند خنجری ست سکوتم به قلب خویش

چشمم به گریه ،کاش خیانت نمی نمود

حمیدرضا_سعیدی


روزه ی سکوتم

خنجری ست

بر گلوگاه خیانت چشمانت.

هر شب

افطار میکنم

با "ای کاش"های

در گلو مانده

با آه.

اکرم سبزعلی


سوز سکوت سرد تو ای دیو دد منش

خنجر به پشت ما زده در کوره راه عشق

مهدی سیدحسینی


تا خیانت دید دل از ساحت زیباے عشق

خویش را با خنجر نفرین بہ کوےمرگ بُرد

.


#گل_رخ ۱ ویرایشی(گرچه این داستان مستندوحقیقی بود ، اما یقینا دستخوش اصول نگارش شده و بیشتر حقایق مدفون ماند . ما را از دعای خیر فراموش نکنید . خدا با اهل صداقت است. عشق مانند نماز نه ، ولی شباهت هایی باهم دارند . مراقب نیت عشق تان باشید. شیر پاک خورده های حرام لقمه ی ناپاکدامن پخته تر شده اند و فتنه هایشان پیچیده تر . ما غریبان تنها نسل برجایی هستیم که به نیت ادای عشق ، هوس را ارزانی شکارچیان گلرخ های ماه رویی کردیم که گلرخ هایشان و شاه رخ هایشان سبزه ی مزبله اند . خدا هست و می بیند . و دیگر هیچ.)"


یک زن ، به طول تاریخ مردنامه ، جسم و روحش ،حق و حقوق و نگی اش به تاراج رفته است . کاری به کار تن فروش ها ، این خس و خاشاک دریای شیرین ندارم . مردها و دریای شور خودشان ، زن ها و دریای شیرین خودشان . مسلمان ها می گویند توی کتاب مقدس ، خدا گفته است که دو دریا را در كنار هم قرار داد( یكی گوارا و شیرین، و دیگر شور و تلخ( و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گویی هر یك به دیگری می‌گوید:) دور باش و نزدیك نیا.

. ناشناسی از درون قیام کرده وبا طنین صدایش ، کنگره های قصر آرزوهای گلرخ را به شکست می رساند . "نمی گویم چه بکن یا چه نکن ، آزادی به اختیار انتخاب کنی. ولی به این فکرکن که آیا با هرکس باید مثل خودش برخوردکرد؟"

در جواب منادی درون ،

تلفن همراهش را برداشت و شماره ی کیان را گرفت.

-سلام . خوبی؟

--سلام گلی . قربانت. توخوبی عشقم؟

--الو! گلی . گلی جان!. چرا گریه می کنی؟ چیزی شده ؟ اتفاقی افتاده؟

-محمد!

--خب! محمد چی؟

-فکر کنم همه چیو فهمیده .

--فهمیده که فهمیده! چرا دیگه گریه می کنی؟ ما خودمون این مسیرو با آگاهی کامل انتخاب کردیم . اتفاقا از صبح می خواستم یه تایم مناسب گیربیارم بهت بزنگم و بگم مینا هم فهمیده . من اختیار آدما رو دست خودشون میدم ، فکرمیکنم اینجوری به خودم لطف بزرگی می کنم. غیرمستقیم بهش گفتم میتونه بره با مهدی جون و سجاد جون و هر آشغالی که با هم سر و سِر داشته. گریه نکن عشقم . نترس. من هستم. باشه؟

-چرا چرت میگی؟ بچه رو میگم.

--بچه؟!

-آره.

--کدوم بچه؟ از چی حرف می زنی؟

- . ازش. باردارم.

--آه.خدای من این توی برنامت بوده گلی؟. یعنی چی ازش بچه دارم! ؟ اینجوری میگی که دکم کنی؟ هنوز بابت اون شب دلخوری ! درسته؟! داری تلافی می کنی!

-بیشعوری دیگه! همتون مثل همین. خودخواه . اصلا.اشتباه کردم که بهت زنگ زدم. خداحافظ.

--گلی. صبرکن. گلی.

-بگو.گوش میدم.

--چندوقته؟

-دوماه.

--دومااااه؟! لابد فرصت نکردی تو این دوماااه به من بگی!! مگه قول ندادی چیزیو مخفی نکنی ازم؟

-خودم یه هفته ست فهمیدم.

-- شوکه شدم واقعا. صبرکن. یه لیوان آب ،کوفت کنم! بفهمم چی شده.

-کیان ! میشه وقت و بی وقت اتفاق اون شب رو جلوچشمم نیاری؟ حالم خراب هست ، اینجوری بدتر بهم می ریزم. خواهش می کنم درک کن تو چه وضعی هستم.

--آخه تو همیشه خودت گفتی اهل تلافی هستی ، این حماقته که بخوام منتظر عکس العملت نباشم و بگم به خاطر عشقت به من منو بخشیدی .یا بگم من بابقیه برات فرق دارم! بدمیگم؟ بهتره واقعیت رو بپذیریم نه اینکه تعبیر ذهنی خودمون رو به واقعیت تحمیل کنیم . تصمیمت چیه؟ میخوای چیکارکنی؟ تکلیف من چیه این وسط؟ شما زنها چرا غیرقابل پیش بینی هستین؟ اوه. خدای من. چه روزی شد امروز.

-من نمیتونم منتظر بشینم تا کسی که بهم ظلم کرده به دست غیب و سالها بعد مجازات بشه ! همین! الانم دل و دماغ جر و بحث و هیچیو ندارم . می فهمی اصلا؟

--گلی. مرگ کیان راست میگی فهمیده بارداری ؟! اصلا اگه راست میگی بارداری عکس برگه آزمایشت رو بفرست.!

-بیشعور! بیا تصویری . تا بهت ثابت کنم. مردم از بس خودمو به این و اون ثابت کردم. اح.

--باشه. خیلی خب! الو.

-(تماس تصویری برقرار شد . گلرخ : بیا! ببین. این برگه . برگه آزمایش.دیدی؟! این هم کشو . این هم زیرسیگاری محمد ، محمد همیشه زیرسیگاریش رو میذاره اونجا ! روی اوپن! حالا باز بیا اینجا. این هم به هم ریختگی وسایل روی فایل.

-- پس حدس زدی فهمیده.

-میگم ببین خودت،! برگه ای که توی کشو زیر این کاغذا قایم کرده بودم حالا وسط این آت آشغالاست! این یعنی حدس؟

--فرض کنیم فهمیده باشه . الان دقیقا حرفت چیه مشکل چیه؟ چرا گریون و سرگردونی؟ برو یه لیوان آب بریز و بیا بشین رو کاناپه بخور تا یه کم آروم شی ببینم چی به چیه .

-بفرما. این آب. اینم نشستن من سیاه بخت روی کاناپه ای که جنابعالی دوستش داری! خوب شد؟

--آره خوبه. کاناپه کذایی! (صدای خنده) نیست تو دوستش نداری! خب تا سر وکله مزاحمی پیدا نشده حرف بزن .

-کیان. ناخواسته این بلا سرم اومده.

--گلی تو چشم دیدن خودشانداری .چجوری میتونی بچش رو تحمل کنی؟!

- سرم داره منفجر میشه کیان .می فهمی؟

--. هر مشکلی راه حل داره. اینجوری خودت فقط عذاب میکشی. تو میخواستی بدی هایی که درحقت کرده رو تلافی کنی ، حالا داری خودت زجر می کشی. غیر اینه؟ من میگم این راهش نیست .

-توبگو چیکارکنم!

--(بندازش. خودت و من و همه رو از شرش راحت کن. مگه نگفتی میونتون گرم نیست و بهش گفتی بره زن بگیره و این حرفا؟هان؟ عشق و علاقه ای که بینتون نبوده ! ؟ حالا پیش اومده. ننه من غریبم بازی نداره. بی سروصدا بنداز و خودتو منو خلاص کن. وگرنه آخرش مجبوری مهرم حلال جونم آزاد" کنی! اگه قبول نکنی بندازیش بینمون دیگه رابطه ای نمی مونه که! )(: باخوداندیشه کردو حرف زد)

-الوبگو دیگه ! توبگو چیکارکنم. چرا ماتت برده؟

--هان؟ بله. خودت چی.؟

-من چی؟ چرا چرت می گی ؟ قرارشد توبگی چیکارکنم! بگو!

--خب تصمیم خودت چیه؟!

-واقعا نمی دونم!

--فکراتو خوب بکنا !

-یعنی چی؟ ! (یک نفر #شاه_رخ را صدا می زند) همکارت تورو صدا زد؟! مگه نگفتی اسمت کیانه؟!

بدون اینکه جواب ان شخص را بدهد مدتی در سکوت ابهام فرورفت بعد، گفت:

--یه کم قلبم درد گرفته. جا زدی چیه توام!! نکنه خودت باز به فکر عشق قدیمیت افتادی ! هان؟ خوبه منم هی سرکوفتت بزنم مثل عشق قدیمیت و بهت تهمت بزنم ؟

-خیلی بیشعوری!توهم زدی باز! دروغگوی نفهم. آشغال. گم شو. دیگه به من زنگ نزن.

شاهرخ چندبار با گل رخ تماس گرفت. اما گلرخ هیچکدام از شماره ها را جواب نداد. شماره منزل گلرخ را گرفت. گلرخ باعصبانیت جواب داد:

-مگه به شما نگفته بودم به هیچ وجه نباید خونه زنگ بزنید؟ پرینت بگیره همه چیا باختم. آبرومو،زندگیمو.هان؟ آقای شاهرخ دروغگو!!

--عصبی نشو. شناسنامم شاهرخه! مثل تو که صدات میزنن گلی اما گلرخی! چیز مهمیه واقعا؟ ریزو درشت زندگیمو بهت نگفتم؟! میگم قلبم درد گرفت. قطع میکنی؟ تو هنوز توفکرشی!

-فکر کی؟ چرا درک نمی کنی؟مردا فقط از مردونگی ،تهمت و صدابلندکردن سر زن بدبختا بلدن ؟ من پناه آوردم از دست همه به تو ، توام فقط عشقم عزیزمات توبغل س نه؟. پاتو از در بیرون نذاشته ازهمه بدتری. من چی میگم تو فکرخرابت کجامیره.متاسفم! بیشترازهمه براخودم. همتون برای به دست آوردن چیزی که میخواین خیلی خوب بلدین نقش بازی کنین!

درضمن ، پنهون کاری از نگفتن کثیف تره!

-- جانا سخن از زبان ما می گویی! منم معتقدم پنهون کاری از نگفتن کثیف تره . باهم تفاهم داریم . الاغ! نقش چی ؟ کدوم نقش کدوم بازی؟گلی لطفا این بحثو تمومش کن. میخوای چیکارش کنی؟ فردا میام باهم بریم بیرون . منم از این و اون پرس وجو میکنم آدرس دکتر پیداکنم . من فقط میگم این اتفاق ناخواسته پیش اومده .نه تو نه من ،هیچکدوممون به ذهنمونم نمی رسید همچین مساله ای ناخواسته ممکنه بوجود بیاد. همین. عزیزم .

-دکتر؟

--عشقم. قربونت برم. بدون تو می میرم. بفهم. خواهش میکنم. بفهم. نگرانتم. ترس از دست دادنت دیوونم میکنه. فقط بدون خیلی دوستت دارم.

-ببینم دکتر که گفتی چه دکتری منظورت بود؟

--دکتر دیگه! بچه شو که نمیتونی نگهداری! میتونی؟شرایطشو داری؟

-یعنی سقطش کنم؟ بچه رو بکشم ؟! تو این حرفو میزنی؟باور نمی کنم! هر دم از این باغ بری می رسد! تازه تر از تازه تری می رسد! بدبخت حق داشت همش بهم می گفت اونا که نقاب به چهره می زنن دستشون یه روز رو میشه و خسته میشن ، خود واقعیشونو نشون میدن ! من روسیاه سر حرفایی که تو یادم دادی تا بش بگم از خودم نا امیدش کردم و هرچی از دهنم درمیومد بارش کردم ! بخاطر چی واقعا؟ خوب خودتو ،خود واقعیتو داری نشون میدی !

--نمیخوام ذهنمو درگیر آدم بی ارزشی مثل اون بکنم ! الان باید برم تا شب پشت غربیلک قطار! شاید فرصت نشه بهت زنگ بزنم یا جواب تلفن بدم . بگو دوستم داری تا باخیال راحت برم به کارم برسم. فردا دیدمت باهم حرف میزنیم. باشه؟

-شما مردا همه چیزتون مصیبتیه بخدا. اصلا خودمصیبتین! یعنی میگی من به خاطر رسیدن به تو بچمم از دست بدم؟ خودم بکشمش؟ که به تو برسم؟ همون بلایی که این بیشعور سر بچه اون زن صیغه ایش آورد منم سر بچم بیارم؟!

--خودتو با کسی مقایسه نکن لطفا . یه بوسم کن . زودباش. بعدا حرف می زنیم.

-باور نمی کنم . میخوام تنها باشم . حالم اصلا خوب نیست! لطفا به من زنگ نزن دیگه . خداحافظ!

--دیدی گفتم دنبال بهونه ای برای رفتن ؟! اصلا از صبح دلم آشوب بود. الو. گوشی دستته؟

-بگو میشنوم!

--تو آدمی نیستی از چیزی بگذری! این داستانو جور کردی که تلافی دوماه قبلو.

-انقد دوماه قبل دوماه قبل نکن! آره ! من اهل تلافی کردنم! همینم که هستم! تا همینجا هم که باهات بودم پدرم دراومده. همش استرس. همش دلهره.

--توکه گفتی عاشقی. برم پی زندگیم که تو باز بری سراغ عشق اولت ؟!

-تو اصرار کردی ! یادته؟ یادته چیا توگوشم از عشق و آرامش میگفتی؟

--هنوزم میگم. عشق آرامش میاره. اما تو عاشق نبودی.

-نه. نبودم. نمیخوامم بشم. جالبه! آقای عاشق پیشه! از عشقش میخواد آدم بکشه! عاشق که به عشقش دروغ گفته ، راستشونگفته ، پنهون کرده ، راه به راه و چپ و راست هم یکی دیگه رو خراب میکنه تا خودشو عزیزکنه ، این چیزاییه که توی این مدت به من هدیه دادی ! این عشق ارزونی خودت و اون مینا خانمتون!

--اعصابمو خورد نکن! گفتم فردا میام حرف میزنیم. بگو چشم!

-خفه شو! چکارمی که بگم چشم؟ برو دست از سرم بردار. اگه یه باردیگه زنگ بزنی میدم پدرتو در بیارن.

--گلی!

-مرگ!

صدای زنگ تلفن همراه گلرخ توجه شاهرخ را جلب کرد. گلرخ ظاهرا بعداز گفتن مرگ به شاهرخ ، تلفن را قطع کرد. شاهرخ مثل گرگ زخم خورده گوشی تلفن همراهش را به گوشش چسبانده و گفتگوی گلرخ با گوشی همراهش را با دقت گوش میدهد. به یکباره خون به مغزش نرسید و گوشی را محکم به زمین پرت کرد و فریاد بلندی زد. بلندبلند گفت: نامردم اگه رسوات نکنم !

فشار عصبی زیادی راتحمل کرد. اما همین که اولین قدم را خواست بردارد ، دست و پاهایش شل شد . خودش را به زحمت به در اتاقک استراحت رانندگان قطار مترو رساند. صورت و کف دستهایش عرق کرده بود. آرام آرام ، همه توان باقیمانده اش را جمع کرد . یکی از همکارانش بدو بدو به سمتش آمد.

گفت: شاهرخ!؟ خوبی؟! چی شده؟!بشین. تا یه لیوان آب قند بیارم . بشین.

#part1

#Qarib_story

#Gol_Rokh

۱۳۹۸


پسرم! برای چی از حرف دیگران ناراحت میشی؟

#خدا که همه چیز رو می‌دونه:

چه اون حرفایی رو که میزنند.

چه اون حرفایی رو که پنهان می کنند.

فَلَا یَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَ مَا یُعْلِنُون (یس/۷۶)

ﭘﺲ ﺳﺨﻨﺎﻧﺸﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻧﺴﺎﺯﺩ، ﻣﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ، ﻣﻰﺩﺍﻧﻴﻢ!

فکر می‌کنی این خدای به این خوبی، تو دفاعِ از تو کم میاره؟!!!

هم خودش همه چی رو میدونه، هم ازت دفاع میکنه.

اینم سندش:

إِنَّ اَللّٰهَ یُدٰافِعُ عَنِ اَلَّذِینَ آمَنُوا (حج/۳۸)

قطعا خداوند از کسانى که ایمان آورده‌اند، دفاع مى‌کند.

فقط شرطش ایمانه.

تو ایمان داشته باش،

مومن باش،

خدا برات همه کار میکنه.

خودش بالا خواهت میشه.

زندگی و عمر و احساساتت ، حق الناس بر گردنشان بماند .

و من یتوکل علی الله فهو حسبه.

به خدا اعتماد و اتکال کن ، پس او کافیست.

الیس الله بکاف عبده . خدا برای تو کافی نیست؟ که باتوباشد

و لا تخف و لاتحزن انّا منجّوک

پسرم . هیچ وقت حتی کم از پلک زدنی ، محزون و دلگیر از حرف مردم شهوت پرست خدانشناس ریاکار نباش. خدا ناجی است . منجی است .

سرمایه ای که ان حیا و پاکدامنی ، می ند، برکت برای ها ندارد. برکت از عمر و زندگیشان رفته . هرکس به طریقی خاصش عقوبت میشود. به دو چیز یکی نیت قلبی ادمها و یکی خلوت ادمها جایی که نفردومی که ادم را می بیند خداباشد. به این دو تا خدا قضاوت می کند . حکمش را از عاقبت زندگی ادمها میتوانی بفهمی. همه را . بسپار به خدا پسر غریبم . سند بدهم که دلت قرص شود ؟ با قرآن مانوس باش. انّا من المجرمین منتقمون .

پسرم ! الهی خدا بگذرد از ان که آتش به جان زندگیت انداخت. خدا الهی آتش به جان بچه هایش خودش نیندازد . غصه نخور . بلندشو دو رکعت نماز هدیه به مادر سادات را بخوان یا نذرش صلوات کن .

نمک رفاقت با خدا را بیشتر بخور . مگر فکرکردی میگذارد غریب بمانی ؟ مخصوصا از سفره ی عاشورا بیشتر بهره بردار و لقمه حلال از دست حسین به حلقت بریز مادر.

من تورا دست خدا سپرده ام . همیشه بدان زنده و مرده ام نگران و دعاگوی تو و دلتنگ وقتهایی هستم که برای من مقتل میخوانی و به یاد یاری امام آخری . خیر ببینی . پسر غریبم .


#متن #روضه #امام_رضا #دفتری

یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله یا امام رضا

دستم به روی سینه برای ارادت است

یا غریب الغربا یا امام رضا .

دستم به روی سینه برای ارادت است

این بارگاه قدس امام کرامت است

فرقی نمی کند ز کجا می دهم سلام

السلام ای امیر ملک قضا - السلام یا امام رضا

من به کویت پناه آوردم-التماس نگاه آوردم

کی دلش پرکشید مشهدالرضا. آی امام رضا به خدا آرزو دارن این مردم . به خودت قسم گرفتارن . میخوان بیان پابوست. اما نشده. سلام و زیارات راه دورشونو بپذیر مولاجان.

فرقی نمی کند ز کجا می دهم سلام

تو می دهی جواب مرا . اصل . #نیت است

نیت کردیم توی مجلس عزات برا غربت و مصیبت هات . برا رنج و غصه های دلت گریه کنیم . آخه سینه مون لبریز محبت شماست آقا. میخوای نشون بدی به امام رضا چقد دوستش داری ؟ همینجور که آماده گریه شدی زمزمه کن زبون بگیر : رضا جان .رضا جان . صداش بزن. خجالت نکش. امام رضا از همه مهربونتره مظهر رافت خداست . امام رئوفه. رضا جان. رضا جان.

فرقی نمی کند ز کجا می دهم سلام - تو می دهی جواب مرا. اصل ، نیت است

تقصیر ما نبود اگر عاشقت شدیم- این از اشاره های نگاه محبت است

می خواستی ما رو خاطرخواه نکنی اقاجان. خودت دعوت کردی. به دلمون انداختی . بیایم جمع شیم . برا غم وغربت و درد ومصیبتت گریه کنیم. خودت دلمونو بی تاب کردی .

بر روی خشت خشت دلم جای دست توست

یعنی که دستهای تو بانی خلقت است

آقا کجای آن حرم افتاده ای زمین.

کجای حرم بود . راوی میگه مسیر قصر مامون تا محل ست امام رضا کوتاه بود. تو این مسیر کوتاه بارها و بارها دیدم علی بن موسی الرضا می نشست . از درد به خودش می پیچید.

دست به دیوار می گرفت خودش را رساند به خانه وحجره.

نقل می کنن زهری که امام مجتبی رو مسموم کرد سه روز بعد اقا رو از پا در آورد . بذار اسم امام حسن اومده اینم بگم زهر رو خورد پاره پاره شد جگرش . تشتی ظرفی طلب کرد. گفتن زهرو بالابیاره .دفع کنه . خوبه . ولی وقتی دیدن همراه خون داره پاره های جگرش دفع میشه دیگه آب پاکی ریختن رودست خودشون . برادرش رو طلب کرد . خواهرش هست عباس هست همه بنی هاشم جمع شدن . حالا بیا مشهد. صبح زهر رو امام خورده. پاشو از در بیرون نگذاشته . زهر اثر کرده. وارد حجره شد. عبا رو بر سرش کشیده . اباصلت گفت فرش حجره رو جمع کردم . کاری ازش برنمیاد . ایستاده و آب شدن شمع نورانی وجود نازنین امامش عزیزدلش رو نگاه میکنه . خدایا رحمی کن به حال مریض دارا . (آی مریض دارا . آی کسی که مریضت رو دکتر جواب کرده . همه جا رفتی قطع امیدت کردن. یه سری به شفاخونه ی امام رضا بزن. ) رضا جان . رضا جان.

شب آخر دوماه عزاداریه. حواله شدیم در خانه ی شما.

چند خط زبانحال بخونم. گرفتارا . قرض دارا. حاجتمندا درد دلشونو وسط گریه ها به امامشون بگن. به برکت این اشک وناله ها . به برکت امام غریب . آخر مجلس دست پر بیرون برن.

کجایی ای تقی آرام جانم

به سبک قدیمی ها . یاد همه رفتگان بخیر. مخصوصا شهدا . مادر پدرا . فیض ببرن از مجلس امام رضا.

کجایی ای تقی آرام جانم

سرور قلب و نور دیدگانم

بیا بابا که وقت احتضارست - به راهت چشم من در انتظارست

مرا زهر جفا خونین جگر کرد- تو را در کودکیت بی پدر کرد

(یتیم نوازی کن با اشک چشمت. با سوز دلت. تسلای دل امام جواد )

پسرم . بیا بابا که شد روز جدایی

اباصلت میگه درای حجره وخانه رو خودم بسته بودم. امام رضا وسط حجره روی خاک به خودش می پیچید .عبارت مقاتل امام رضاست (یتململ کتململ السلیم: مثل مارگزیده بخودمی پیچید)" دیدم نوجوان ماه رویی مضطرب ونالان رفت سمت امام رضا. سوال کردم ازکجا امدید درهارو بسته بودم . دیدم سر امام رضا رو به دامن گرفت . هی ناله میزنه بابای غریبم . بابای مظلومم . خوش به حال امام رضا. اخه کسی نبود سر جدغریبش رو از خاک برداره به دامن بگیره. یابن الشبیب ان کنت باکیا لشی فابکی للحسین . همه معصومین فرمودن برا حسین گریه کنید. برا اون امامی که پسرش از خیمه تا گودال نتونست بره سربابا رو به دامنش بگیره . برا امامی گریه کنید که هرچی صدا زد هل من ناصر ینصرنی . درجوابش هلهله کردن دف زدن پایکوبی کردن . ای غریب حسین . حسین حسین.

چه خوش گفت این سخن را نکته دانی

حکیمی عارفی شیرین زبانی

اگر شاهی بمیرد از وطن دور

به غربت می برندش جانب گور

معلوم نیست تا سال دیگه خدا بهمون عمری بده توفیقی عنایت کنه باشیم در مجالس عزای اهل بیت رسول الله . گفت گرگدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه نیست . آخر مجلس . آخرین مجلس. بعضیا تازه عقده دلشون واشده.

دو بیت دیگه بخونم راحت گریه کن.

نه فرزندی که بندد چشم هایم - کشاند سوی قبله دست وپایم

نه فرزندی که بعد از دادن جان

کندجسم مرا در خاک پنهان

رضا جان .رضا جان .

اربابم حسینه و

سلطانم امام رضاست

یک خونه م تو مشهد و

یک خونه م

تو کربلاست

کاش ببینیم

سال دیگه

باز محرمو

ایشالا

یادت باشه امام رضا

وعده ای که دادی به ما

من اومدم زیارتت

تو هم - به وقت مردنم بیا

رضا جان .رضاجان.

عجز الواصفون عن صفتک

ماعرفناک حق معرفتک

این توهستی که سروری دانی

شیوه ی ذره پروری دانی

همنشین شماکه می گردم

از تو گیرد شفا همه دردم

تو خطا بخش و ما خطاکاریم

سر بلندیم تا رضا داریم

اشهد انک ولی الله

الامام علی عیال الله

پروردگارا ! به حق مقربان درگاهت ! به حق محمد و آل محمد ! اگر دعای گناهکار در حق نیکان ومومن ها اجابت میشود ، باقیمونده غیبت امام عصر رو بر شیعه ببخش. وجودش را از گزند بلایا و فتنه ها و امراض حفظ کن . در ظهور موفور السرورش تعجیل بفرما . عاقبتمون ختم بخیرکن. حاجات مومنین و مومنات . برآورده بفرما . اموات مومنین ومومنات ببخش وبیامرز. ما و نسل ما را دشمن ولایت و دین قرار نده. انچه از خیر به خوبانت تفضل فرمودی بهمه ما تعزیه داران اهل بیت تفضل بفرما . ما را محتاج اغیار نکن .نور ولایت رو از قلب ما نگیر . خداوندا . به ما گفتن دعای مقربان درگاهت مستجابه . تورو به امام رضا قسم. امام رضا رو دعاگوی ما قراربده .به نیت فرج . فرج امام عصر . الفاتحه مع الصلوات.


شب سی و یکم اکتبر هالووینه، هالووین یعنی ترسناکترین شب سال

ریشه جشن هالووین به ۲۰۰۰ سال قبل و قوم سلت بازمیگردد. آنها سال جدید را در آبان جشن میگرفتند و اعتقاد داشتند در این روز ارواح به زمین باز می‌گردند!

بسیاری از افراد در این شب با چهره‌های نقاشی شده، لباس‌های عجیب یا لباس‌های شخصیت‌های معروف، چهره و ظاهری که به‌نظرشان ترسناک باشد خود را آماده جشن می‌کنند؛ همچنین کودکان برای قاشق‌زنی برای جمع‌آوری نبات و آجیل به در خانه دیگران می‌روند.

این جشن را مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی در سده نوزدهم با خود به قاره آمریکا آوردند.

#عاشخان_ملکه_ی_هرزه_ها : فرح دی با

و آ_ریا مهر شاهنشاه . کوروش ستایان . زرتشت دوستان. هالووینتان مبارک! چقدر خوب شد معنای وطن را فهمیدم! فقط عرب ها بد هستند چون #محمد دارند! اوکی! حالا برو به جاست فرند ها برس.

هالوین تو ایران همون روز بدون آرایشه (هالو هست ین!)

#هالو_این_شاه_دوستان_هستند_نه؟!

نصف اینایی که هالووین رو تبریک میگن خودم تو صف نذری دیدم

#شگفتا! #غریب!

بی مناسبت: #پیام_با_زر_گونی : عاشق واقعی کسیه ک تو چله تابستون عاشقت شه توی این هوا خرملانصردین هم دلش یار میخواد


#شما_هم نفهمیدین؟ منم هیچ وقت نفهمیدم چرا ظرفایی میخرن ک بذارن تو بوفه و استفادش نکنن ! بحث تبلیغ و خرکردن زن ها که نیست! تجارته! پدر مادر ندارن! #غریب



مادرم با این که زن بود میگفت؛

به دیوار تكیه كن،

ولى به زن ها ، نه .!

كه دیوار اگر پشتت را خالى كرد،

سنگ است و گچ، نهایت سرت میشكند!

ولى اگر زنی به امید مردهای دیگر به خود خیانت كرد،

دلت میشكند،

روح و تمام زندگیت میشكند،

و مردی كه بشكند،

سنگ میشود،

سرد و سخت،

كه نه میخندد، و نه میگرید!

و این یعنى فاجعه.

فاجعه مردیست كه از دلدادگی ترسیده.


#غریب

۹۷



#ضرب_المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود

در زمان قدیم گروهی غارتگر بر سر کوهی در کمینگاهی به سر می بردند و سراه قافله ها را گرفته به قتل و غارت می پرداختند.

این گروه باعث ایجاد رعب و وحشت در بین مردم شده بودند و نیروهای ارتش شاه نیز نمی توانستند بر آن‌ها دست یابند، زیرا در قله کوهی بلند کمین کرده بودند و کسی را جرأت رفتن به آنجا نبود.

فرماندهان اندیشمند کشور برای م به گرد هم نشستند. سرانجام چنین تصمیم گرفتند که یک نفر از نگهبانان با جاسوسی به جستجوی ان بپردازد و اخبار آن‌ها را گزارش کند و هرگاه آنان از کمینگاه خود بیرون آمدند، گروهی از جنگاوران دلاور را به سراغ آنها بفرستند.

این طرح اجرا شد و هنگامی که گروه ان شبانه از کمینگاه خود خارج شدند.جاسوس بیرون رفتن آن‌ها را گزارش داد. دلاورمرادن ورزیده بی درنگ خود را تا نزدیکی های کمینگاه ان رساندند و در آنجا خود را مخفی کردند و به انتظار ان نشستند.

طولی نکشید که ان بازگشتد و آنچه را که غارت کرده‌ بودند بر زمین نهادند و لباس و اسلحه خود را کناری گذاشتند و نشستند به قدری خسته و کوفته بودند که خواب چشمانشان را فراگرفت.

همین که مقداری از شب گذشت و هوا تاریک شد، دلاورمردان از کمینگاه بیرون آمدند و خود را به ان رساندند. دست یکایک را بر شانه هایشان بستند و صبح همه را به نزد شاه بردند.

شاه دستور اعدام همه ان را صادر کرد. در بین ان جوانی وجود داشت.

یکی از وزیران به وساطت جوان پرداخت اما شاه سخن وزیر را نپذیرفت و گفت : بهتر این است که نسل این ان ریشه کن شود.

اما وزیر باز اصرار کرد و خواست پادشاه به این جوان فرصتی بدهد و پادشاه هم پذیرفت. این جوان را در ناز و و نعمت پرورداند و استادان بزرگی به او درس زندگی آموختند و مورد پسند دیگران قرار گرفت و وزیر هر روز از جوان و خصوصیاتش برای پادشاه می گفت و پادشاه می گفت‌:

عاقبت گرگ زاده گرگ شود

گرچه با آدمی بزرگ شود

دو سال از این ماجرا گذشت و عده ای از اوباش تصمیم گرفتند وزیر را بکشند. پسر جوان که دلش می خواست خودش به جای وزیر بنشیند، او را کشت، شاه که این ماجرا را شنید گفت:

شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی

ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس

باران که درلطافت طبعش خلاف نیست

درباغ لاله روید و در شورزار خس

زمین شوره سنبل بر نیارد

دَرو تخم و عمل ضایع مگردان

نکویی با بدان کردن چنان است

که بد کردن به جای نیک مردان.

برگرفته از گلستان #سعدی

بر تربت امام سجده می کنیم و می نالیم که من ارادنی بسو فارده و من کادنی فکده و انتقم ممن عادانا و ممن ظلمنا و نحفظنا من قرین سو نعوذ بالله من شرور انفسنا و من انفس الاشرار . واشغل الظالمین بالظالمین و الخبیثه بالخبیث . بحقک علی الحسین و بحقه علیک . یا مجیب . فاجبنی . قولک حق و وعدک الصدق انا من المجرمین منتقمون. انت القائل . فی کتابک الکریم . وضمنت الاجابه .



#محب_الحسین:

#دکتر_امیرحمزه_مهرابی (کارشناس زمانه)

مردم کوفه در زمان امام حسن مجتبی (ع) را می توان به چند دسته تقسیم کرد :

1 #امویان:

که به‌عنوان ستون پنجم و نفوذی دستگاه معاویه در کوفه عمل می‌کردند و از سران اینها می‌توان عمربن‌سعد و عَمروبن‌حُریث را نام برد.

2 #خوارج:

کسانی که فقط به درگیری با سپاه شام می‌اندیشیدند؛ البته نه از نگاه و رویکرد امام حسن(ع)؛ بلکه براساس مبانی خود در تکفیر اهل شام. اینها خود را از امام حسن(ع) هم اتقلابی‌تر می‌دانستند و شمربن‌ذی‌الجوشن و شَبَث‌بن‌رِبعی از سران این گروه بودند. اینها برای حضرت هزینه درست می‌کردند و شاید بتوان گفت که نقش این گروه در تحمیل صلح بر امام حسن(ع) زیاد بود. عجب اینکه آنها در ادامه کار به‌سمت معاویه چرخیدند!

3 #شکاکها:

کسانی که فریب خوارج را خورده بودند؛ اما هنوز در سلک آنها درنیامده بودند. اگرچه که مخالفتی از اینها سرنمی‌زد، اما قابل اعتماد نیز نبودند.

4 #الحمراء:

که حدود بیست‌هزار جنگجوی تازه ه‌مسلمان و غیرعرب بودند و به‌دلیل ناآشنایی با معارف حقیقی اسلام، به‌راحتی گول می خوردند. همین ها بودند که در ماجرای همراهی امام حسن(ع) و قضیه عاشورا، به‌نفع امویان حرکت کردند واز روی نا آگاهی به دشمنان ائمه(ع) پیوستند .

5 #شیعیان:

مردمانی بابصیرت که پابه‌رکاب حضرت، آماده جنگ و مبارزه بودند ولی تعدادشان اندک بود .

حال نوبت آن است که از #تاریخ #درس بگیریم:

اگر معاویه را نماد دشمن خارجی» بگیریم، شاید بتوان راهبردها و راهکارهای او را بر حرکات دشمنان مختلف نظام اسلامی تطبیق کرد. برخی را از عاقبت تقابل با خود می‌ترسانند و برخی دیگر را با تطمیع و تهدید از میدان به‌در می‌کنند.

نیروهای داخل جامعه هم شامل همان تقسیم‌بندی بالا هستند:

نفوذی‌ها» که دل در گرو دشمن دارند و پازل دشمن در داخل کشور را تکمیل می‌کنند.

خوارج که همان انقلابی‌نماها هستند که همیشه دچار افراط و تفریط می شوند و با تند روی ها ی خود برای انقلاب هزینه‌سازی می‌کنند.

شکاک‌ها که تحت تاثیر شایعات فضای مجازی و کم‌کاری نیروهای انقلاب و احیاناً خلاف کاری های انقلابی‌نماها یا نفوذی‌ها قرار می گیرند و نسبت به اصل نظام و کارآمدی آن تردید می کنند .

الحمراء را شاید بتوان بر افرادی تطبیق کرد که هم شور و هیجان و قدرت‌عمل دارند ولی مطالعه کافی ندارند لذا فهمشان از مبانی انقلاب و اسلام، به‌اندازه کافی نیست. به همین دلیل باید به آنان آگاهی و بصیرت لازم را داد؛ وگرنه خدای‌ناکرده ممکن است فریب بخورند و جزء ریزش های انقلاب شوند .

و نهایتا انقلابیون مؤمن و با بصیرت ، که به آرمان های انقلاب وفادارند و با فهم درست از تحولات داخلی و بین‌المللی، همواره پای کار انقلاب مانده و با همه سختی‌ها و مشقت‌ها، کار انقلاب را پیش برده‌اند.

#نتیجه : تاریخ چیزی جز برآیند این نیروها بر هم نیست. پس هرگاه مؤمنان انقلابی که متناظر بر شیعیان مخلص دوران امام مجتبی(ع) هستند، به وظایف خود عمل کنند و با شکست توطئه نفوذی‌های دشمن و انقلابی‌نماها، سایر طیف‌های جامعه را به خود جذب کنند و آنها را هدایت کنند، قاعدتا می‌توان آینده جامعه را آینده‌ای مطلوب و تضمین‌شده دانست؛ آنچنان‌که در دوران انقلاب اسلامی، این اتفاق رخ داده است.

#الکربلاء

#العراق #لبنان #یمن #سوریه #بحرین #فلسطین #القدس_لنا


امور داخلی ایران ، بحران های خصوصی سازی ، نافرمانی های مدنی (درگیری با پلیس وحافظان امنیت) ، ابزاری بنام زن (بدحجابی را رواج دادن و قبحش را ریختن، قحبه تربیت کردن ، ازدواج نامشروع سفید ! (آن هم نماینده مردم در مجلس !) ، آموزش مسائل جنسی به کودکان (آموزش عملی می بینند ! اینجوری نسل زاده رواج می یابد و سپاهی سی هزارنفره در برابر امام عاشورا به راحتی می کشند وغارت می کنند ! غافل از ظهور مختار .) تعطیلی کارخانه ها و رکود تولید و رونق قاچاق دولتی ( از دختر وزیر گرفته بنام خان زاده ها ، تا پسران و دامادها و بستگان -آقازاده نجیب زاده اشرف الملوک تاج الملوک حسن تقی زاده الممالک و دکتر اسحاق الدوله و یعقوب الدوله ) از بنزین و مواداولیه قیر سازی . تا سنگ پا وارد می کنیم! #نتیجه_انتخاب_حد_اکثری!

مدارس غیرانتفاعی منتسب به عادل تنهانیست. خاتمی و حجاریان هم با شهریه 25-27میلیونی مدرسه دارند. نیما زم و داماد شمخانی و پسرمهاجرانی شاگردان مدرسه فرهنگ اند.

اینجا #تبوک است . #تاریخ .

با لگد دشمنی بنام گرانی و بیکاری هم این ها که فکرشان زیر شکم چرانی شده بیدار نمیشوند! الا به مجازات .

مجرم اگر مجازات نشود (مجرم کسیست که قانون خدا را شکسته ) گستاخ میشود . و لکم فی القصاص حیات اگر نفهم نباشید درک می کنید که در قصاص و مجازات ها و عقوبات ، خداوند، زندگی و رشد و تداوم حیات قرارداده .

معده ی پر کجا و مغز خالی و فهم آیات حق .

با هرکه باخداست سلم و صلحیم و باهرکه بی خداست در حرب و دشمنش خواهیم بود .

العاقبه للمتقین . و انّا من المجرمین منتقمون.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖


امام صادق علیه‌السلام فرمودند

پدرم مرا به سه چیز ادب آموخت و از سه چیز نهى ‏ام فرمود .

سه نكته ادب این بود كه فرمود فرزندم!

هركس با دوست #بد بنشیند. #سالم نمى‏ ماند

و هر كس گفتارش را كنترل نكند پشیمان مى‏ شود

و هر كس به جایگاه‏ هاى بد وارد شود مورد بدگمانى قرار مى‏ گیرد

و آن سه چیز كه مرا از آن نهى فرمود

دوستى با كسى كه چشم دیدن نعمت كسى را ندارد

با كسى كه از مصیبت دیگران شاد مى‏ شود

با سخن‏ چین



1. کسی که مبتلا به بیماری رابطه شده (بیماری رابطه: کسی که کلا حال میکنه با یکی به صورت مخفیانه و یا خارج از چارچوب ارتباط داشته باشه و دو شخصیتی بازی کنه!) به حضرت زهرا سلام الله علیها قسمش میدیم که به جای بد کردن اسلام و احکام و . برو پیش یه روانکاو و خودتو درمان کن! تو مریضی عزیزدلم!

(اگر از جنس نرینه ها هستی )هر چی هم صیغه کنی و به جای چهار تا زن دائم، بعدد ما احاط به علمک هم زن دائم داشته باشی، بازم دلت یکی میخواد که یواشکی هوای هم داشته باشین! پس قسمت دادم برو خودتو درمان کن! دوره درمانش یکسال طول میکشه اما انشالله خوب میشی!( دیگه زن و دختر مردم را به این راه به هزار مکر و حیله اعتقادی و فرهنگی و اجتماعی و. نکشون! خودکنترلی رو به احترام انسانیت که قبولش داری انجام بده که لعن و نفرین خدا و بندگان خدا و آهشون زندگی و هستیتو به جای بد نرسونه)

2. اگر کسی به خاطر مریضی حادّ همسر و یا مسافرت های طولانی و ضروری و یا کلا هر عذر و مشکل حادی که خداوکیلی حاد و غیر قابل تحمل باشه، با رعایت نکات پنجگانه (شرایط دینی برای خروج از بن بست زندگی شویی ) ، زمینه براش وجود داشت اما ترجیح داد گناه کنه ولی حلالِ مشروطِ الهی را به جا نیاره، هر بلایی سرش اومد حقش هست و نمیتونه برای فردای قیامتش دلیل و حجتی داشته باشه.

پس لطفا هیجانی تصمیم نگیریم. ما همون قدر که بدون ملاحظه شرایط پنچگانه وارد شدن در این مسئله را جایز نمیدونیم، کسی که شرعا و عرفا و وجدانا (مطابق نکته آخری که گفتیم) براش واجب هست و تنها راه نجاتش همینه اما میره گناه میکنه، محکوم میکنیم!

این از خطاب و صحبت بنده با آقایون!

ولی یه بعد خیلی مهم و جذاب داره که خطاب مسئله با خانم هاست که میخواستم مطرح کنم تا یه طرفه به قاضی نرفته باشیم و شرایط انواع بانوان هم ملاحظه کرده باشیم، اما صلاح نیست و فعلا شرایط جامعه ما به نحوی نیست که بشه راحت مطرحش کرد و توصیه و نکات علمی و فقهی ارائه بدیم. پس بدونید که حواسم به این طرف ماجرا هم هست اما چه کنیم که گفتن نگید!(فقط هشدار ! مراقب آقایونی که با بهونه های دهن پرکن مثل "با زنم ." باشین . بیشتر این نرینه ها وقتی بیماری رابطه فشار بهشون آورده یک روز با خدا و یک روز بی خدان . بنابه مصلحتشون تغییرموضع میدن. فکرهم نکنید فقط به شما دل میدن. اونا اول و اخر به تامین نیاز جنسیشون متعهدن. نه عشق سرشون شده تاحالا و نه تعهد به یکی دوتا سه تا! همونجوری که شما رو با پنهون کاری نگه میدارن تا روز فشارجنسی بهتون متوسل بشه . گفتن نگید! به رانت خورهای اسلاحاطی برمیخوره یا نه نمدونم.از ما گفتن بود. )

امیدوارم شاد و آرام و امیدوار باشید.

لطفا مراقب خودتون و نگاهتون و دلتون و ایمانتون باشید.

#حدادپور #بدون_پرانتز

اللهم اشف کل مریض


یک روز مجبوری بفهمی عشق ، بازی نیست

اینکه یکی می افتد از پا ، صحنه سازی نیست


جفتی که عشقت را رگارگ توی خون دارد

حقش تحمل کردن عشق موازی نیست


اینکه یکی تن داده به زخم و نمی میرد

چیزی شبیه ژست های اعتراضی نیست


یعنی جنون سر رفته از صبرش ، که تسلیم است

یعنی ازین تشریح دائم، هیچ راضی نیست


الکل برای شستشوی زخمها خوب است

درمان زخم دل بغیر از کشف "رازی " نیست


دارم شبیهت می شوم،سرد و دم دستی

از شعله تا خاکسترش راه درازی نیست


چیزی برای باختن باقی نمی ماند

وقتی وفاداری بجز لفظ مجازی نیست

قانون دیجیتالی تنظیم با بازار

به عدل، این سنگ ترازو هم نیازی نیست



عصر غیبت

امام حسن عسکری (ع)

سَیَأتی زَمانٌ عَلَی النّاسِ وُجوهُهُمْ ضاحِکةٌ مُستبْشِرةٌ و قُلوبُهمْ مُظْلِمةٌ مُتَکَّدِرَةٌ اَلسُّنَّهُ فِیهِمْ بِدْعَةٌ، وَ البِدعَةُ فِیهِمْ سُنّةٌ، اَلمؤمِنُ بَینَهُمْ مُحَقَّرٌ، وَ المُنافِقُ بَینَهُم مُوَقّرٌ

بر مردم زمانی خواهد آمد که چهره هایشان خندان و شاد است، ولی دلهایشان تاریک و گرفته است. سنّت در میان آنان بدعت شمرده می شود و بدعت، سنّتی رایج می گردد. مؤمن در میانشان حقیر است و منافق در بین آنان محترم شمرده می شود.

کتاب: الحیاة، ج2، ص 311

#حدیث


جوان 22ساله یهودی سخنرانی خود را در خطاب به مسلمانان این طور شروع می کند.:

ایرانیان را با کوروش سرگرم کردیم (کوروش یک یهودی و زن و مادرش یهودیست. از سفاکان جنوب بود. 360زن داشت خواهرش را هم به زنی پنهانی گرفت. ش هم ابا نداشت. یهودی ها را فرماندهی کرد و از بابل نجات داد. به ایران آمدند. منفور بودند یهودی ها. طمع کرد به تومیریس حاکم ترک و رفت بهش پیشنهاد داد. سرش را گذاشت روی هرزگیهاش. این مثلا بشر! پیامبر هرکه هرزه است بماند! تقدیرش مثل تقدیر پیامبرش است. اللهم اجعل محیاهم محیا کوروش و مماتهم ممات کوروش ! واجعل محیای محیا #محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد وآل محمد . بماند که کدام یابو جنازه کوروش را از نزدیک روسیه امروز که مرز پارس و عثمانی دوره کیانیان بوده از تومیریس ملکه ترک ها یده! بعد اوردن دفن کردن کجا؟ تخت جمشید! خوب که تخت کوروش نیست نامش! پارسه و پاسارگاد! حالا بماندباز اینکه اصلا رسم نداشتند دفن کنند و روی ارتفاعات کوه جنازه را می انداختند .و اداب ثبت شده تاریخ هست. تقدیر او ان شد شمانیز به زودی به مقتدایتان و تقدیرش می پیوندید. )

مسجدی از فرقه شیعه را منفجر کردیم و به شما گفتیم کار فرقه سنی بوده و همین کار را با فرقه سنیها کردیم و این طور کشت و کشتار را بین شما راه انداختیم !

به فرقه سنیها فهماندیم که دشمن درجه یک آنها فرقه شیعه هست و این کار با فرقه شیعه هم کردیم و نسلهای مسلمانان را ازبین بردیم !

به چی افتخار می کنید ؟!!!

ماهوارهایمان را راهی خانه هایتان کردیم و شبکه های اختصاصی به تمام زبان مسلمان ایجاد کردیم !

فیلم های غیر اسلامی درست كردیم و آنها را درست وقت عبادت شماها پخش کردیم و این طور اسلام شما را نابود کردیم !

بازارهایتان را از لباسهای نازک و تنگ پر کردیم و هر روز به نازکی و تنگی آن افزودیم !

به چی افتخار می کنید ؟؟!!!

فرهنگ دوستی پسرها رو با دخترها رو بین جوانان شما آوردیم و ایمان جوانان شما سست کردیم !

دانشگاهایتان را با ترفندهاى حرفه اى تعطیل کردیم و امروز می بینم دانشگاهایتان فقط محل دوستی و رفاقت هست !

به چی افتخار می کنید ؟؟؟!

به عربها فهماندیم که دشمن سر سخت آنها فارسها هستند و به فارسها فهماندیم که عربها دشمن درجه یک آنها هستند !

به چی افتخار می کنید ؟؟؟؟!!!

مدام به فارسها از تاریخ درخشان گذشتشان می گوییم و آنها را در مقابل اعراب قرار می دهیم !

در بین شما جکهایی در مورد بزرگان شما درست کردیم و شما هم استقبال کردید !

لعن و نفرین را به هر دو فرقه شیعه و سنی آموختیم و به آنها گفتیم که باید همدیگر را سب و لعن کنید !

به چی افتخار می کنید ؟؟؟؟؟!!!

بین دو كشور مسلمان فتنه انداختیم و به یك طرف اسلحه دادیم تا طرف دیگری را بکشد و همینطور نسلهای شما را ازبین بردیم !

قرآن شما را طبق خواست خودمان تفسیر کردیم و بعضیها رو تكفیر كردیم و گفتیم کشتن اینها حلال است !

مذهب جدیدی درست كردیم و آن را قوی ساختیم و به اسلحه دادیم تا شما را بكشد وشما خواب هستید !

به چی افتخار می کنید ؟؟؟؟؟؟!!!

برنامهای اجتماعی را بین شما رواج دادیم و شما را مشغول کردیم تا مبادا بیدار شوید و به بسوی ما بیایید !

فیلمهایی ساختیم و خیانت را به خانه های شما آوردیم !

و خیلی چیزهای دیگر.

و اما ای یهودیان سر افراز امروز هیچ فشنگی روانه ما نمی شود زیرا مسلمانان در گیر کشتار همدیگر هستند شبها را راحت بخوابید.

زمانی بود که اسلام بر جهان حکومت می کرد،

اما امروز مسلمانان نمی توانند حتی بر خود حکومت کنند !!!

بله آنها در عراق، سوریه، لبنان، یمن، لیبی، تونس، مصر، عربستان، افغانستان، پاکستان، قطر، کویت، امارات، ترکیه و خیلی جاهای دیگر دارند همدیگر را می کشند !!!

بله چون ما به آنها فهماندیم که ما دشمن آنها نیستیم !!!

جوان یهودی دستان خود را بالا برد و با تمام قدرت فریاد زد .:

ای محمّد.، اسلامی که تو آنرا بر تمام جهان فرستادی امروز چراغ آن نور نمی دهد !!!

ای محمّد دیگر کتاب تو خوانده نمی شود زیرا اگر خوانده می شد پیروان تو همدیگر را نمی کشند !!!

زمانی تو به آنها می گفتی یهودیان دشمن درجه یک تو هستند ولی الان ما قاعده رو تغییر دادیم !!!

می بینی ای محمّد امّت تو غرق در خون است، روزانه هزاران مسلمان كشته می شوند، آنهم به دست مسلمانی دیگر، زیرا به آنها یاد دادیم که آنها برادر نیستند زیرا دیگر کتاب تو خوانده نمی شود !!!

وای بر من و وای بر تویی که این پیام رو پخش نکنی تا همه بدونن که دشمن درجه یک، برادر مسلمان من نیست بلکه یهودی (صهیون)است.

\\\\\\\\ لطفاً به اشتراک بگذارید ////////


پ.ن : دروازه ورود به دین ، یک کلمه ی (لا) به معنای (نه گفتن به خواهش ها و دل خواه ها ) است. یعنی اگر می خواهی خدا را ، دین خدا را (مکتب الهی : محل فراگیری و آموختن روش درست زندگی ، به خاطر نیک فرجام شدن )(مذهب الهی: راه رسیدن به نیک فرجامی و عاقبت به خیری) ، اگر می خواهی این ها را باید به خودت و نفسانیاتت نه بگویی. تمرین این نه گفتن را در روزه داری می آموزی. یک وقت سر حلال و حرام دعوا می افتد و آدم مرتکب حرام و قتل ،غیر عذاب وجدان ، الیم عذاب برای ریزگناهانش و شدید عقاب برای کبیره گناهانش را مستحق میشود. این یک چیزست. یک وقت آدم برسر مباح ها مبتلا میشود. محک می خورد. ناخالصی معلوم میشود. در یک محدوده زمان معین نان و خوراکی و نوشیدنی مصرف نکن . خوردن اشامیدن عمل مباحست. حلال و حرام مربوط به ماهیت خوراک و اشامیدنی هاست. حلال بخور حرام نخور.

میدان انتخاب آدم خیلی گسترده است. هرجور انتخاب کنی تقدیرش پشت سرش می آید. فرض کنید یک دستورالعمل کنار وسایلی باشد.این سنگ را این آجر را این بخارپز را این بخاری را و . انتخاب کنی تقدیرش بهش متصل است. جدا نیست. دفترچه راهنما منظورم نیست. نحوه مصرف است منظورم . این دستگاه اینجوری کار میکند. تغییر نمی پذیرد. تقدیر هم یعنی دست روی هر رفتار و گفتار گذاشتی هرچی انتخاب کردی تقدیرش بهش چسبیده است. لن تجد لسنت الله تبدیلا و . فلن تجد لسنت الله تحویلا. نه تبدیل و نه تحویل و تحول . هیچ شمشیری بر تقدیر کارگر نیست. آتش خاصیتش سوزاندن است. آتشی که نسوزاند آتش نیست. پس اگر دستور خدا (قرآن) زیر سُم خری که سوارشی لگدکوب کردی ، اعد لهم عذابا. مشمول تقدیر عذاب و عقاب و انتقام الهی هستی. هرچه می فهمی خوب و با برکت است یا خدا فرمود خیر در این جور گفتن این جور رفتار وبرخوردکردنست و انجامش دادی . انتخابت سرنوشت و تقدیرش ثواب وصواب است. از سرگذشت پدربزرگ ومادربزرگ ها و گذشتگان تاریخ دور و نزدیک عبرت بگیر. اگر هرزگی و سگ بازی را انتخاب کردی و فسق و فجور را ولنگاری و بی بندوباری را (میزان کم و زیاد یا یکبار و ده بارش بر تقدیرش موثر نیست و بلاشک والله الیم عذاب و شدید عقاب دارد) خدا برای آن عمل یک مسیر غریزی نوشته است که حرف هیچکس جز خدا را گوش نمی کند . آنچه برنامه برای آفتاب و زمین و ماه نوشته شده را بنگر. آنچه برای بدن خودت نوشته شده را بنگر. تو فرمول تولید هورمون رشد چشم و لب را بلدی؟ نه والله. نه والله. نه والله. پس چشمم چطور می بیند؟ قلبم چطور خون پمپ میکند؟ مغزم چطور فرمان تولید هورمون ها را می دهد؟ برنامه شان را خدا نوشته است. اگر ذره ای نافرمانی کنند (مغزت قلبت چشمت.) تو زنده نمی مانی

تقدیر چشم و قلب و مغزت یعنی برنامه که بهش چسبیده است. تقدیر ناموس چیست؟ تقدیر دوستی پنهان زن شوهردار چیست؟(متخذین اخدان قرآن گفته بخوانید) تقدیر تهمت چیست؟ تقدیر پشت سر گفتن ها و ی بیت المال چه؟ تقدیر دوستی با بی نماز و بی حجاب چه؟ تقدیر دوستی با سگ باز مثل یزید و یزید رفتارها چه؟ یزید هم پنهانی دخترباز بوده (تواریخ طبری و الباقیه و.) پنهانی و اشکارا سگ بازی و میمون بازی کرد . هرکه سگ را نجس میدانست مسخره میکرد (می گفت کدام خدا؟! کدام قرآن؟ .شعرهم می گفت شعرش را حافظ وام گرفته! اخر این شاعر هرزه چه شد تقدیرش چه بود؟) مال ناموس سرش میشد. بهتر از معاویه ها! چون حرمسرا داشت زنش را امرکرد بدون حجاب چرا وارد مجلسی شدی که سجاد بنی هاشم و اسراهستند و.! حالا مرد نامرد زنش را بی قید رهاکرده . بنام آزادی . اما ولنگاریست. تقدیرشان معلومست. من قضاوت نکرده ام هرگز. تقدیر آنچه انتخاب میکنیم را تذکر داده ام. مراقب انتخاب امروزت باش. تقدیرش بهش چسبیده است. خیلی ناگفته دارم. غرض این بود که بگویم اگر جوان یهودی هم این را نگفته باشد تقدیر انتخاب های رفتاری که متذکر شده درمحتوا بعضی هایش حقیقت دارد و ما از شمال نزدیک خزر و نزدیک تهران بگیر و برو غرب و جنوب عمان و شرق تا دانشگاه زابل و زاهدان . به چشم تقدیرها را به تجربه دیگرانی زنده وحی وحاضر دیدیم و باز دست برنمی دارند. به برکت اسماء الله و ایام الله خود خدا همه را هدایت به تقدیرشان کند . فاغننی اللهم باختیارک عن اختیاری. صل علی #محمد و آل محمد.


خداوندا

برایم بیامرز

گناهانی که با آن خود را نزد بندگانت خوب نشان دادم، یا با کردارم خود را نزد آنها وارونه جلوه دادم،

و گناهی که در آن از غیر تو ترسیدم، یا به وسیله ی آن با اولیائت(دوستانت) دشمنی کردم،

یا با دشمنانت(بی نمازها و بی وفاها و ان اموال و ناموس مردم) دوستی کردم، یا دوستانت را واگذاشتم( پشت سرشان حرف زدم و پاک دامنیشان را تاب نیاوردم و از روی حسرت و حسادت ، او را آلوده کردم و در حق خوبی هایش بدترین حرفهازدم و بدترین دشمنیهاکردم و وسط بدی ها رهایش کردم و تنهایش گذاشتم و خودم را از او دریغ کردم) ، یا با آن گناهان خود را در معرض خشم و غضب در آوردم،

خداوندا، و از تو آمرزش خواهم برای هر گناهی که با پای خود به سوی آن گام برداشتم، یا دستم را به سوی آن دراز کردم،

یا چشمم با دقت آن را نظاره کرد، یا گوشم را به سوی آن باز نمودم، یا زبانم به آن گویا شد، یا آنچه را به من عطا کردی در آن خرج کردم،

سپس با وجود عصیان از تو روزی خواستم و تو به من دادی، آنگاه از رزق تو در راه معصیت کمک گرفتم و تو آن را پوشاندی،

سپس از تو بیشر خواستم باز ناامیدم نکردی و آشکارا آن را مرتکب شدم، رسوایم ننمودی،

و پیوسته بر معصیتت اصرار می ورزم، ولی همواره توبه ام را می پذیری و با حلم مغفرتت گذشت می کنی ای کریمرین کریمان (یا اکرم الاکرمین)


پ.ن: حسنات ما سیئات معصومین به حساب آمده و اصلا به حساب نمی آیند. متوسل به موسی بن جعفر علیهما السلام .



#اهمیت_یادگیری_احکام

#برداشت_های_نادرست_از_احکام

کنفوسیوس میگفت: یادگیری و آموزش سه راه بیشتر نداره: اندیشیدن - تقلید - تجربه . بهترین کار اندیشیدن و آسونترینش تقلید و تلخ ترین راه تجربه است .

فرصت و علم کافی برای اندیشیدن نداری؟ باید یک روز در هفته به یادگیری دین اختصاص بدی . طلب علم فریضه بر مرد و زن مسلمان است . واجب شده بروی و یادبگیری .

بعضی از مردم فکر می‌کنن که اگر احکام رو هم یاد نگیرن، طوری نیست و خیلی به جایی برنمی‌خوره؛ یه نماز و روزه است دیگه، اونم از ننه باباشون یاد گرفتن.

در حالی که این‌طور نیست.

بعضی وقت‌ها یاد نگرفتن احکام، برامون مصیبت درسته می‌کنه؛ مثلاً:

طرف اهل نماز و روزه است، اما چون وضو و غسلش اشتباهه، نماز و روزه یک عمرش باطله.

طرف اهل حلال و حرامه، اما چون احکام معاملات شرعی رو نمی‌دونه، مدام داره لقمه حرام سر سفره زن و بچه‌ش می‌بره، بعد می‌بینه بچه‌هاش یاغی شدن. خودش از عبادت هاش بانشاط نمیشه .

طرف ناظم مدرسه یا معلم بوده، همه رو زده و کبود کرده؛ حالا که پیر شده، فهمیده که به هر نفر ،باید چندین مثقال طلا بده.

طرف وقتی عادت ماهیانه بوده، طلاق گرفته و با یکی دیگه ازدواج کرده، بعد از ده سال و سه تا بچه فهمیده که طلاق در زمان عادت . باطله، هنوز زن مرد قبلی هست و ده سال زندگی و رابطه حرام داشته.

طرف به نوه دختری‌ش شیر داده، به حساب خودش هم کار خوبی کرده، آخه دیده بچه گشنشه و داره گریه می‌کنه؛ اما نمی‌دونسته که این شیر دادن، ممکنه برای همیشه دامادش رو به دخترش نامحرم کنه.

یعنی مادری که خیر بچه‌ش رو می‌خواد، به خاطر ندونستن احکام، بلایی سرش آورده که هیچ دشمنی نمی‌تونه بیاره!

پس منطق معاویه ای رو کنار بگذار! یعنی کدوم حرف؟ همین که یادت دادن تکرارکنی : "مگه تو خدایی؟! خدا می بخشه!"

همین که یادت دادن تا ازت بهره و لذتشون رو ببرن بدون دردسر و هروقت شهوتشان زد بالا ! همین که فکرکنی " دلت پاک باشه ! ظاهر سازی یعنی تظاهر ! "

مغضوب و مورد لعن ملائکه و امامان و پدر و مادرت نباش .


منبع: رساله همه مراجع.



خلوت» خلوت است . بیا با هم به احسن القصص و بهترین قصه قرآن رجوع کنیم . مگر خدا نفرموده که هیچ ریز و درشت مسائل موردنیاز انسان نیست الا اینکه در کتابش بیان (تبیان لکل شی) فرموده است؟! حالا میگویم خلوت ، خلوت است .

مکان خلوت! و آشنایی نبیند و ترس از آبروریزی پیش مردم نباشد ، چند مرده حلاجیم؟

همان دامی كه حضرت یوسف علیه‌السّلام در آن گرفتار شد و تنها كاری كه می‌توانست انجام دهد، گریختن بود. (دقت کن که یوسف صدیق ، در دام زلیخا گرفتار شد . به اختیار و انتخاب خود یوسف ، زلیخا او را به خانه دعوت نکرد ، که تازه یوسف بخواهد متنبه شود و برگردد . توبه کند و نماز توبه را جبرائیل علیه السلام یا کسی به او متذکربشود که در صف آمرزیدگان قراربگیرد و خدا از او بپذیرد یا نه . )

و خدا درهای رحمتش را به روی او یكی پس از دیگری باز كرد و رهایی اش بخشید.

خوب متوجه میشویم . چون فالهمها فجورها و تقواها . فطرت ما مثل یک سیستم عامل گوشی است که فقط فرمت تعریف شده و برنامه ی نوشته شده ی مختص خودش را جواب میدهد. روی سیستم اندروید ، فرمت جار گوشی قدیمی و سیمبین یا ای او اس جواب نمیدهد. هیچکدام مشکلی ندارند و سلامت هستند. فقط این فرمت سیمبین روی اندروید جواب نمی دهد چون برای اندروید نوشته نشده. اما ، برنامه ی انسانیت را درست و کامل روی سیستم عامل فطرت و ذات مان نوشته اند. هیچ صاحب عقلی از ی و قتل و دفاع نمی کند الا حمقای مغرض بیمار.

پس محیط فضای مجازی هم دور از دسترس خدای تو نیست . برطبق همان فطرتت سوالی ازتو میپرسم جوابش را بگو : ی در فضای مجازی ، شامل احکام کیفری میشود و مجازات وپیگرد دارد یا ندارد؟ باید داشته باشد پیگرد یا نه؟! پول به حساب یک نفر ریخته ای و منتظر دریافت کالا هستی . خبری نشد! توی بازار واقعی که نرفتی، مجازی بود همه چیز! عکس دیدی و هوس خریدکردی شماره کارت گرفتی واریز کردی و منتظر شدی صاحب عکس را ببینی !

آیا خدا نباید های عتیقه فروش تلگرامی و اینستاگرامی را مجازات کند به خاطر اینکه دونفر شاکی و متشاکی اصلا رنگ روی همدیگر را ندیده اند؟!

اصلا تنها چیزی که فقط و فقط خدا باخبر است مکنونات و عالم غیب است. از درون فکر و دل فقط خدا خبردارد. از نیات و انگیزه ها فقط خدا خبر دارست. حالا بگو ، ایا خدا عاجز از تنبیه و تشویق افعال به ظاهر صورت گرفته در مجازی ماست؟ اگر جوابت مثبت باشد خدا دیگر خدا نیست چون نقصان دارد .

حالا چه خلوتی دنج‌تر از فضای مجازی؟

خلوتی كه در آن حتّی شرم نگاه‌هایمان نیز مزاحم اختلاطمان نخواهد شد و استیكرها و شكلک ‌ها جایگزین خنده‌های زیر لب و عشوه‌های پنهانیمان خواهد شد.

همان چیزی كه در واقعیّت هرگز تصوّرش را نیز نمی كنیم و خودمان را از آن مبرّا می‌بینیم. (مردم و فامیل ما را توی سر بچه و زن خودشان میزنند که از فلانی یادبگیر! غافل از اینکه ما از قمه کش محله و محله ، . چیز تریم! )

این خلوت نیز همان خلوتی است كه رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند اگر زن و مردی در آن تنها شوند، نفر سومشان ابلیس خواهند بود.

حواسمان باشد! محرمیت و نامحرمیت ، معیار منطقی دارد. شاخص شرعی دارد. به شعر نیست که بگویید دل باید خواهان باشد! ملاک ومعیار ، خداست. هرکه اهل خداست محرم شرع توست نه محرم شرعی که همخوابگی اش بلامانع بشود. اگر براین باور باشی دختر و همسرتو نیز بر مردان هم مسلک تو حلال و محرمند! بلبشو و هرج و مرج نیست؟ نامحرم ، کسی است که با خدا و احکام خدا و دین پیامبرخدا و نواب عام رسول خدا مشکل دارد. اما با دلبخواه هایش نه. این خودخواستن است نه خدا خواستن . این تسلیم خود وخواهش وخواسته دل شدن است.

شیطان ؛ همدم ، و دستگاهش را الكترونیكی كرده است!

خدای دنیای مجازی، همان خدای دنیای حقیقی است.

خدا هست و دیگر هیچ


گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن

گفت اگر یار منی شکوه ز آزار مکن


گفتمش چند توان طعنه ز اغیار شنید

گفت از من بشنو گوش به اغیار مکن


گفتم از درد دل خویش به جانم ، چه کنم

گفت تا جان شودت درد دل ، اظهار مکن


گفتم اقرار به عشق تو نمی کردم کاش

گفت اقرار چو کردی دگر انکار مکن



گفتم آن به که سر خویش فدای تو کنم

از میان ، تیغ بر آورد که زنهار مکن


گفتمش محتشم دلشده را خوار مدار

گفت خود را ز پی عزت او خوار مکن

#محتشم_کاشانی


#گل_رخ ۳

کاری به عدل خدا ندارم چون در محدوده ی ادراکم نمی گنجد . نتیجه ی انتخاب هایی که با زیرپا گذاشتن حقیقت و نادیده گرفتن عواقبش ، انجام داده ام ، حق من نیست؟ چرا خودم را گول بزنم؟

شاه رخ ، ساعت ها توی اتاقکی که محل استراحت راننده ها بود خودش را حبس کرد. این بار حس می کرد که بدتر از قبل ،زندگی را بر سر قمار بین عقل و دل باخته است. باخودش می گفت: برا چی گریه می کنم؟ دیگه ادامه ی این زندگی بیهوده ، بیهوده ست. اصلا روی قول هیچ زنی نباید حساب باز کرد. .اون از الهام و لیدا و ، فرزانه ، اینم از زینت ، و اینم گلی! حیف! حیف که دردسرش برا خودم بیشتره وگرنه یه گلی میساختم که .! خودش که به اندازه ی یه پلاک یه گرمی طلا هم ارزش نداشت ! ولی همچین بدک نبود. اشکامو پاک می کنم . خودم با دستای خودم . تا هیچ کسی نفهمه که . چه آدم بدی شدم . ها ها ها .

صدای در زدن را شنید . همکارش گفت: شاهرخ !؟

گفت: صبرکن اومدم . چیه؟

همکارش گفت: نگرانتم ! بهتری؟!

گفت: آره. . . دستت درد نکنه . جبران می کنم برات داداش!

همکارش گفت: شانس آوردیم ! بگو چرا؟! چشات چرا سرخ شده؟ نکنه دلت برا گلی خانووم لرزیده ؟! ولی داداش !همچین رفته بودی تو نقشت که فکرکردم راستی راستی قلبت درد گرفته !

گفت: حتما خرمگس معرکه باز؟!

-آره دیگه!باید زیرآبش رو بزنیم بندازنش یه جا دیگه! . اون موقع بود که صدات کردم !. آلارم بود! نمی دونی چه تهدیدایی میکرد! ها ها ها! مرتیکه شپشو! .

--جون من یه کم اداشو دربیار ! این حال و هوا بیام بیرون ! این از گوشیم ! درب و داغون شد! اون از گوشتم! هاهاها. راستی این چه گندی بود زدی ؟ تمرین کن از این به بعد بهم بگی کیان! باشه؟ لعنت به این شانس من! من از روز اول بختم کج افتاد . خرشانس میخوای . این آقا. تو که زیر و رو منو باخبری ! هنوز نگفتی با کی می پری !

-آب روغن قاطی کردیا! ببین منو! دلت . دیری ری ری ! نگو نه که بهم برمیخوره!

-گور بابای دل و عشق و عاشقی! گفتم مهریه شو میگیریم میدم جای مهریه . خستم کرده مینا . زندگیم تودل آتیش جهنمه . سرخ سرخم. ولمون کن توام ! دلم غلط زیادی یه بارکرد برا هفت پشتم بسه! زن جماعت اگه توسری نخوره هوس سروری میکنه داداش! من که دیگه افسار از دستم در رفت. . خوردم توش موندم .

-اون بیچاره که نصف مهرشو بخشید! همش هم زن بیچاره مقصر نیست .

-دو دقیقه نمی تونین به هم زنگ نزنین؟! کشت خودشو! ببین چی میگه نانازت! من رفتم . دوسه روزی احیانا میرم سفر. زحمت شیفتا باخودت . هنوز بدهکاریت صاف نشده . خدافظ.

توی مسیر بازگشت به خانه به خیلی از آرزوهای برباد رفته اش فکر می کرد . دیرتر از هر روز به خانه رسید . طبق عادت ، رفت توی اتاق و روی تخت درازکشید . داشت با موبایل و دو تا سیمکارت جدیدش ور می رفت .

مینا گفت : خوبه والا! هر روز هر روز مثل کلفت کنیزا ! رخت چرک بریز تو ماشین ! غذا بریز تو شکمش! آب بریز حلقومش! .

شاهرخ داد کشید وگفت: چقدر میخوای ؟

مینا گفت: همه چی پول نیست!

شاهرخ گفت:ها ها ها ! چقد میخوای ؟!

مینا وارد اتاق خواب شد. به شاه رخ نگاه کرد و سری تکان داد. گفت: امروز چه روزیه آقای پولدار!؟ هه !

-چه می دونم ! چه فرقی می کنه؟ بگو دیگه! ؟ چقدر واریز کنم؟! وجدانا صاحب کاری بهتر و یابو تر از من داشتی توعمرت؟

میناگفت: می فهمی چی داری .

-به تو چه؟! مگه تو معلم فهمیدن و نفهمیدن منی؟ چقدر کم داری؟ چقدر میخوای؟ بگو و خلاص! حوصله م نیست امروزا . به پر و پام نپیچ ! رو اعصابمم نباش.

میناگفت: برا خودم متاسفم . ( روی راحتی کنار کمدلباس نشست . پا روی پا انداخت . شروع کرد باموهای آشفته اش بازی کردن و حرص خوردن ، شاه رخ روی تخت غلتید و پشتش را به مینا کرد . )

میناگفت: امروز نوبت اکستنشن نداشتم مگه؟! دوهفته پیش بهت گفتم که یادت بمونه ! صد و پنجاه از دوستم دستی گرفتم . دویست تومنم ته حساب پس انداز سونیا بود. صد تومنم بدهکار شدم .

شاه رخ با عصبانیت برگشت و گفت : پونصد هزار تومنه هفته قبلی چی؟ خرج شد؟ هه هه هه . چایدی زنک ! پول چاپ نمیکنم که! به طلبکارات بگو صبرکنن تا سر برج حقوقتو بریزن!

مینا گفت: آخه بدبخت آس و پاس! برجی یک و پونصد حکم نفقه بچه هاته ! حکم قاضیه . خاک تو سر ننه بابای من که منو انداختن توی تنوری که تو هیزمشی! لیاقت محبتایی که در حقت میکنمو هیچ وقت نداشتی . هرکار میکنم واسه خاطر دل سوز بودنمه. خریتمه.

-توروخدا بی رحم باش ! مرز خریت روزی جا به جا شد که من راضی شدم سواری بدم! همون بار اگه مثل مردای دیگه نسقتو می کشیدم حالا زبون در نمی اوردی ! چرا خاک تو سر ننه بابات؟ خاک تو سر شوهر شناسنامه ای تو که حسرت همه چی تو زندگی به دلش موند!

مینا با پوزخند گفت: شوهر ! کدوم شوهر؟! دهنمو وانکن ! عقب افتاده ! دهاتی ! روزای اول یادت رفته ! ؟ بی چشم و روی وقیح!

-ها ها ها ! اینکه دلم نمیخواد یه بغل مادر بچه م ، توله سگ خال خالی و اون بغلش ملوسک و خوکچه و گربه باشه و برا بچه مادر اجاره ای بیارم شیر بده و مراقبش باشه، وقاحته یا . ؟! تازه شم اون مادر که فقط بچه زاییده رو بالاخواه خاطرخواهی و خریت آزاد گذاشتم هر جا خواست بره و با هرکی دلش خواست دوست بشه اینا بی چشم و رو بودنه؟! عقب افتاده بودنه؟ کدوم دهاتی اینقدر بافرهنگه؟! شوهر افغانی عمه ناهیدت؟! یا شوهر سوم خاله مهتابت که چوپونه؟! یه جوری میگه مثل این که من از ریق آباد و سر راهی اومدم و ایشون و تیره طایفشون از اعاظم و اکابر مملکتن! چارتا تیکه رخت چرک میریزی توی لباسشویی! و دو روز یه بار وقت ناهار واسه دوسه روز برنج و آب می ذاری روی شعله گاز ، کدبانو! از آشپزی و بشور و بساب حرف نزن لطفا! ، نیم ساعت از وقتتو آزاد می کنی لابه لای زندگی با اینستا و واتس اپ و ایمو و تلگرام ! وقت تار و آوازتون که سر جاشه! خللی در اوقات شریف اکستنشن و میکاپ و رقص باله و باشگاه باسن سوزی و هزارجور قر و فر و ادا و اطوارت وارد شده ؟! یعنی اگر دو سه روز یه بار اون هم در حد نیم ساعت یه قابلمه آب و برنج روی شعله بذاری کفره؟! اونم که تا وقتی بپزه که در حال سلفی گرفتن و لاوتردنی! ، یه آش ته گرفته سوخته آماده میکنی . می دونی چیه؟ کاری که نمی کنی ! همینم که میکنی هرچی میکنی وظیفته ! پولشو ماه به ماه می ریزم به حسابت ! نصف این پولم از سرت زیاده ! ساندویچ ارزونتر و خوشمزه تره ! کاری بکنی مزد میگیری . هردفعه پول خواستی رقم و عدد بنویس و پیامک کن که زحمت ندی به خودت و به من! اوکی؟

مینا نگاه معنادار و پر از حرف های نگفته ای به شاه رخ کرده بود. حرف هایی که بر زبان نیاورد اما خیلی دوست داشت بگوید که : - تقصیر خودمه.همون زن هرزه ی مثلا چادری برات خوبه که . کبوتر با کبوتر باز با باز ! قدر خودمو نمی دونم. دهن به دهن تو هم میشم ! باید برای هروعده کنیزی وکلفتی و بشوربساب مزد بدی . نه برای یک ماه. شمارتم بده همون امثال خودنفهم بیشعور عقب افتاده ت. هه هه هه. به من میگه لاو می تری! بیا این گوشی من! حاضری پسورد آیدی تلگرامتو فقط بدی؟ تازه نه همه ی آیدی هاتو! آیدیه هست که منو بلاک کردی ؟! بیچاره ی هرزه ، گلی جونتون دستپخت خودم بود! تو هر دختر کور و کچلم ببینی دست و پات شل میشه دلت می لرزه ! از شاهی اسمت فقط حرمسراشو برا خودت درست کردی ! بعد برا من دم از چی چی میزنی؟! من اگه بعد این چندسال نشناسمت نازنم! . نگاه کن . پول داری گوشی نو بخری ولی زورت میاد بدی به زن و بچه هات!؟ داری برا گلی جونت گردنبند بخری! ببریش بازار ! گردش ! بعد برا من قشقرق به پا میکنی؟ صبرکن به وقتش همچین بچزونمت و حقمو از حلقوم خودت و اون هرزه ها بکشم بیرون که فرصت نکنی آه و ناله کنی !

لحظاتی بعد از سکوت مینا؛ شاه رخ گفت: پس بگو دردت چیه!

مینا از جا برخاست و با بی توجهی به حرف شاه رخ به سمت کمد لباس رفت و چمدان آماده اش را از کمد بیرون آورد و روی زمین گذاشت . پشتش را کرد به شاه رخ و رو به روی آینه ی کنسول کنار تختخواب ، دستانش را توی موهایش کرد .

شاه رخ گفت : چکی برداشتم این رو!

میناگفت: به درک! مگه بار اولته! هرچندوقت یکبار یه گوشی جدید ، خط جدید ، آدم جدید ، غم جدید ، شعر جدید ، تجربه جدید ، حیف بهترین روزای عمر که پای چیز پوچی مثل تعهد و زندگی مشترک اجباری و کنیزی کلفتی اجباری طی کردم . ببین !! از روزی که تصمیم گرفتم که باقاطعیت برای خودم دل خودم زندگی رو اونجورکه دلم بخواد بسازم ، می دونستم باید هزینشم پرداخت کنم. چیزایی که از دست دادم در برابر این آزادی که به دست آوردم چه ارزشی دارن؟ فدا سرم !

شاه رخ گفت: میگم چکی برداشتم. دست دومه !

مینا گفت: منم گفتم به درک! یک سوم مبلغ چکتون رو فعلا بریز کارم راه بیفته . به کس دیگه نمیخوام رو بزنم .

شاه رخ خنده تلخی زد . دوباره روی تخت دراز کشید . زیرلب گفت : منظور نظر مبارکت سجاد! اینم یه بدبخت مثل بقیه ی دوست پسرات! پول میده حال میکنه! با مرغ عشق غرغروی من! پول داشتم بقیه مهرتو مینداختم توکاسه گداییت و از شرت راحت می شدم!

بازویش را روی چشمانش گذاشت و آماده ی چرت زدن شد. مرتب آه می کشید .

مینا درحالیکه داشت از اتاق خواب بیرون می رفت موبایلش زنگ خورد. شاه رخ سر بلندکرد و گفت : از همون سجاد بگیر!

زنگ در خانه به صدا در آمد. مینا سرش را بطرف شاه رخ چرخاندوگفت : ساینا و دوستشه . درو بزن . خودتم بهتره گم و گور کنی نباشی !

شاه رخ گفت: دوستش غلط کرده ! فردا بابای دختره بفهمه دختر فراریشون اینجا بوده واسه من دردسره نه تو و دخترت! خودت ردش کن بره !

مینا در حال حرف زدن باموبایل بود .گفت: خودم بهت زنگ می زنم مامان . فعلا . . یه در میخوای بزنی !

#part:3

#GolRokh

#Qari_Baneh


میگوید :

مذاکره و پیمان بستن ، چیزی است که خداوند به ما امر کرده . راه ما بوده . پیامبر با همه پیمان می بست با کفار پیمان می بست و وقتی کفار پیمان را می‌شکستند دوباره با آنها پیمان می‌بست.کسی که پیمان می‌شکند ضرر می‌کند نه کسی که پای پیمان می‌ایستد.»


این افاضات نشان می دهد که یا واقعاً ایشان اطلاعی از مفاهیم قرآن و تاریخ ندارند و یا در صدد تفسیر به رای آیات قران» و تحریف تاریخ » می باشند . در اینجا به شکل بسیار ساده و روشن، دیدگاه این جماعت را با قرآن و سیره پیامبر (ص) مطابقت داده تا متابعت یا مخالفت و تفاوت را بفهمیم و حقیقت خودش را جلوه گر نماید :

روش تعامل با پیمان شکنان از نظر قرآن :

خدای سبحان در قرآن سوره انفال آیه 58 می فرماید :

وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِیَانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَى سَوَآءٍ

هرگاه از قومی بیم خیانت (در عهد و پیمان) داشتی، توهم مثل خودشان پیمانشان رابه سویشان پرتاب کن ( لغو کن)۰

نکته ها


1- وجوب وفای به عهد :

اسلام به قراردادها و معاهدات خود پایبند است و تا خوف خیانتى نیست، وفا لازم است.( یا أیها الذین ءامنوا أوفوا بالعقود) خیانت از هركه باشد حرام و زشت است، چه كافر و چه مسلمان. انّ اللّه لایحبّ الخائنین»

2-ضرورت مقابله به مثل :

هرگاه طرف مقابل پیمان شکنی کرد ، باید مقابله به مثل کردعلى سواء» یعنى همان گونه كه آنان در فكر توطئه و پیمان شكنى اند، شما هم پیمان را لغو كنید

لذا بقا در پیمان یک طرفه، چیزی جز حماقت نیست.


3-هوشیاری قبل از وقوع خیانت :

در مسائل مهم نظامى و اجتماعى، نباید منتظر وقوع خیانت بود ، بلكه باید با احتمال خیانت نیز اقدام كرد. و امّا تخافنّ. خیانة» بر اساس این آیه اگر هنوز پیمان را نقض نکرده اند ولی شواهد وقرائنى مبنی بر توطئه و خیانت دشمن وجود دارد، براى پیشگیرى، باید در لغو پیمان پیشدستى نمود.

4-ضرورت تبعیت از ولایت :

بر اساس این آیه ، تشخیص شواهد و قرائن خیانت و تصمیم بر الغاى قراردادها و بى اعتبارى تعهّدات، از اختیارات رهبر جامعه اسلامى است. فأنبذ الیهم» (مخاطب شخص پیامبر است، نه امّت اسلامى).

پس همه مسئولین باید نظر #امام جامعه اسلامی را بر برداشت شخصی خود مقدم بدارند و اگر قردادی را خسارت محض قلمداد کردند و یا توصیه به آتش زدن قراردادی که از سوی طرف ِمقابل پاره شود ، کردند ، تبعیت از اوامر ایشان در وهله اول بر شخص رئیس جمهور واجب است .

#همینقدر_تباه #فردا_قصاص_دیروز_توست #امروز_نتیجه_انتخاب_دیروز_توست #سگ_باز_شاعری_بنام_یزید #مدافع_چندهمسری_با_حرمسرا_ساختن #نژاد_دوستی #تجلی_حقیقت #بنده_خدا_باش #نه_برده_ی_دلم_خواست


عالم عالم بده بستان است. قرآن بخوان : زاغ فازاغ (سوره صف) : از حق منحرف شدند خداهم قلوبشان را از حق منحرف کرد . نمونه های دیگر : فاذکرو الله اذکرکم . خدارا یادکنید تا خدا شما را یاد کند. ان تنصرو الله ینصرکم اگر نصرت و یاری خدا را میخواهید پس شماهم خدا و دین خدا را یاری کنید . لال نمیرید . اگر می خواهی گره از زندگی و گره مشکل مالی و اعتقادی و اخلاقیت بازبشود گرهی از کسی بازکن . خدا گره زندگی ات را باز می کند. بده بستان . کن . اگر عرضه و لیاقت عبادت عارفانه یا عاشقانه نداری خودت را دورنکن به امید ان که روزی عارف عاشق شوی . از سویی خودت را هم محروم نکن که بگویی چون عبادتم خلوص زیاد و معرفت و عشق زیاد ندارد پس عبادت نکنم بهترست . این عین وسوسه خناس ان ملعون است . پناه می برم به الله وهوالمستعان .

خداوندا ! به حق حقیقت موجودت . اخذلهم و افتضحهم . بحق المظلومه المغصوبه حقها . و سر المستودع فیها . واجعل دعائنا بها مستجابا . فصل علی محمد و اله و اغفر للمومنین و المومنات و اجعلنی منهم یا خیرالغافرین . یا غافرالخطیئات و یا رافع الدرجات و یا قاضی الحاجات . مشکلات اخلاقی و مشکلات معیشت مسلمین و مومنین و شیعیان را حل کن. ایدنا الله بتاییداته و وفقنا الله بتوفیقاته و رزقنا الله من فضله و یسر لنا یا معین یا ناصر . یا رفیق یا راحم کل غریب


منحرف»، منافق»، فتنه گر» و نفسانی»، توصیفات قرآن و روایات، از کسانی که برای #توجیه اندیشه و عملکرد غلطشان بصورت #گزینشی و غیراصولی به متون مقدس استناد می کنند!

خداوند متعال در آیه ای از قرآن کریم، کسانی که به تفسیر به رأی متشابهات می پردازند را منحرفانی می داند که به دنبال فتنه انگیزی در جامعه هستند:

فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِه؛ اما آنها كه در قلبهایشان انحراف است، از متشابهات قرآن پیروی می نمایند، زیرا به دنبال فتنه‏انگیزى اند (تا مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستى) براى آن مى‏طلبند.» (آل عمران: 7)

این آیه شریفه، به یکی از روش های منافقان و بیماردلان فکری و ی برای تغییر بینش مردم به نفع خود اشاره دارد و آن، استناد به متشابهات قرآن کریم» است.

هرچند این مسئله اختصاصی به قرآن کریم» و متشابهات» آن ندارد، بلکه بیماردلان و منافقان، برای فتنه انگیزی و گمراه نمودن مردم، به تفسیر به رأی متشابهات از هر متن و امر مقدس دیگری (همچون روایات اهل بیت(ع) و سیره آن بزرگواران) نیز می پردازند. آنان در واقع، آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) را به آنچه که دلخواه نفس شان» است، ارجاع» می دهند.

امام امیرالمؤمنین(ع)، در توصیف این فریبکاران بیماردل می فرمایند:

وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَ لَیْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاكاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ؛ دیگرى، کسی است که خویش را عالم خوانده، در صورتى كه عالم نیست. او یك سلسله از نادانى‏ها را از جمعى نادان، اقتباس كرده و مطالبى گمراه كننده، از گمراهانى آموخته است و دام‏هایى از طناب‏هاى فریب و گفته‏هاى باطل، بر سر راه مردم نصب كرده است (تا نا آگاهان را به دام افكند)؛ قرآن را بر امیال و خواسته‏هاى خود تطبیق داده و حق را مطابق هوس‏هاى خویش تفسیر كرده است.» (نهج البلاغه؛ خطبه 87)

به نظر می رسد یکی از معانی و مصادیق این توصیف امیرالمؤمنین(ع) از منافقان» نیز همین مسئله باشد که می فرمایند:

یَقُولُونَ فَیُشَبِّهُونَ وَ یَصِفُونَ فَیُمَوِّهُونَ؛ سخن می گویند ولی سخن باطل خود را شبیه حق جلوه می دهند و توصیف می کنند، ولی با توصیف زیبای خود از باطل، دیگران را فریب می دهند.» (نهج البلاغه؛ خطبه 194)

بدیهی است در جامعه ای که اکثریت مردم آن مسلمان هستند، استناد به آیات قرآن و روایات و یا استناد به سیره اهل بیت(ع)، برای مردم حجّیت آور است؛ و این همان چیزی است که بیماردلان و منافقان در جهت باطل خود و برای تأثیرگذاری بر ذهن مردم، از آن بهره می گیرند.

آنان دیدگاه و عملکرد نادرست خود را بگونه ای مستند به سخنان حق در آیات و روایات می کنند که برای مردم باورپذیر باشد.

در روایات اهل بیت(ع)، از این روش منافقانه با عنوان تفسیر به رأی» یاد شده است که صاحبان آن به شدّت مورد مذمّت و توبیخ قرار گرفته اند.(ر.ک: صدوق، محمد بن علی (ابن بابویه)؛ التوحید؛ ص68؛ حرعاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه؛ ج27، ص190 و 202 و 205؛ ابن ابی جمهور؛ محمد بن زین الدین؛ عوالی اللئالی؛ ج4، ص104)

همه این موارد نشان می دهد فردی که برای اثبات عقیده باطل و نفسانی خود و یا عملکرد غلط خود، بصورت گزینشی، غیراصولی و غیرقاعده مند به بیانات برحق قرآن کریم و اهل بیت(ع) و یا سیره آن بزرگواران استناد می کند، یکی از شاخصه های اصلی نفاق و بیماردلی را داراست.

#بصائر


۱۹ آبان ۱۳۹۸ | #ح_ر:

پرونده دانه درشت‌ها کجاست؟

در این دولت یک دلار هم گم نشده

این که هنور برای ما روشن نیست آقایی که ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار پول این مردم را خورد و او را دستگیرد کردند و حالا در زندان است، این پول کجا است؟ من از همه ی مسئولین میخواهم این ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون را برای مردم شفاف کنند. این پول مردم و بیت المال بوده است.

امروز اگر روز مبارزه با فساد است، فساد ۲ میلیارد دلاری را به مردم توضیح دهید.

من از مسئولین میخوام پرونده‌ای که یک نهاد ۹۴۷ میلیون دلار گرفته و به حسابی پس نداده را برای مردم توضیح دهند.

قضات و دادستان‌های شریف ما نترسند و به این جناح و آن جناح نگاه نکنند.


اختلاف و فاصله خواست آمریکا است. هر کس در این کشور دستش به فساد آلوده باشد باید با او برخورد شود.

یک عده افراد بد اخلاق نوشتند که دولت در سال گذشته با ارز ۴۲۰۰ تومانی، ۱۸ هزار میلیارد دلار را بر باد داد.

از این ۱۸ میلیارد، ۷.۳ میلیارد کالای اساسی وارد شده است.

۱۲ میلیارد دلار کالای دیگر وارد شده است که لیست همه این کالاها مشخص است و یک دلار هم گم نشده است.

1⃣ البته منظور آقای ح.ر از کالاهایی که وارد شده ، غذای سگ و گربه است برای همسایگان ولنجک نشین‌اش نه مایحتاج مردم عادی

2⃣✍ از دستگاه های قضایی و امنیتی استدعا داریم به درخواست ح.ر با مفسدین اقتصادی، ی و امنیتی هر چه زودتر برخورد کند چه آن شخص برادر رئیس جمهور باشد چه مشاور تپلش! چه شکارچیان پرستوهای تپلش!

#فساد را نهادینه نکنیم . #سلام_بر_شیخ_فتنه در آخر سخن هم یعنی : فکرنکن با انتقاد از دولت میتونی خودت را کناربکشی . ما باهم سر یک سفره ایم . سلام بر .خ .


#برداشت اعاظم حاکمیتی از #عهدنامه های پیامبر ، مثل ماجرای صلح امام حسن و مذاکره امام حسین و ولایتعهدی امام رضا ، برداشتی در تراز تامین مطامع و منافع حزب و هم اندیشان خودشانست. عهد محمد با یهود که با نقض پیمان یهود باطل شد ، منجربه #فتح خیبر نشد؟! پیمان محمد با کفار مکه ، به #فتح مکه ختم نشد؟ نصرالله و الفتح.

تفسیر افکار و اندیشه های بلند ، با اندیشه های کوتاه ، هم سو و هم راستا با #توجیه و عقل توجیه گر ، از زبان شاه رخ و ماه رخ ، انقدر اهمیت ندارد که امثال بنی صدر و معاویه فکرها ، !

#صدای_ایران

در صدای ایران همه چیز را #شفاف ببینید



دل شکستهٔ ما همچو آیــنه پاک است

بهای دُر، نشود گُم اگرچه در خاک است

ز چاک پیرهن یوسف آشکارا شد

که دست و دیدهٔ پاکیزه دامنان پاک است

قصورِ عقل کجا و قیاسِ قامت عشق

تو هرقبا که بدوزی به قدر ادراک است

#هوشنگ_ابتهاج

#به_نقل_متخصصین_علم_رسانه

#مسمومیت_اطلاعاتی

تقریباً تمام اطلاعاتی که ما روزانه دریافت می‌کنیم، اطلاعات دسته چندمی است که بارها از فیلتر اندیشه‌ها و قضاوت‌های دیگر رد شده و از آن تأثیر پذیرفته است و اولین درس از سواد رسانه‌ای در چنین شرایطی این است که بدانیم آنچه در رسانه می‌بینیم، وماً واقعیت نیست و می‌تواند ضد واقعیت نیز باشد.

نیوتن مینو، پژوهشگر معروف می‌گوید در سال 1981 نگران بودم که فرزندانم نخواهند توانست از تلویزیون منفعتی ببرند. 30 سال بعد نگرانیم از این بابت بود آیا نوه‌هایم از صدمات تلویزیون در امان خواهند بود؟

مالکوم ایکس می‌گوید: اگر مراقب نباشید رومه‌ها(رسانه ها) با شما کاری خواهند کرد

تا از کسانی که به آنها ظلم می‌شود #متنفر باشید و به کسانی که به آنها #ظلم می‌کنند #عشق بورزید. این دو جمله شاید بتوانند بهترین توصیف از عواقب آلودگی اطلاعاتی باشند.

حواسمان به هجوم اطلاعاتی که روزانه دریافت می کنیم، باشد.

#موافقی؟

#زودباور_نباشیم

#محدوده_ادراک_انسان

#سواد_رسانه_ای


نامه ای به یک #دیکتاتور

سلام بر دیکتاتور ایران

امیدوارم احوال شریفتان خوب باشد و تا ظهور مولایمان مهدی فاطمه'عج' شما پرچمدار نظام دیکتاتوری و ی ایران باشید.

این نامه تابع قواعد نوشتاری و ملاحظه کاریهای وطن به باد ده اصولگرایان و اصلاح طلبان نیست .صرفا گفتگویی یک سویه است با مردی که خودرای و مستبدش می خوانند.

دیکتاتور باشی و بپذیری که زیر دستانت و آنها که حکمشان و منصبشان را مدیون تایید و امضایتان هستند وقت و بی وقت توهین و جسارت کنند و ساز خود را بزنند؟؟!!

دیکتاتور باشی و فرد اول یک حکومت مقتدر و یک کشور ثروتمند اما فرزندانت حق هیچگونه کار ی و اقتصادی و ویژه خواری نداشته باشند؟؟؟!!

دیکتاتور باشی و در مقابل تمام گافها و ندانم کاریهای مسئولین دولتی و کشوری نقش سپر را به عهده بگیری ؟؟که چه شود؟که مثلا به قول فلان انقلابی نما و یا فلان شاه پرست و یا فلان بهاری و اسطوره ی بگم بگم و یا فلان جناح و بهمان حزب به حکومت خدشه وارد نشود؟؟

با این استدلال و منطق احمقانه ی این دسته آدمها باید گفت :پس چرا پهلوی و یا فلان رییس جمهور همین ایران خودمان مقابل کوچکترین اشتباه زیردستان خود جبهه می گرفتند و با عزل و حذف فرد خاطی خود را مبرا از خطا نشان می دادند؟؟

دیکتاتور جان

می گویند شما ثروتی افسانه ای دارید و فرزندانتان در هر قرارداد و معامله ای نقش اول را دارند و هزاران حرف دیگر .

این بخواب زده ها و این دشمنان شرف گریز را نه می شود بیدار کرد و نه

می خواهند بیدار شوند و یا حداقل در دشمنی هم اندکی فهم خرج کنند.

چگونه می شود ثروتی بی حساب داشت اما زندگی ساده ؟؟

چگونه می شود هنوز با لوازمی که مستعمل شده و کهنه و عامیانه جهاز همسر است زندگی کرد ولی از آن ثروت افسانه ای بهره ای نبرد؟؟

کدام عقل سلیم و وجدان منصف

می پذیرد که اینها نمایش است و برای فریب مردم؟؟

آخر مگر این مردم اگر شما در قصر زندگی کنید و روی فرشهای دستباف میلیاردی قدم بردارید می توانند بگویند چرا؟؟

مگر #شیخ_فریدون و یا فلان وزیر و یا فرزندان هاشمی مقبور و . در قصرها و خانه های میلیاردیشان به عیش و نوش و خندیدن به ریش مردم مشغول نیستند ؟؟و مگر همین عوام و یا خواص بی ریشه و یا قلم به مزدهایی که خود را صدای مردم می دانند جرات کرده اند به اینها بگویند از کجا آورده اید؟؟

در کشوری که حکومتش ی است و شخص اولش دیکتاتور تنها کسی که برایش حرف در می آورند همان دیکتاتور بی رحم است و مابقی مصونیت دارند!!

دیکتاتور باشی و حافظ رای مردم ؟؟

دیکتاتوری شما آنجا آزار دهنده است که رسانه ی ملی کشور هم همیشه تابع دستورات شماست و هر حرفی بزنید اجرا می کند.

مثلا از ساده زیستی و فرهنگ سازی و جایزه های حرام صحبت می کنید و صداوسیما هم با ترویج فلان برند خارجی و یا ساخت فلان سریال مصرف گرا و با دعوت از فلان سلبریتی فقیر با لباسهای چند ده میلیونی و یا افزایش برنامه های ستاره مربعی به تفکر و انتقاد شما روی خوش نشان می دهد و.

دیکتاتوری که شاخ و دم ندارد امروز دیکتاتور می گوید #برجام و #۲۰۳۰ نباید اجرا شوند و از #آتش زدن برجام

می گوید ولی فردایش شیخ بنفش درفشانی می کند و از #منقل سخن

می راند و دیکتاتور را به استهزا

می گیرد؟؟!!

دیکتاتور که باشی از نقص در وجود خود می گویی و بدحجابی را مانند جانبازی خود یک نقص می دانی؟؟؟

دیکتاتور که باشی از #طهارت _اقتصادی و #جان_ناقابل برای مردمت سخن

می گویی؟؟!!

دیکتاتور که باشی عبای کهنه می پوشی و زیر دستت که پرزیدنت است لباسهای برند بر تن می کند

#امام__ای _عزیز

آری شما دیکتاتور هستید زیرا تاریخ شهادت می دهد که آنگاه که مولا علی ع را در محراب مسجد کوفه ضربت زدند همین عوام و خواص دنیاطلب دهانهای گشادشان را باز کردند که مگر علی'ع' هم نماز می خواند؟؟

شما دیکتاتور هستید زیرا لیاقت این یاوه گویان همان پهلوی شهوت پرست و دست به فرار است که دختران ایرانی را تقدیم شاهزاده های عرب می کرد و افتخارش این بود که #دلال_محبت شیوخ هرزه و شهوتران عرب است.

شما فرمودید نگویید :#جانم_فدای_رهبر

اما گستاخی و جسارت این کمترین را ببخشید که برای اولین بار و بخاطر اینکه دنیا و دنیاپرستها بدانند دیکتاتور ما چقدر در دلها جای دارد می گویم:

جانم فدای دیکتاتوری که جانش و آبرویش را فدای #مهدی_فاطمه'عج' کرده است.

قابل سربازی امام زمان عج که نیستم لااقل فدایی نازنین رهبری باشم که هر وقت صدا و تصویرش را می شنوم و می بینم احساس آرامش می کنم.

جان فرزندانم فدای شما آقا سید علی که

وجودتان خار چشم ناپاک دشمنان دین و دشمنان ایران زمین است.


برای برخی باید تاسف خورد که شناخت درستی از فضای مجازی نداره

نمیدونه که تلگرام توسط و با حمایت یک صهیونیست ساخته شده برای جنگ نرم علیه ایران و کشورهای اسیایی .

تمام اطلاعات ما در تلگرام در اختیار سرویس های جاسوسی است

در توییتر گفتم الموت لاسراییل یک هفته محدود بودم فیس بوک اگر علیه اسراییل کار کنی درجا میبندن

اینستاگرام یک مدیر صهیونیستی دارد

ما را دشمن کشیده در زمینش تا بر ما تسلط پیدا کنه تا مارو مدیریت کنه موفق هم بوده الان قطع اینترنت ضربه سنگینی به ضد انقلاب بود ماهواره یه سره داره کلیپ های تکراری میذاره و هیچی بهش نمیرسه باید راه ارتباطی ضد انقلاب با داخل کاملا بسته شه

پ.ن: ما باید در زمین دشمن باشیم و روشنگری کنیم اما نباید شبکه داخلی را رها کرد باید تبلیغ کردم عوام الناس بیان در اینجا

الان سرعت ایتا خیلی خوبه فضاش هم


#بسیجی ها ؛ با همین تفکرِ بقول #تَکرار_تزویری ها ، عصر حجری شون #زیردریایی ساختن، #کشتی ساختن ، #پهباد ساختن ، #تانک ساختن ، #ماشین_زرهی ساختن ، #ماهواره فرستادن فضا ، #شهر زیرزمینی زدن ، #پالایشگاه زدن ، #اورانیوم غنی کردن ، #منطقه رو دست گرفتن ، #امنیت ایجاد کردن.

#تَکرار_تزویری ها با تفکرات روش_ن_نگرانه شون ، چکار کردن جز بفنا دادن زندگی مردم و آتش زدن مال مردم و حراج ناموسشون؟ همه چیز تعطیل! بزن و برقص! تعطیل است.

مزدوران تزویر ؛ که ابزاری بنام آزادی و #زن و #کارگر را دستمایه رسیدن و ماندن در قدرت و شهوت و ثروت قرار می دهند و این اقشار عبرت نمی گیرند.

حقوق ن و معیشت کارگران ، دغدغه ی اعتراضی همه ی زن ها و کارگران است .

شعارهای اربابان وعده ، رنگ حقوق زن و معیشت کارگر دارد، اما وقت عمل ، اینگونه محقق میشود: حقوق زن، آزادی بی حیایی و کشف حجاب (ادامه اصلاحات رضاپالان کثیف) - معیشت کارگری ، بسته حمایتی که نسبت به تورم دولت افزوده شده ، یک به ده و بنام دهک! ت گزاری میشود.

خدا را شکر میکنند که وقت ارائه ی گزارش عملکرد ، گلوپاره می کنند که وعده ها محقق شد ! بیشتر ازاین نگذاشتند کار کنیم! کی؟ معلومست رهبری!!

می ماند یک آزادی دیگر. آزادی رقص و کنسرت وباشگاه رفتن با دوست پسر و دوست دختر و آزادی تلگرام و اینستاگرام! که وسایل و ابزار سرگرمی اشراف زادگان است ! و اولویت اشرافیت. با تمام قوا از این دغدغه حیاتی جامعه! حمایت شد. فحش ها خوردند کوتاه نیامدند! در قالب سند جهانی 2030 و بقیه اسناد تحمیل فرهنگ استعماری ، کاملا محقق شد! وقت گزارش عملکرد میگویند: دیدید از هرچه کوتاه بیایم از بیست سی کوتاه نخواهم امد؟! مردم شریف! بچه ها یتان را نگاه کنید! (گودزیلاشدند و فقط رقص و هرزگی و مواد سفید اولویتشان شده) زن ها را دیده اید؟ (چادری ها و بدحجاب های دولت قبل تحویل گرفتیم ، رقاصه ها تحویل دادیم . سرگرم شعر و متخصص عکس و روابط شهوتناک شدند! خیلی زحمت کشیدیم تا برای شما پرستو بپزیم! پول و دستمزدمان را از شما گرفتیم ! ) خانواده ای و چیزی بنام خانواده می بینید؟! به تاریخ پیوست! حرف زیاد است


. درد ی که با سرانگشت رنگی ات بر جامعه تحمیل کردی یادمان نمی رود. فالله بیننا و بینکم حاکم .




تفکر این گروه اسلاحاتچی تفکری متمم اصلاحات رضاخانیست

آدم بیشترش یاد آن دوره می افتد

اقدامات عملیاتی شده و جهادی انقلابی های نخبه ی مومن،

در حوزه های نانو تکنولوژی ، موشکی ، هسته ای، پزشکی، دارویی، رتبه علمی، خدمات دهی عمومی برق وگاز و .چون توسط بسیجی انقلابی عمل شده نادیده گرفته شده و بایکوت میشن

چرا؟

منتقدین نظام و رهبر ، لطفا توضیح بدهند توجیه نکنند.

سوی دیگر،

اوضاع معیشت و اقتصاد، وضع فرهنگ ، و حوزه های مرتبط با دوران اسلاحاتی (که حیات ی شون در اغتشاش و مسجد اتش زدن و قرآن سوزی و . هست) اقدامات و وعده ها در باب مثال : ایجادشغل و آسان سازی ازدواج و تامین مسکن و راه اندازی و ثبات در تولید وبحث رونق صنعت تولید وکارخانجات ، داد خودشان رو هم در میاره و مجبور میشن خودزنی کنن

همه چی تعطیل! توی تعطیلاتم توچال و هوسبازی با دلبران ایرانی و عرق سگی و بزن و برقص! دود و کباب و جوج بزن! بیخیال ! صفاکن! نیچه گریست و ننه قمر هدایت و شعرشاملو و فروغ و سیمین! صدای شجریانم زیاد کن! دوپس! دوپس هم پشتش توی جاده ها وکوچه ها!

این یعنی سرگرم سازی مردمی که خودشون ، این رئیس جمهورشونو انتخاب کردن با سرانگشت سبز و بنفش!

هرچه تلاش کردم از سر انصاف؛نشد!

دستاورد دیگری به ذهن نمیاد که در راستای حفظ وحدت داخلی؛ بفکر گفتمان با این تفکر بیفتیم.

شاکله ی تفکرشون ، ربا و ریا و است.

این درد بی درمان شده!

حل معضلات فکری ، و مشکلات معیشتی ، باید در دو نهاد پیگیری بشه. یکی مردم و دیگری دستگاههای اجرایی و قانونگزار د مسئول.

مسئول یعنی کسی که مسئولیت عملکرد ها و جانب داری از تفکری که منجر به بازخوردهای خوب یا بد از نگاه اسلامیت و جمهوریت نظام حاکمیت میشه رو بپذیره و دروغ نگه و شانه خالی نکنه

نگه " . رقیب انتخاباتی ! گفت بنزین بشه هزار وپونصد من گفتم هزار دویست! ولی اونا زور دارن! منم بخاطر مصلحت گفتم چشم!"

یا نگه "سلام بر سید محمد خاتمی !" و بعد بیاد بگه : معاون اول من یعنی عملا جانشین من! اسلاحات نیست؟ پس اگر پشتمو خالی کنید به مردم خواهم گفت کی تعطیل کرده ! دولت را! " پازل سعید سعودی دلم را سوزاند که گفت: نافرمانی مدنی و نیتی مردم روش کارشده!

حل معضلات ،

مردم دانا میخواد و پیر دانا که مردم دانا بسازه . مردم دانا که بلوغ رسیده عقل معاش ویشون ، از سر کنسرت و وعده کاباره رای نمیدن .

#انتخاب #امروز_نتیجه_انتخاب_دیروزتوست

بیشتر اینهاکه رای به این رئیس جمهور دادن ، شانه خالی کردن و مقصر را شورای نگهبان میدونن. اینهاهم از سران اسلاحات و جنبش وابسته به فروش اصلحه، یادگرفتن دیگه!

"به من چه! تقصیر من چیه! تو گولم زدی! "

شورای نگهبان ، نگهبان تطبیق قانون اساسی ومصوبات مجلس شورا با قوانین و فقه و احکام اسلامی است ، وظیفه ی تایید و رد صلاحیت کاندیداهای تصدی سمت های انتخابی ، مثل نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری یا.را هم به عهده دارد. احراز صلاحیت ها مبنای قانون دارد. قوانینی که ااما بر #عملکردهای شخص تاکید شده ، شما اخلاقا حق نداری تجسس کنی و کسی رو بجرم اعتقادش مجازات کنی بعنوان فردعادی ، چه رسد به حقوقدان شورا یا فقهای شورا باشی که قانونا مجاز به تجسس اعتقادات شخص نیست، چون جرمی هنوز مرتکب نشده !

این بحث مربوط به قبل است. هنگام رای دادن، اولویت انتخاب، توسط اعاظم وعقلا مطرح شد و راه انتخاب اصلح نشان داده شد. حالا همه داریم بر اساس عملکرد، اشخاص رو فاقد صلاحیت میدونیم.

پس لطفا منطقتون رو اصلاح کنید وشهامت #پذیرش حقیقت رو درخودتون تقویت کنید.

هم مقصر اصلی و هم ناجی ، هم بیمارکننده و هم درمانگر؛ توی آینه پیداست. سری به وجدانتان بزنید.

ما از حقایق دفاع خواهیم کرد حتی اگر حق در یک جا هم شده با کسی باشد که دل خوشی از او نداشته باشیم.

خدا به همه صبربده.

#حرف_خاردار_غریب


ﺗﺎ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ بعضی زن های آلوده و ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ ؟!

ﻧﺎﺧﻦ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ

ﻣﻮ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ

ﻣﮋﻩ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ

ابرو تتو شده

ﺩﻣﺎﻍ ﻋﻤﻠﯽ

لب ها سرخابی

صورت سفیدابی و پنکیکی

ﺑﻌﺪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ


از اون طرف

خود مرد به زن قانونی که قبلا دلبرش بود خیانت کرده

اهل هر تفریح و لاس زدن و گاس زدن بوده و هست

میگه خسته شدم! یکی میخوام پاک باشه! عشقش بشم! حالا شوهر و دوتا بچه هم داشته باشه ، تخفیف میدم بهش! گاهی بریم #عقیم بازی!! از رو لباس بغل کنم!

پول خرجش می کنم! زندگیمو میریزم به پاش!


افق کجاس بریم محو شیم!! آخرین ایستگاه . (تعبیر بخش آخر یک خواب )



معشوقه یا همسر؟

پرسشی که در کتاب ژیژک مطرح شد.


از مارکس، انگلس و لنین می‌پرسند که آیا ترجیح می‌دهند همسری برای خود اختیار کنند یا معشوقه داشته باشند؟

مارکس که در مسائل خصوصی تا حدودی محافظه‌کار بود همان‌گونه که از او انتظار می‌رود می‌گوید همسر» ولی انگلس که خوش‌گذران‌تر از او بود معشوقه‌داشتن را انتخاب می‌کند. در کمان شگفتی لنین می‌گوید هر دو». چرا؟


آیا در پشت تصویر انقلابی خشکی که از لنین وجود دارد رگه‌ای از خوش‌گذرانی منحط پنهان است؟ نه. او توضیح می‌دهد: زیرا بدین ترتیب می‌توانم به همسرم بگویم که پیش معشوقه‌ام می‌روم و به معشوقه‌ام بگویم باید پیش همسرم باشم.» و بعد چه می‌کنی؟» یک گوشه‌ی خلوت پیدا می‌کنم و می‌آموزم و می‌آموزم و می‌آموزم!»

خشونت؛

پنج نگاه زیرچشمی

اسلاوی ژیژک

ترجمه:علیرضا پاکنهاد

نشر نی

بسیارخب! با نظرات گوناگون و آرای مختلف آشنا شدی. سوال: #انتخاب تو کدام است؟

نظر محمد را می خواهی بدانی؟ مهم نیستند دیگران؟ بسیارخب. با اینهمه بگذار برای هزارمین باربگویم : قرآن کتاب وکلام بدون تحریف خداست. میگوید (متخذات اخدان: ن که دوست پسر و دوست مرد ، آن هم پنهانی ، میگیرند و رابطه و مراوده باهم دارند ) . عزیزم! نتیجه انتخاب های آدم هرچه خوب و بد انتخاب کند به خودش برمی گردد . اگر خدا و هرچه مرضی رضای خدا و سفارش شده ی خداست را مطابق حقایق انتخاب کرده ای ، شیطان با همه انصار و اعوانش در کمین تو می نشیند. هرشب یک قطره زهر در جام فکر و عقاید تو می ریزد. مسمومیت و آلودگی ، فساد قوه عقل و قلب را بهمراه می آورد. آمیختن حقیقت با باطل را خود خدا فتنه نامید و فرمود الفتنه اشد من القتل . یعنی اگر مراقب حق و باطل نباشی و خودت را با حق تطبیق ندهی و نپذیری و اصلاح نشوی ، فتنه تورا می رباید و مجازات فتنه و فتنه گر حتم است. اگر تورا فتنه ها ربود، دست وپایت توان وتوفیق حرکت به سمت خدا و گام زدن در راه رشد نخواهی داشت. تو در فتنه ها رشد خواهی کرد و پخته خواهی شد که حرام و و روابط کی و لاس زدن ها را حرفه ای تر انجام خواهی داد. . نطفه ی حرام حاصل از هم بستری ات با حرام و محرمات ، در رحم تو منعقد شده و فرزند نامشروع بنام "خودمم!" ازتو و درتو متولد میشود . این فرزند آن قدر از روح تو تغذیه میکند تا بزرگ شود. آن قدر بزرگ که تورا به اسارت میگیرد و برده ی خود خواهدساخت. قرار بود بنده خدا باشی نه برده ی فرزند نامشروع و زاده ی وهم خودت . آنکه برده ات ساخت همان است که تو را نجات خواهد داد.

بسیارخب! "می آموزی و می آموزی " ولی #چه چیز را؟

شنیده ام شب موی شرابی ات مست است/ خدا کند که پلنگ از فریب ، ماه را نخورد --- کنار برکه نشستند ماه و زور و پلنگ / خدا کند که کسی ساحرانه راه را نبُرد .


مقوله احترام به عقاید را با هم مرورکنیم. می گویند "عقیده مردم قابل احترام است چون با فکر کردن ، به این اعتقاد رسیده اند . فکرکردن بد نیست و محترم است. بیایید به اعتقادات مردم دیگراندیش هم احترام گذاشتن را یادبگیریم"

با این سفسطه ی پر مغلطه ، قربانیان زیادی را به وادی هلاکت و فسادهای مالی و بی بندوباری های اخلاقی کشاندند. وزر و وبال دنیا و آخرت خودشان خواهدبود این عمل ؛ دامان اطرافیانشان را نیز این فکرپریشان تباهنده خواهدگرفت.

بیایید با استدلال منطقی ، تدبیر و چاره ای برای خودمان بیندیشیم تاقبل از اینکه #یاد_مرگ کاملا از نظرمان برود و خود مرگ مارا در آغوش سرد خاک بخواهد بفشارد ،آن قدر که از خیلی کارهای کرده مان در محدوده مدت عمر طی شده ابراز پشیمانی کنیم اما در جواب ابرازپشیمانی مان بگویند: عقل دادم که تفکروتعقل وتدبر وتامل کنی و سپس اقدام به انتخاب یک رفتار کنی. چرا نعمت عقل را به نقمت وعذاب تبدیل کردی؟ چرا سخنان و راهکارهای فرستادگان عاقله ی کامله را الگوی چه کارکنم هایت قرارندادی و آنها را بی اهمیت شمردی؟ بده بستان یعنی هرجور برخوردکردی با نعمت عقل و نعمت فرستادگانم ، باتو برخوردکنم . قبول داری که من عادل هستم و ظلمی درحق تو روا نخواهم کرد؟ یا هنوز فکرمی کنی من موظفم تورا و هر کارکرده ای را ببخشم؟ ماغرک بربک الکریم؟!!

شروع کنیم؟ خیلی خب. عزیزم! سوال:

"عقیده" مگر "باور انسان نسبت به یک 'حقیقت'" نیست؟

بله هست.

خب،

ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ، ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺑﺎﻭﺭ ویک عقیده ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺻﺤﯿﺢ ﺑﺎﺷﺪ .

بله درسته.

خب،

پس، ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ و احترام به ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ، ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﺣﻘﯿﻘﺘﯽ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ .

چرا؟

چون "یک حقیقت" ،تنهاحقیقت دارد.

ابزار شناخت این" یک حقیقت " "تفکر" است.

ﺗﻔﮑﺮ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﯿﺮﯼ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻋﻘﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ "یک حقیقت" .

بهمین جهت، ﺑﺎﯾﺪ ﻓﮑﺮ، #ﮐﺎﻣﻼﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ "یک ﺣﻘﯿﻘﺖ" ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ

ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺎ ﺧﻄﺎﺑﻬﺎﯾﯽ ﭼﻮﻥ ‏ ﺍﻓﻼ ﺗﺘﻔﮑﺮﻭﻥ ‏» ﺑﺮ ﺁﻥ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ . ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩ، ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﺁﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﺁﻥ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﮐﻮﺭﮐﻮﺭﺍﻧﻪ، ﺟﻬﺎﻟﺖ، ﭘﯿﺮﻭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍ ﻭ ﻫﻮﺱ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺸﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .

پس

باور وعقیده انسان، ﻋﻤﻠﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﻣﻨﻊ ﻭ ﺗﺠﻮﯾﺰ ﯾﺎ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺗﻌﻠﻖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ;

ﻣﺜﻼ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ : ‏ ﻓﻬﻢ ﻓﻼﻥ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﺪ ‏» ;

ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﻣﻄﻠﺐ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ "#ﻣﻘﺪﻣﺎﺕ_ﻋﻠﻤﯽ_ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩ، ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻄﻼﻧﺶ ﭘﯽ ﺑﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭﻧﺪ .

آنچه

ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻨﻊ ﯾﺎ ﺟﻮﺍﺯ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ، ﺍﻋﻤﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻠﺰﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎﯾﺒﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ ؛

ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﻋﻮﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻭ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺁﻥ ﻭ ﯾﺎ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻭ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻭ ﯾﺎ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻣﻨﻊ ﯾﺎ ﺟﻮﺍﺯ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ

ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺻﺤﯿﺢ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﺍﺻﻠﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺸﺮ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍﻩ ﺻﺤﯿﺢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﯿﺮﺕ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﻧﺠﺎﺕ ﯾﺎﺑﺪ

حتی در اندیشه های غرب هم این "حقیقت" را قبول دارند

مثلا

دلم می خواهد به همه ى عقاید

احترام بگذارم،

ولی احترام به بعضی از آن ها

توهین به شعور خودم

محسوب می شود !

پس در بهترین حالت،

تحملشان می کنم و هیچ نمی گویم !

#آنتونی_هاپکینز

اینکه ازاین بیان این شخص چه برداشتی و درچه مسیری بشود خب خود بیان کننده مطلب اشاره کرده به مقوله شعور

و از زبان یکی دیگر از هم اندیشان ایشان پاسخ میدهم

بیشعورها قابلیت شگفت انگیزی برای

دیدن تنها یک وجه از هر مساله‌ای را دارند ؛

همان وجهی که نفع آن‌ها را تامین می کند !

#خاویر_کرمنت

اشتباه نکنید .

گاهی

نفع ملا وشیخ ؛

راهب و پدر وکشیش؛

خاخام یهود وکنیسه و دیر؛ در

تحریف و تحکم سلیقه بر "یک حقیقت" بوده و خواهدبود

ﻫﺮ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺗﻔﮑﺮ ﺻﺤﯿﺢ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ . ﻣﻨﺸﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻋﺎﺩﺗﻬﺎ ﻭ ﺗﻘﻠﯿﺪﻫﺎ ﻭ ﺗﻌﺼﺒﻬﺎﺳﺖ . ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍﻩ ﮔﺸﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﮑﺲ، ﻧﻮﻋﯽ ﺍﻧﻌﻘﺎﺩ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ; ﯾﻌﻨﯽ ﻓﮑﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﺑﻪ ﻋﻮﺽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﻭ ﻓﻌﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﻨﻌﻘﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻗﻮﻩ ﻣﻘﺪﺱ ﺗﻔﮑﺮ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﻌﻘﺎﺩ ﻭ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺍﺳﯿﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺩﺭ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺍﺧﯿﺮ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ ; ﺑﻠﮑﻪ ﺯﯾﺎﻧﺒﺎﺭﺗﺮﯾﻦ ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ . ﺁﯾﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺘﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﻤﺎﻧﻌﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﺑﺖ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻧﮑﻨﯿﻢ، ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻓﮑﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﺍﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﯿﻢ ; ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺧﻠﯿﻞ ﺍ . ﮐﺮﺩ . ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ‏ ﻓﺮﺟﻌﻮﺍ ﺍﻟﯽ ﺍﻧﻔﺴﻬﻢ ‏» ‏ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺳﺒﺐ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻧﺪ . ﺣﺎﻻ ﮐﺎﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ، ﺁﯾﺎ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺭﺍﯾﺞ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ . ﺍﮔﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺘﻬﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﻬﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﭘﺲ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ; ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﺍﯾﺞ ﺍﺳﺖ، ﺁﯾﺎ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺻﺤﯿﺤﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﻏﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺟﻬﻞ ﺍﺳﺖ ; ﻧﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ . ‏» ‏

ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﮔﺮ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺻﻠﯽ ﻭ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺩﯾﻨﯽ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻠﺰﻡ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻭ ﺁﺭﻣﺎﻧﯽ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺩﯾﺎﻧﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺩﺭ ﻧﺎﺩﺭﺳﺘﯽ ﺁﻥ ﺗﺮﺩﯾﺪﯼ ﻧﯿﺴﺖ ; ﺯﯾﺮﺍ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻪ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﮎ ﻭ ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻧﺎﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﺎ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺎﺱ ﻫﻤﻪ ﺍﺩﯾﺎﻥ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﻀﺎﺩ ﻭ ﺗﻌﺎﺭﺽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﺍﮔﺮ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﭘﺪﯾﺪ ﺁﻣﺪﻩ

ﯾﮏ ﺍﺩﺭﺍﮎ ﺗﺼﺪﯾﻘﯽ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﯾﮏ ﻋﻤﻞ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻨﻊ ﺁﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﺎﺷﺪ، ﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻦ ﺁﻥ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﮐﺮﺩ، ﺳﺨﻦ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ . ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ، ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻗﺎﺋﻞ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻦ ﺁﻥ، ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﻟﺰﺍﻡ ﻭ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻔﯿﺪ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ . ﺩﯾﻦ ﻣﺒﯿﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﺵ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻌﻘﯿﺐ ﻭ ﺁﺯﺍﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ . از روی عملکرد و به خاطر انگیزه های پنهانت مواخذه خواهی شد. انگیزه هایی که شاکله عمل تو هستند. زمینه ساز انتخاب فلان راه و بهمان کس وناکس ، همین را میگویند شاکله . الاعمال بالنیات . شنیدی ؟ درباره انگیزه و نیت بعدا باهم صحبت می کنیم. (دوست داشتن اساس دین است . پس ببین چه فکری را و چه کسانی را و چه چیزهایی را دوست داری و عمرت را صرف ان می کنی ، نام دین تو را معشوق و محبوب های قلبی ات تعیین میکند و یوم القیامه نیز همان ها باتو و تو با انها محشور میشوی. اکثریت همیشه خود خواه است /صد نفر هم سپاه مولا نیست / نه ظلم کن نه زیر بار ظلم برو/ غریب ؛ اهل و ریای فردا نیست / .)

ازصبرشما متشکرم. #غریب

#حرفهای_خاردار


بسـم الله الرحمـــــن الرحیـــــم

امام صادق علیه السلام :

مَنْ صَدُقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ؛

هرکس راستگو باشد عملش پاکیزه می شود و رشد می کند.

کافی ج2 ص 104

اگر کسی دنیا و مظاهرش، از سلامتی، موفقیت، مال، همسر، فرزند، زیبایی‌ها، کار و . گرفته تا پیامبر اکرم و اهل بیت کرامش صلوات الله علهیم اجمعین، قرآن، نماز و . را به خاطر خدا و به خاطر محبت خدا و به خاطر دوست داشتن آن چه خدا دوست دارد و می‌پسندد که بنده‌اش دوست بدارد دوست داشت، عین محبت به خداست که ای چنین تجلی و ظهور می‌یابد، اما اگر کسی هر چیز یا شخص دیگری را بالاستقلال و در عرض محبت خدا دوست داشت، (حتی اهل عصمت علیهم‌السلام)، محبتش مذموم است و به شکست در محبت (وصال محبوب) و یا حتی شرک منجر می‌گردد.


پیرو عرایض منبر مراسم ختم خواهر . که در انتها باذکر نام منبع خبر ، آورده خواهدشد :

انصافا ورژن یوسف ایرانی خیلی با مصری اون فرق داره

یوسف مصری را برادرانش در چاه انداختند،

یوسف ایرانی ۸۰ میلیون ایرانی رو در چاه انداخت

یوسف مصری زیبایی خدادادی داشت،

یوسف ایرانی ریشش را با ۷۰ سال سن رنگ میکند

یوسف مصری در ۷سال مردمش رو از قحطی نجات داد،

یوسف ایرانی در ۷سال قحطی رو برا مردمش به ارمغان اورد

یوسف مصری با کاهنان معبد آمون مبارزه کرد،

یوسف ایرانی چون آنخ ماهو با مردمش رفتار کرد

یوسف مصری برادری چون بنیامین داشت که از ی مبرا بود ،

یوسف ایرانی برادری دارد چون شمعون و یهودا که ۴۰سال است مشغول غارت هست

یوسف مصری برادرش را چون ان معرفی کرد تا برادران خطاکارش را وادار به توبه کرد،

یوسف ایرانی همه را ابله خطاب میکند و میگوید به برادرم دست بزنید اعلام جنگ میدهد تا ی برادرش را پنهان کند

خدایا برعکس داستان یوسف، واقعا گرگی بفرست تا یوسف ما را پاره کند تا ۸۰ میلیون ایرانی نفسی بکشند


خبرگزاری فارس گزارش داد: مقایسه رییس جمهور با حضرت یوسف و برادر رییس‌جمهور با بنیامین توسط سخنران مراسم ترحیم خواهر !

سخنران مراسم ختم خواهر رئیس‌جمهور: حسودها به یوسف پیامبر گفتند، برادرت است!

یوسف صدیق نه به خاطر حسادت بیگانگان، بلکه به خاطر حسادت خودی‌ها و برادران به چاه افتاد و رنج و مصیبت دید

وقتی کیل یوسف را در بار بنیامین پیدا کردند، به یوسف گفتند اگر او ی کرده، قبلا هم برادری داشت که بود؛ اما یوسف سخن را در دل ریخت و آشکار نکرد.

می‌خواهم بگویم نسبت ی و دروغ برای همه هست.

معصومان و اَبدال همواره مورد آزار و اذیت بوده اند./فارس

#(غریب می گوید: مثل روز روشن است ! حق همیشه که با همه هست ! (با): من . تو. او . ما . شما. ایشان ! (لیلی با من است؟! غلط کرده هرکی گفته با من است! ) معده ی پر کجا !!! و مغز خ ا لی ش ان ! بدلیجات معصوم موردنظر این زبان به مزد گویاشده ، مثلا .جانی های ریش دار و باحجاب کامل چادری که اگر بود ما می فهمیدیم! نه؟! ما از نژاد کروش هستید؟نه؟ یک ایرانی که تحمیق نمیشود ! تق ! تیر می شود! تب ! خیر نمی شود! می شود؟! مقلدین شجریان و مهناز و الی کریمی ، یعنی در اصل مخلدین در آ-ویز و سی نما و پوت بال ! خیلی فهمیده اند ! نه؟! الم اقل لکم؟! چی ؟ پارسی را پاس بدارم؟ آی لاو یو هانی!! رو آیزم! کی منو هل داد تو حاشیه؟!! دعوا سر چی بود اص؟! یادمون نبود تخصص این قبیله ی ربا و ریا و ، و لیست امید دهنده به دشمن قسم خورده انسان! حاشیه سازی برای بقا در قدرت و ثروت و شهوت و شهرت است و مجادلات و مجاهدات (در اصل محاربات و مجاحدات) و منازعات ومناقشات همه و همه پرده ی ستر است که بر عیب های بزرگ و غیب های سترگ ، می اندازند تا کار خدایی پوشاندن عیوب دیگران و غیبت نکردن پشت پریز دیدنت ، را رواج دهند ! ریا نشود یکهو؟! از این بابت دستتان انداختم که دستمان انداختی! پسر زن بزچران! یعنی شمر! سر پسر دختر رسول خدا را به خواست تو ای یزید ، علی برکت الله از پیکر برید ، بعدا تو قرآن می خوانی و می گویی خدا رسوا کرد اولاد پیامبر را و هرچه مصیبت رسد از خودشماست و به سبب بدی و کژی انچه گفتو انچه انتخاب کرد سر حسین بریده شد؟! می گویی حسین قربانی چه شد؟ بله ! اگر یزید بخواهد عاشورا را تعریف کند روایت یزیدی از سبب قتل حسین بن علی همین قدرت طلبی او و حب ریاست است! حسین را اصلا حب ریاستی کشتن داد ! حب سیاد ت بر ادمیان بود که حسین را مغضوب تاریخ کرده و یزید را محبوب قلبها! مگه نه یا شیخ!؟ چطورست پیامبر را از روایت معاویه معرفی کنیم؟! یا نظرتان چیه که امام زمان را اصلا روایت نکنیم؟! کی باورش میشه یک نفر سن بیش از هزارسال! جهان مارا تمسخر میکند اینجوری! غیر قابل پذیرش عقل جهانیست! راستی چند میگیری یه منبر بر گوردخمه های فروغی ساز بری؟ یا سخن دانسته گو ای شیخ جاهل یا نگو! والا! چه کاریه! هرکی خر بزه میخو ره ، پوسته هاشم بریزه همونجا! آقا رفتگر بیداره شباکه ما توخوابیم! به قول مهران مدیری "ای جان!! تو بگو! بیغ نشی ن! میگن لالی! کسی ازت مدرک خواست بگو مگه مدرک دادین که ازم حالا مدرک میخواین؟ ن والا! این چه وضیه . (نگارنده پرانتز: غریب!)

زمان بازرگان بہ ما بر چسب #چریڪ زدند، زمان بنےصدر هم برچسب #منافق!

الان هم بر چسب خشڪ مقدسے و #تحجر. هر قدمے ڪه در راه #خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم، برچسب بارامان ڪردند.

حالا روزی دَه برچسب دشت مےکنیم،

اما بسیجیان #دلسرد نباشید.

حاشا ڪه بچه بسیجے میدان را #خالے ڪند.

#شهید_ابراهیم_همت

#خدامحوری

#اصالت_انگیزه_در_منطق_اسلام : الاعمال بالنیات

#تَکرارمیکنیم_که: #امروز نتیجه ی انتخاب دیروز توست. مراقب انتخاب ات باش . باز برات تصمیم نگیرن چی انتخاب کنی خشگله؟!! #لب_برکه #توی_جنگل #لای_درختا #عکسموبگیر!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#شهدایی


بعضی ها وقت عصبانیت حق گویی شان گل می دهد؛ بعضی ها وسط شوخی و خنده ی کاغذی ، حق بر زبان جاری می کنند و میوه ی حقیقت می رسد به دست شاخه های تابش خور شید ؛ بعضی هم نون والقلم ومایسطرون ؛ یک نگارنده که نامش در پایان مذکور است ؛ منهای داخل پران تز های غریب ()؛ می نویسد که:

این روزها

از هوا

شک می‌بارد

و بعضی شبهه دارند

البته هنوز

جای شکرش باقی است

که احدی نگفته

سیدعلی هم مگر نماز می‌خواند

حتی BBC


صدراسلام

علی تنهاتر بود

که شب‌ها می‌نشست پای چاه

و به مالک می‌گفت

برگرد!

قصه‌ی حضرت ماه

غصه‌ی آه است

نه داستان چاه


خ

م

ی

ن

ی

در خمینی و ‌ای مشترک است

ولی

‌ای

یک "الف"

یک "ها"

از خمینی بیشتر دارد

که می‌شود

آه

اما نه چاه

نه!

تهران کوفه نیست


هنوز هادی

بت‌شکن‌ترین ابراهیم شهر است

و درس‌آموز فتح نفس؛

ندیدی روی دوشش

پسرک فلافل‌فروش

چطور شد عارف کامل؟

سلام خدا بر شهید ذوالفقاری

و بر شهیدی که از دوش محمدهادی بالا می‌رود

در افق نزدیک

این هم از اذان صبح به افق مشهدالرضا

دلم جرعه‌ای از جام کاوه می‌خواهد

یاد صیاد

نور چشمان چراغچی

عجب مردمک زیبایی داشت

آهای VOA

نت وصل شد

برایت یک فیلم آشوب دارم

از لب مبارک خرازی

که تبسمش

طوفان به‌پا می‌کند

هنوز

در قلب زنده‌رود

بلوا اما

در صورت همت است

و آن سرمه‌ی شهادت

که خدا

بر دیدگان محمدابراهیم کشید

آرام باش ارومیه

آقامهدی هنوز زنده است

و هیچ کدام از باکری‌ها نمرده‌اند

فقط مأموریت‌شان طولانی شده

برمی‌گردند

املاکی

برمی‌گردد شمال

تجلایی

برمی‌گردد تبریز

عمار هور

برمی‌گردد جنوب

و اگر قرار بر مرگ کاظمی بود

خدا هیچ محسنی را حججی نمی‌کرد

اگر قرار بود چمران بمیرد

هسته‌ای بی‌مصطفی می‌شد

و آفتاب‌گردان‌ها

همه غروب می‌کردند

دشمن خیال کرده

بی‌سیم بسیجی

مانده در همان مد اروند

و قایق عاشورا

دیگر جلو نمی‌رود

کجای خاورمیانه را

پارو نزده حاج‌قاسم؟

قاسم قدس

به لج غاصب قدس

در مسجدالاقصی هم نماز خواهد خواند

و مگر در بین‌الحرمین نخواند؟


آن‌که از نت می‌ترسد

اینستاگرام است

نه جمهوری اسلامی


چه باک از حذف پیج سردار

وقتی دیوار قبةالصخره

لحظه‌شماری می‌کند برای قاب قاسم

در ابعاد نیل تا فرات


بسم‌الله القاسم‌الجبارین

منتخب سیدعلی

در امتحانات

سلیمانی است


و رأی اکثر ما

در انتخابات

آقای رو.!



دقیقا شبهه‌ی چه داریم؟

وقت شک

۲ سال پیش بود

و ۶ سال پیش

درست اگر رأی بدهیم

"چه کنم؟" نمی‌کنیم

و به ابتذال و تزویر نمی‌خوریم

(به ربا و ریا و سلام نمی دهیم / به منطق قدرت امتیاز نمی دهیم / اصلحه را وارد نمی کنیم / اسلاحات را بهتر می شناسیم / معنای جوان نخبه انقلابی را می فهمیم اما او را نمی گذارند بشناسیم!بازرگان گفت اینها چریک اند! بنی صدر گفت یک عده منافق! و منافقین سعودی قبله هم می گویند ریا - اینها با انقلاب مشکل ندارند مشکلشان انقلاب+ی هاست. خمینی گفت ایران فدای اسلام - بازرگان جوش زد روی دماغش و گفت: اسلام فدای ایران! دعوا درست شد. خدا گفت قضاوت با من !میزان علی را برپا کردند . فرمود: علی ! بر سر خاک و زبان مادری و رنگ و نژاد و قبیله، تعصب داشتی؟ علی پاسخ داد: نه خدای من! تو خودت باخبری ! جز تو و جز برای تو از علی سر نزد. خدافرمود:حق با علیست. بازرگان به خدا و حکمش اعتراض کرد. خدا فرمود: اعتراضت چیه؟ بازرگان گفت: اول مرغ بود یا تخم مرغ؟ خدا هر وقت از خریت ادم ها خنده اش میگیرد قهر می کند . )

اعتراف کنیم

چماق امیرچخماق

رأی خودمان است

دلم سخن خمینی را می‌خواهد

اما با همان لحن روح‌اللهی:

"یک نفر را مثل آقای ‌ای

پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد

و خدمتگزار

و بنای قلبی‌اش بر این باشد

که به این ملت خدمت کند

پیدا نمی‌کنید

و بعد از این هم

که این انقلاب

به اوج خودش رسید

ایشان حاضر است در همه‌جا

و تا آخر

و حالا هم هست"


ما کجاییم؟

نکند نزدیکیای کوفه؟

هیهات!

ما اهل کوفه نیستیم

علی تنها بماند

#حسین_قدیانی

ا

ای کاش.


هرچی بیشتربگذره کمتر میتونم حلالتون کنم

ای کاش.


به مادرم فاطمه زهرا قسم.


.

امام جواد علیه السلام:

تَأْخِیرُ اَلتَّوْبَةِ اِغْتِرَارٌ وَ طُولُ اَلتَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ وَ اَلاِعْتِلاَلُ عَلَى اَللَّهِ هَلَكَةٌ وَ اَلْإِصْرَارُ عَلَى اَلذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَكْرِ اَللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَكْرَ اَللّهِ إِلاَّ اَلْقَوْمُ اَلْخاسِرُونَ

تاخیر در توبه، خود را فریب دادن است و

امروز و فردا كردن زیاد، باعث #سرگردانی است و

پیامد عذرتراشی برای خدا، هلاكت است و

پافشاری بر گناه در اثر آسوده خاطر بودن از مكر خداست

و از مكر خدا آسوده خاطر نباشد مگر كسانی كه زیانكارند»

تحف العقول. سوره اعراف ، آیه 99


قناری گل قالی شدن چه فایده دارد؟

اسیر عشق خیالی شدن چه فایده دارد؟

درین جماعت سنگی، که هردقیقه به رنگی.

سبوی سبز سفالی شدن چه فایده دارد؟

اگر شراب سوالی اگر حباب ِخیالی

به اعتبار تو‌ خالی شدن چه فایده دارد؟

به چشم‌های قشنگت نوشتم از دل سنگت

به شحنه شاکی والی شدن چه فایده دارد؟

درخت ارژنی‌ام توی کوه؛ _ای دل غافل_

ذلیل لاله‌ی شالی شدن چه فایده دارد؟

درین زمانه‌ی سفله، میان مردمِ نفله

مبارک ومتعالی شدن چه فایده دارد؟

نه خوش‌صدا نه قشنگند، خوش به‌ حال کلاغان

اسیر بالِ وبالی شدن چه فایده دارد؟

#علی_شیبانی


ڪلام شھید

#اگرشهـداحقی بر گردن مردم دارند،به خداے ڪعبه (قسم)!من مردان بی غیرت و ن بد حجاب را نخواهم بخشید.

#شهدایی

#حجاب #حیا #غیرت

#شهیـد_عباس_عرب_نژاد.



ﺗﺎ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ بعضی زن های آلوده و ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ ؟!

ﻧﺎﺧﻦ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ

ﻣﻮ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ

ﻣﮋﻩ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ

ابرو تتو شده

ﺩﻣﺎﻍ ﻋﻤﻠﯽ

لب ها سرخابی

صورت سفیدابی و پنکیکی

ﺑﻌﺪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ


از اون طرف

خود مرد به زن قانونی که قبلا دلبرش بود خیانت کرده

اهل هر تفریح و لاس زدن و گاس زدن بوده و هست

میگه خسته شدم! یکی میخوام پاک باشه! عشقش بشم! حالا شوهر و دوتا بچه هم داشته باشه ، تخفیف میدم بهش! گاهی بریم #عقیم بازی!! از رو لباس بغل کنم!

پول خرجش می کنم! زندگیمو میریزم به پاش!


افق کجاس بریم محو شیم!! آخرین ایستگاه . (تعبیر بخش آخر یک خواب )



سهراب به دست رستم کشته می شود و افراسیاب دشمن ایران زمین خود را دلسوز سهراب جا می زند در حالی که او خود سهراب را به جنگ کشیده بود و سهراب عاشق رستم و ادامه دهنده راه پدر

و در این میان رستم آرزوی مرگ می کرد و دشمن هلهله .

سردار حاجی زاده آرزوی مرگ می کرد و سفیر انگلستان و استرالیا و چند چهره سینمایی در بین برعندازان!

#مرثیه_ای_به_لحن_آریایی

رستم را به دلاوری و شجاعتش در عبور از هفت خوان بیشتر می شناسیم، تا به پسرکشی از سر سهو و اشتباه.

دردآور است بعد از عبور از هفت خوان ، با تنی خسته و دلی داغ دیده به وطن بازگردی، اما پیش از هر چیز، از اشتباه تو درباره سهراب ها بپرسند.#منطق_قدرت

#باشرافت_ها #قاسم_سلیمانی

حضور سفیر انگلیس با فیلم اثبات شد که با همکاری نفوذی های برعنداز ،اشوب دی را کلید زدند. کلیدواژه ی #دروغ گفتند! سفیر انگلیس رسواشد دست برنداشتند. ترامپ نوشت ایران دیگر نمی تواند بکشد مردم را. کد را داد. کشته سازی شروع شد. در خیابان برای تماشا سرتان را بچرخانید شلیک میشود به پا و کتف و قلبت. نرو.

اللهم العن قتلة القاسم بن الحسن السلیمانی و من شایعت و بایعت وتابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا

هم وطن! آریایی. امریکایی ها سلبریتی هایش نوشتند ن ایران برای برده جنسی و اماده باشند . غیرتت کو؟صداقتت کو؟

دروغ گفتند بتو؟ جان مردم را بهانه عقده گشایی ات میکنی هرزه ی کثیف؟ جان و خون بیماران کشته شده بر اثر تحریم دارو برایت ارزش نداشت؟ بر پدرت لعنت بر مادرت هزار لعنت

چرا کسی برای کشته شدن دو میلیون و ۶۰۰ هزار نفر(2,600,000) عصبانی نمی‌شود و فحاشی نمی‌کند؟

تعدادی به نام دانشجو مخصوصاً دانشجویان رشته پزشکی با منطق اینکه پدافند کشور اشتباه مرتکب شده شعار حیا کن رها کن برای حافظان امنیت سر دادند!

سؤال: با این منطق، باید به خاطر اشتباهات پزشکی که طبق آمار سالانه دو میلیون و ۶۰۰ هزار نفر را به کام مرگ می‌فرستد پزشکان حیا کنند و رها کنند؟

پدافند امنیتی کشور ۴۱ سال خطا نکرده و حالا اشتباه خود را که ناشی از تحمیل شرایط بحرانی توسط آمریکا بوده پذیرفته و صادقانه و شجاعانه از مردم پنهان‌کاری هم نکرده. هر کس بخواهد خارج از این فضا به موضوع نگاه کند از نگاه من عقده‌گشایی است.

این مطلب را کنار کشتگان حوادث جاده ای (سالانه17،000نفر) که بر اثر عوامل انسانی (خودروی ساخت ایرانیان یا جاده سازی مهندسین نخبه ی پروازی و سرعت و سبقت و.) بگذارید و برای خودتان وطن دیگری انتخاب کنید. جایی که برای ریختن توی خیابان های ان کشور ، پانصدتا هزار دلار بشما نمی دهندو مزدور نخواهیدبود!

شرایط سخت اقتصادی بلای آسمانی که نبود! (به عقب برنمی گردم. تا1400با او. خودتان کرده اید با خودتان و باید نتایج انتخاب این تفکر برای اداره کشور را هم پذیرا باشید . )

به جای ریختن آب در آسیاب گرگ داعش سازی که لباس بره تنش پوشاندید ، سر عقل بیایید.

#غیرت_یا_غیریت؟

#انتخاب_سخت

پشت پرده ترور سردار سلیمانی

در توئیت جالب انگیزی! رابرت برایان مدعی شده است که پس از ترور حاج قاسم، مذاکره ایران و آمریکا محتمل تر شده است

حتما خبرش را شنیده اید

او مشاور ترامپ است که گفته بعد از ترور (سردار شهید) قاسم سلیمانی، فضای مذاکره با ایران مساعد شده است!!!!!!!!

پ.ن:

منتظرم که اولین پالس مذاکره از داخل از جانب جماعت نئولیبرال اسلاح تلب(بخوانید اصلاحطلب) ارسال شود تا آنگاه بنویسم آنچه از خیانت و گرای داخلی گفته می شود #حقیقت_محض بوده . بنویسم که چه کسی یا کسانی چراغ سبز ترور سردار سلیمانی را به واسطه های طرف آمریکایی دادند

سالها بود که آمریکاییها میتوانستند حاج قاسم را ترور کنند اما از ترس انتقام سخت ایرانی ها جرات هیچ اقدامی نداشتند .

اما : چه کسی اینبار به آمریکاییها چراغ سبز نشان داد بزنید که ما در داخل نظام را در گرفتن انتقام سخت مهار میکنیم؟

پروژه مهار انتقام سخت: کافیست نگاهی بیندازید به توطئه پیچیده و عجیبی که در چند روز اخیر علیه سپاه به راه انداخته اند و بیانیه میدهند علیه سپاه با کلماتی همچون قربانی کردن انسانهای بیگناه.‌

ترامپ و امریکایی ها #فارسی توئیت می کنند!

سفیر انگلیس و استرالیا رهبری مستقیم تجمعات اشوب را با همراهی معلوم الحال های عیاش سینما در #صحنه_ی_پرزنت (p-T) شروع می کنند .

شعارها مستقیم خطاب به رهبری ایران . با کلیدواژه #دروغ_گفتند

و خواص مسئول که راه را هموار کنند.

همه چیز حساب شده.

شاید در روزهای آینده پرده اسرار کنار برود و رازهای یک خیانت بزرگ آشکار شود

#بهمن

#لهجه_ی_انتقام

#نظام_حجامت_شود

#یک_مشت_خَرف

حرفهای خاردار غریب


قبل از اینها من بدون ذره ای تردید باور داشتم

زندگی هم خوان مرغ عشق دست آموز توست

بی قرار حسن روز افزون تو دل باختم

نطق بی منطق جواب منطق لب دوز توست

عشق بی حد و حساب کسر شان عشق نیست

درک تو مجموعه ی امیال کینه توز توست

هر بلایی خواستی را بر سرم آورده ای

خوب فهمیدی دل دیوانه ام پاسوز توست

هر شب هم بالین تنهایی و هم آغوش درد

روزگار آزگار انتخاب برتر دیروز توست

۹۸/۹/۲۷

wednesday


درد عشقی کشیده ام که فقط ،

هر که باشد دچار می فهمد

مرد ، معنای غصه را وقتی ،

باخت پای قمار می فهمد

دودمانم به باد رفت اما ،

هیچ کس جز خودم مقصرنیست

مثل یک ایستگاه متروکم ،

حسرتم را قطار می فهمد

خواستی با تمام بدبختی ،

روی دست زمانه باد کنم

درد آلودگی هر شب را،

مرده ی بی مزار می فهمد

هر قدم دورتر شدی از من ،

ده قدم دورتر شدم از خود

علت شک سجده هایم را،

《 مهر رکعت شمار》می فهمد!

قبل رفتن نخواستی حتی ،

یک دقیقه رفیق من باشی

ارزش یک دقیقه را تنها ،

مجرم پای دار می فهمد

شهر ، بعد از تو در نگاه من ،

با جهنم برابری می کرد

غربت آخرین قرارم را،

آدم بی قرار می فهمد

انتظار من از توان تو ،

بیشتر بود ، چونکه قلبم گفت :

بس کن آخر ! مگر کسی که نیست

چیزی از انتظار می فهمد



۱- گسترش و شیوع روزافزون و تداوم بیماری ناشی از ویروس کرونا تا دی ماه سال ۱۳۹۹ (ژانویه ۲۰۲۱ میلادی) در جهان.

۲- افزایش شدید قیمت طلا.

۳- مسمومیت و همچنین مرگ تعداد قابل توجهی از افراد در اثر مصرف الکل در ایران.

۴- ورود موج جدید سرما و بارندگی های شدید (به صورت متناوب) تا ۲۶ فروردین ۹۹ در ایران.

۵- ‌افزایش روزافزون بیماری ناشی از ویروس کرونا در ایران طی یک دوره ی یک ماهه (۲۱ اسفند ۹۸ تا ۲۱ فروردین ۹۹) و فروکش کردن آن از ۲۲ فروردین به بعد.

۶- تهیه و ذخیره آذوقه مورد نیاز خانوار در منزل.



کی میگه این روزها گرونیه

مارو که ارزون فروختن

خدا رو ارزون فروختن

حیا،شرف،غیرت،عشق رو ارزون فروختن

فیلم خیانت

تهیه کننده : رفیقت

کارگردان : عشقت

تماشاگر : خودت تک و تنها

آره

#تنهام

وبه این تنهایی#افتخارمیکنم،

چون خالی از تظاهرهای کثیفه.

(مثلا دوستت دارم)

آره

#تنهام

چون این

ملت حاضرن باباشونو با بابای پولدارتر طاق بزنن ،

وفا و عشق براشون که دیگه شوخیه اصن. سرگرمیه.

#تنهام

چون وقتی دستم به ماه نرسید عاشق تیرچراغ برق نمیشم.

نمی دونم

چی گیرشون میاد از این همه عوض کردن آدما توی زندگیشون، اسمشو میذارن تنوع ، عشق دو سه چار به بالا، ولی می فهمم که کارشون برخلاف حرفاشون تهوع آوره .

#تنهام

چون یقین حاصل شد که

هرچقدر سراغ آدمو کمتر میگیرن یا میان حلالیت میخوان ، حواسشون به یکی دیگس. آدم بعدی و بعدی و بعدی . و منم برا کسی که مفت فروخته هم منو هم خودشو هم همه چی رو زانونمیزنم چون نماز میت سجده نداره.

اونم حال و روزش یقینا تعریفی نیست. چون تلافی دوست دارمایی که نادیده گرفت رو یکی سرش در میاره . خدا رو قبول نداشته باشی که مجازات و مکافات میده ، قانون کارما که قبول داری! هرچه کنی بهت برمیگردونه روزگار. روزگار اسم مستعار خداست بهش بدوبی راه نمیگم.

فقط اونایی که خوابن هیچ اشتباهی مرتکب نمیشن. منم نگفتم اشتباه نکردم. تنهام چون نمیخوام باز اشتباه کنم . بذار اشتباه هرکیا میخواد .

برای اشتباهاتم دلیل نمیتراشم .میگم غلط کردم ببخشید.

تنها می مونم التماس نمی کنم

داغ دیدم داغدار نکردم

آبرومو بردن آبرو نبردم

همه حق رو به اونا دادن چون سکوت کردم

ضربه خوردم اما به خدا واگذار کردم

می تونستم با مدرک و سند هرکارکنم ولی رحم کردم

تنها شدم ولی کم نیاوردم چون خدا همش درنظرم بود

توی بازی ماروپله ی هوسبازا مهره ی بازی نشدم همین.

تاس دست یکی دیگه بود که اسمشو گذاشتن دل! دلی که به ژل گفت زرشک!

زخم هایی که چندساله خوب نشده جواب لطف هایی بودکه کردم. فردا نتیجه انتخاب ها و لطف ها بهم می رسه.

یه آدم مهربون جز به خودش بد به کسی نمیکنه و من مهربونم. وگرنه مثل بقیه میرفتم پی تنوع و سرگرمی که بشه تمام مفهوم زندگیم. وقتی میپرسی ازش چه میکنی میگه زندگی! منظور همین روال که عادت کرده بهش. پنهونی عشق ورزی ، تاصبح پیام بازی و شهرسازی و شعر پراکنی و عکس بازی و متعلقاتش.


جمله آخر اینکه : به خواسته هات رسیدی؟ یا به خودت و خواسته هاتم بدون شک خیانت کردی. چون کار دیگه بلدنیستی.

شاهزاده قصه های من خر خودتی و معشوقه ها و فاسقات.

خدایا عاقبت همه رو ختم بخیر کن هرچند ازدیدمن نشدنیه ولی تو بخوای میشه . به خدا! باورکن



لاابالی چه کند دفتر دانایی را

طاقت وعظ نباشد سر سودایی را

آب را قول تو با آتش اگر جمع کند

نتواند که کند عشق و شکیبایی را

دیده را فایده آنست که دلبر بیند

ور نبیند چه بود فایده بینایی را

عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست

یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را

همه دانند که من سبزه خط دارم دوست

نه چو دیگر حیوان سبزه صحرایی را

من همان روز دل و صبر به یغما دادم

که مقید شدم آن دلبر یغمایی را

سرو بگذار که قدی و قیامی دارد

گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را

گر برانی نرود ور برود بازآید

ناگزیرست مگس دکه حلوایی را

بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس

حد همینست سخندانی و زیبایی را

سعدیا نوبتی امشب دهل صبح نکوفت

یا مگر روز نباشد شب تنهایی را


۸۰۰ سال قبل پیش گوئی شاه نعمت الله ولی از شروع صفویه تا انقلاب اسلامی ایران و ظهور حضرت اباصالح المهدی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

آنچه اکنون همه شاه نعمت الله را به آن می شناسند پیشگویی های بسیار دقیقی است که تمام آنچه تاکنون بر ما گذشته محقق گشته؛ از ظهور صفویه تا سقوط پهلوی و وقوع انقلاب اسلامی که به گفته وی بعد از چهل سال متصل به ظهور حضرت ولی عصر(عج) خواهد شد.

جالب آنکه جناب شاه نعمت الله مدح و ثنای خود را نثار رهبر انقلاب ایران و حکومت برپا شده‌ی او می کند و از این رو است که عده ای دست به تحریف اشعار آن بزرگ مرد عارف زده، غافل از اینکه نسخه‌ی خطی دیوان او که در 1274 هجری قمری استنساخ شده، در سازمان اسناد و کتابخانه ملی به شماره بازیابی 5-16921 قابل ملاحظه است. به انضمام اینکه قدیمی ترین نسخه‌ی خطی دیوان شاه نعمت الله ولی مربوط به دوره صفویه بوده و در ماهان کرمان نگهداری می شود که ابیات ذیل برگرفته از آن و دریافت شده از سایت دکتر سید حمید رضا طالقانی است:


*قدرت کردگار می‌بینم-حالت روزگار می‌بینم*

*از نجوم این سخن نمی‌گویم-بلکه از کردگار می‌بینم*

*از سلاطین گردش دوران-یک به یک را سوار می‌بینم*

*هر یکی را به مثل ذره نور-پرتوی آشکار می‌بینم*

*از بزرگی و رفعت ایشان-صفوی برقرار می‌بینم (.)*

*آخر پادشاهی صفوی-یک حسینی به کار می‌بینم*

[آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین بود]

*نادری در جهان شود پیدا-قامتش استوار می‌بینم*

[اشاره به نادر شاه افشار شاه مقتدر و مؤسس سلسله افشاریه]

*آخر عهد نوجوانی او-قتل او آشکار می‌بینم*

[احتمالا اشاره به شاهرخ میرزا نوه نادر شاه و آخرین پادشاه افشاریه دارد که در نوجوانی به شاهی رسید و نهایتا در کهنسالی توسط آغا محمد خان قاجار کشته شد]

*شهر تبریز را چو کوفه کنند-شهر طهران قرار می‌بینم*

[اشاره به انتقال پایتخت از تبریز به تهران در زمان آغا محمد خان قاجار]

*بعد از آن دیگری فنا گردد-شاه دیگر به کار می‌بینم*

*که محمد به نام او باشد-تیغ او آبدار می‌بینم*

[بنا بر ویژگیهایی که از او می‌گوید، مرادش محمد شاه قاجار است، نه آغا محمد خان قاجار]

*چارده سال پادشاهی او-دولتش کامکار می‌بینم*

[محمد شاه چهارده سال پادشاهی کرد]

*سال کز مرغ می‌شود پیدا-مرگ او آشکار می‌بینم (.)*

*ناصر الدین به نصرت دوران-چار

ده هشت سال می‌بینم (.)*

[چار ده هشت، به معنای 48 است که دقیقا منطبق بر مدت پادشاهی ناصرالدین شاه است]

*از شهنشاه ناصر الدین شاه-شیونی بیم دار می‌بینم*

[اشاره به ترور ناصرالدین شاه]

*روز جمعه ز شهر ذیقعده-تن او در مزار می‌بینم*

[روز مرگ ناصرالدین شاه 12 اردیبهشت 1275شمسی، مصادف با جمعه، ذی القعده 1313قمری]

*بعد از آن شه مظفر الدین را-شاهیِش ناگوار می‌بینم*

*چارشنبه ز شهر ذیقعده-مرگ او آشکار می‌بینم*

[روز مرگ مظفرالدین شاه دی 1285شمسی، مصادف با چهارشنبه، 24 ذی القعده 1324قمری]

*از الف تا به دال می‌گویم-شاه و شاهی فکار می‌بینم*

[اشاره به نهضت مشروطیت ایران و تهدید پایه های سلطنت قاجاریه است]

*در خراسان و مصر و شام و عراق-فتنه و کارزار می‌بینم*

*جنگ و آشوب و فتنه‌ی بسیار-در یمین و یسار می‌بینم*

[آغاز جنگ جهانی اول، مصادف با آخرین روزهای عمر مشروطیت ایران]

*غارت و قتل لشکر بسیار-در میان و کنار می‌بینم*

*شه چو بیرون رود ز جاگاهش-شاه دیگر بکار می‌بینم*

[به کودتای رضا خان علیه احمد شاه قاجار اشاره دارد، جالب آنکه به خروج او از کشور اشاره می‌کند و نه مرگ او]

*چون فریدون به تخت بنشیند-نوکرانش قطار می‌بینم*

*متصف بر صفات سلطان است-لیک من گرگ وار می‌بینم*

*دائم اسبش به زیر زین طلا-کمتر آن را سوار می‌بینم*

*عدل و انصاف در زمانه‌ی او-همچو هیمه به نار می‌بینم*

*علمای زمان او دائم-همه را تار و مار می‌بینم*

[تقابل دولت با دین و ت هیچ گاه در تاریخ ایران به اندازه دوران حکومت رضا شاه نبوده است. او کوشش کرد تا لباس ت را از بین برده و به کلی سازمان ت را فرو بپاشد]

*هست فصل الحجاب در عهدش- فضل، بی اعتبارمی‌بینم*

[مهم ترین اقدام ضد دینی رضاشاه کشف حجاب ن بود. در اینجافصل الحجاب یعنی برداشتن حجاب ن وفضل یعنی فضیلت وحیا وشرف.

*جنگ سختی شود تمام جهان-کوه و صحرا فکار می‌بینم*

[اشاره به آغاز جنگ جهانی دوم]

*کار و بار زمانه وارونه-قحط و هم ننگ و عار می‌بینم*

[اشاره به نابسامانی شدید اقتصادی در ایران و گسترش قحطی، همچنین اشغال کشور توسط متفقین و خیانت رجال ی در همکاری با بیگانگان]

*چون دو ده سال پادشاهی کرد-شهیش برکنار می‌بینم*

[رضا شاه عملاً از سوم اسفند 1299 تا شهریور 1320، قدرت را در اختیار داشت و پس از آن برکنار و تبعید شد که دو ده سال یعنی ۲۰ سال می شود]

*پسرش چون به تخت

بنشیند-بوالعجب روزگار

می‌بینم*

*نوجوانی به سان سرو بلند-رستمش بنده وار می‌بینم*

*در امور شهی است بی تدبیر-لیکنش بخت یار می‌بینم*

[خود محمد رضا پهلوی نیز معتقد بود که در کار پایداری سلطنتش، علیرغم حوادث سهمگین که می‌توانست طومار حکومت او را در هم بپیچد، همواره بخت یار او بوده تا جایی که مدعی بود که خداوند حامی اوست]

*بس فرومایگان بی حاصل-حامل کار و بار می‌بینم*

*مذهب و دین ضعیف می‌یابم-مُبتدع افتخارمی‌بینم*

*ظلم پنهان، خیانت و تزویر-بر اعاظم شعار می‌بینم*

*ظلمت ظلم ظالمان دیار-بی حد و بی شمار می‌بینم*

*ماه را رو سیاه می‌یابم-مهر را دل فکار می‌بینم*

*دولت مرد و زن رود به فنا-حال مردم فکار می‌بینم*

*غارت و قتل مردم ایران-دست خارج به کار می‌بینم*

*کهنه رندی به کار اهرمنی-اندر این روزگار می‌بینم*

[ابتدا دخالت خارجی را در غارت و قتل مردم ایران مورد اشاره قرار می‌دهد، سپس آن قدرت خارجی را شیطانی قلمداد می‌کند. اشاره به آمریکا، شیطان بزرگ]

*دور او هم تمام خواهد شد-لشکری را سوار می‌بینم*

*شور و غوغای دین شود پیدا-سر به سر کارزار می‌بینم*

[اشاره به وقوع انقلاب اسلامی‌ایران و مبارزات گسترده مردمی‌از یک سو و کشتار مردم به دست جلادان رژیم شاه، از سوی دیگر]

*قصه ای بس غریب می‌شنوم-غصه ای در دیار می‌بینم*

*جنگ و آشوب و فتنه‌ی بسیار-نام او زشت و خوار می‌بینم*

[محمد رضا پهلوی، تنها شاهی است که تمام مردم مستقیماً او را مورد خطاب قرار داده و مرگ بر او گفتند بنابراین وی خوارترین شاه در سلسله پادشاهی ایران است]

*کم ز چل چون که پادشاهی کرد-سلطه اش تار و مار می‌بینم*

[اشاره به 37 سال حکومت محمدرضا پهلوی]

*غم مخور زانکه من در این تشویش-خرمی‌وصل یار می‌بینم*

*بعد از او شاهی از میان برود-عالمی‌چون نگار می‌بینم*

*سیدی را ز نسل آل رسول-نام او، برقرار می‌بینم*

[اولاً سیادت امام خمینی(ره) را تصریح می‌کند، ثانیاً نام او را نیز تعیین می‌نماید زیرا عدد واژه برقرار» به حروف ابجد، 710 و عدد واژه خمینی» نیز همان می‌باشد]

*نایب مهدی آشکار شود-سروری را سوار می‌بینم*

[نیابت عام حضرت ولی عصر ارواحنا فداه از پایان غیبت صغری آغاز شده است اما هیچگاه نیایت عام فقها آشکار و علنی و عملیاتی نبوده است تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی‌ایران، نیابت عام فقها، فعلیت یافت و حکومت ولایت فقیه با تکیه بر

نیابت عام حضرت حجت عجل الله فرجه تأسیس گردید]

*پیشوای تمام دانایی-رهبری با وقار می‌بینم*

*متصف بر صفات سلطانیست-لیک درویش وار می‌بینم*

*رهنما و امام هفت اقلیم-نام او را شعار می‌بینم*

[اشاره به استفاده مکرر از نام امام خمینی در شعارهای قبل و بعد از انقلاب]

*همچو مولا جلال الدین مولا-شمس تبریز وار می‌بینم*

[اشاره به عشق و ارادت آیت الله ای به امام خمینی]

*بندگان جناب حضرت او-سر بسر تاجدار می‌بینم*

*گوهر شب چراغ بهر کمال-آن دُرِ شاهوار می‌بینم*

*هر کجا رو نهد به فضل اله-دشمنش خاکسار می‌بینم*

[اشاره به غلبه بر فتنه های داخلی و موفقیت های نظامی ایران در منطقه]

*با کرامات و جامع آداب-آصف روزگار می‌بینم*

[تشبیه مقام معظم رهبری به آصف بن برخیا، وزیر حضرت سلیمان و عالم قوم]

*تا چهل سال ای برادر من-دوره‌ی شهریار می‌بینم*

[نمی‌گوید دوره آن شهریار می‌بینم» بلکه می‌گوید دوره شهریار می‌بینم» زیرا در صورت اول حکومت شخص خمینی کبیر باید ادامه می‌یافت و توسط او به صاحب اصلیش تسلیم می‌شد اما در مصراع تصریح می‌کند که طول حیات جمهوری اسلامی، دوره شهریاری خمینی کبیر است و حکومت از اندیشه ها و آرمانهای او منحرف نمی‌شود]

*بعد از آن خود امام خواهد بود-که جهان را مدار می‌بینم*

*صورت و سیرتش چو پیغمبر-علم و حلمش شعار می‌بینم*

*قائم شرع آل پیغمبر-به جهان آشکار می‌بینم*

*میم و حاء، میم و دال*(محمد) *می‌خوانند-نام آن نامدار می‌بینم*

*از کمربند آن سپهر وقار-تیغ چون ذوالفقار می‌بینم*

*جنگ سختی شود تمام جهان-کوه و صحرا فکار می‌بینم*

[جنگ فراگیر منطقه ای و یا جنگ جهانی سوم]

*مردمان جهان ز انس و پری-همه را در فرار می‌بینم*

*مر مسیح از سما فرود آید-گور دجال زار می‌بینم*

*رنگ یک چشم او به رنگ کبود-خری بر خر سوار می‌بینم*

*هر قدم از خرش بود میلی-دور گردون غبار می‌بینم*

*آل سفیان تمام کشته شوند-با هزاران سوار می‌بینم*

*مهدی وقت و عیسی دوران-هر دو را شهسوار می‌بینم*

*دین و دنیا از او شود معمور-خلق از او، بخت یار می‌بینم*

*مسکنش شهر کوفه خواهد بود-دولتش پایدار می‌بینم*

*هفت باشد وزیر سلطانم-همه را کامکار می‌بینم*

*زینت شرع و رونق اسلام-محکم و استوارمی بینم*

پیش گویی شاه نعمت الله ولی حدود ۸۰۰ سال قبل درمورد کشورایران تاظهورحضرت مهدی .عج.


از قفس راندیّ و گفتی رو که آزادی دگر

تا مرا سازی اسیر دام صیادی دگر!

بهر من آسودگی در بند، بهتر حاصل است

تا نیفتد دیده‌ام بر سرو آزادی دگر

با همه سرعت مگر چون من به زلفت شد اسیر؟

گر نه، از کویَت وزان نبوَد چرا بادی دگر؟

دوش، اسم دانه‌ی خال تو آمد بر زبان

نشنوم از مرغِ دل، امروز فریادی دگر

تیر بر چشمم زن و چشم خود از بیگانه بند

کشته‌ی خود را مده بر دست جلادی دگر

از وفا نبوَد که شیرین، بعد مرگ کوهکن

دل نهد بر عشقبازی‌های فرهادی دگر


چشمای کم سوتُ نبند ، الهی دردت به سرم

تو خسته‌ای آره ولی ، من از تو هم خسته‌ترم

الهی دردت به سرم ، خون‌جگری خون‌جگرم

دیدم تو خواب تابوتت‌ُ ، رو شونه دارم میبرم

میخوای ، پاشی نمی‌تونی

برای کی داری ، لالایی میخونی؟

یه روسری بستی دورِ سرت

درد داره کمرت، سوخته بال و پرت، زهرا

سه ماهه که، افتادی نیمه‌جون

با یه قدّ کمون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا

گریه نکن دنیامُ غم میگیره

الهی که علی برات بمیره »

کاش می‌تونستی سرتو، بذاری رو شونه‌ی من

وخیمه حالت فاطمه، که تر شده گونه‌ی من

علیِ مظلومُ ببخش ، نگار دردونۀ من

که خونۀ امنی نبود ، برایِ تو خونۀ من

اشک‌هات ، دلم رو خون کرده

دلم پُر از غصّه ، دلت پر از درده

تو رو خدا با غما خو نگیر

از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر، زهرا

به جز تو دردم رو به کی بگم؟

حالا داری تو هم، رو میگیری ازم، زهرا

گریه نکن دنیامُ غم میگیره

الهی که علی برات بمیره »

علیکَ بِالغریب میگی، داری وصیت میکنی

خوب میدونم دربارۀ ٫ چی داری صحبت میکنی

باشه تا زنده‌ام عزیز ٫ هوای زینب‌ُ دارم

هر شب بالاسر حسین ٫ یه کاسۀ آب میذارم

واسه‌م، روضه نخون جونم

منم شبیه تو، روضه‌شُ میدونم

میخوای بگم کربلا سرشو

از کجا سرشو، از قفا سرشو، زهرا

رو نیزه‌ها میبَرَن سرشو

میبُرن سرشو؛ میشکنن سرشو، زهرا

گریه نکن دنیامُ غم میگیره

الهی که علی برات بمیره »


به خدا ایمان آرید ،

به خدایی که به ما بیلچه داد

تا بکاریم نهال آلو ؛

صندلی داد که رویش بنشینیم

وبه آواز قمر گوش دهیم ،

به خدایی که سماور را

از عدم تا لب ایوان آورد ،

و به پیچک فرمود :

نرده را زیبا کن!»

چه کسی میداند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی؟

چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟

پیله ات را بگشا….

تو به اندازه پروانه شدن زیبایی.



بی مهری مهر گرم و شد

یکپارچه خرداد زمستانی شد

ده دوره ی صد روزه طبیعت یخ بست

این حاصل آن خطای انسانی شد

#غریب

#انتخاب_

#منتخب_سگبازهای_ایزد_شاه_میهن_فروش

بزرگ‌ترین خطـای انسـانی

با 80 میلیـون تلفـات!



تفسیر و برداشت ناروا از بعضی مسائل دینی، یکی از عوامل مهم گریز از دین است؛ مثلاً عدّه ای با مخدّر دانستن مرگ و یاد مرگ می گویند:

یاد مرگ و به مردن فکرکردن و یا زیارت قبور اموات، انسان ها را از كار و زندگی باز می دارد؛

در حالی كه این تفسیر نارواست؛ بلكه این گونه دستورهای دینی از بهترین راه های فعّال كردن انسان است؛ چون مرگ به معنای نابود شدن نیست،

بلكه مرگ، هجرت و انتقال از عالمی محدود به جهان وسیع تر است. از این رو، در تعابیر دینی از مرگ به توفّی و وفات یاد شده است، نه فوت؛ فوت یعنی از دست رفتن، ولی توفّی به معنای دریافت كامل است.


انسانی كه این چنین بیندیشد، به كوشش صحیح وادار می شود؛ زیرا پس از مرگ، نخستین سؤال از انسان این است كه عمر خود را در چه مسیری صرف كرده ای؟ انسان باید پاسخ مثبت داده، بگوید: من كار سودمند انجام داده ام تا بتواند از نتایج آن استفاده كند؛ و گرنه در رنج خواهد بود؛ یعنی انسان زنده،

اوّلا ً سعی و كوشش دارد و

ثانیاً كار او برای جامعه سودمند است و

ثالثاً كار نافع را برای رضای خدا انجام می دهد؛ به گونه ای كه در حدوث و بقا آن را از آسیب ریا و گزند سُمْعه (خودپسندی و خودمحوری و خداناباوری) مصون دارد. چنین انسانی، واقعاً به یاد مرگ است؛ ولی انسان بیكار یا دارای كار زیان بار یا فردی كه كار سودمند را برای ریا و سُمْعه انجام می دهد، مرگ را فراموش كرده است.

با توجه به این معناست كه آن سخن نغز و آموزنده‌ی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) جای خود را باز می كند. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) طبق نقل انس ابن مالك» چنین فرمود: إن قامت السّاعة و فى ید أحدكم فسیلة، فإن استطاع أَن لاتقوم السّاعة حتی یغرسها فلیغرسها» [مستدرك الوسائل، ج 13، ص 460. ]

؛ اگر نهال یا خوشه یا شاخه ای در دست شماست و می توانید آن را بكارید، سپس بمیرید و در لحظه‌ی پسینْ قیامتتان قیام كند، آن نهال را بكارید؛ آن گاه بمیرید.

انسان معطّل و بیكار است كه در قیامت مسؤول است نه انسان فعّال. پس، مرگ و یاد آن عامل حركت و پویایی است؛ گرچه برخی آن را عامل تخدیر تلقّی كنند.

همچنین تفسیر ناروایی كه از قضا و قدر، صبر، زهد، انتظار فرج و مانند آن ها می شود، احیاناً دستاویزی در دست ناآگاهان یا مغرضان و مغزهای خو برای گریز از دین است؛ در حالی كه دین با جمیع عناوین آن برای تنظیم صحیح زندگی انسان و ایجاد تحرّك و پویایی و رشد و تكامل فرد و جامعه می باشد. همه‌ی موضوعات یادشده باید به گونه ای تفسیر و تبیین شود كه هم از بُعد اندیشه‌ی علمی و اعتقادی و هم از بُعد انگیزه‌ی عملی، جایگاه آن ها روشن شود.

=========== #فکرکنیم به آن چه می دانیم و میخوانیم

#غریو_غریب



كسانی كه گزاره های دینی را بی معنا می دانند (پوزیتویست ها) می گویند:

معیار معناداری، حس و تجربه است؛ اگر چیزی با حس و تجربه اثبات پذیر یا ابطال پذیر بود، معنادار است و اگر چیزی نفیاً و اثباتاً از قلمرو حس و تجربه بیرون بود، معنادار نیست و نمی توان آن را اثبات یا نفی كرد؛ مثلا ً قضایایی همچون عالَم مبدأ دارد»، عالَم منتها دارد»، بهشت وجود دارد» و جهنم وجود دارد» با تجربه اثبات یا نفی نمی شود

برای اثبات معناداری قضایای فراطبیعی، باید از دو جهتِ هستی شناسی و معرفت شناسی درباره‌ی آن ها بحث كرد.

1. از جهت هستی شناسی، اگر ما پذیرفتیم كه هر موجودی مادی است» كه عكس نقیض آن قضیه‌ی هر چیزی كه مادی نیست، موجود نیست» است بی معنایی قضایای فراطبیعی را نیز باید بپذیریم. اما اگر به وجودهای غیرمادی نیز معتقد باشیم، ناگزیر باید معیار اثبات و ابطال پذیری را فراتر از حس و تجربه بدانیم؛ چنان كه انحصار معیار اثبات پذیری در حس و تجربه، هم به كمك عقل باطل شده است و هم به دست وحی.

بوعلی سینا» در نمط چهارم اشارات در صدد تبیین نادرستی قضیه‌ی هر موجودی مادی است» برآمده است. وی می گوید كه بسیاری از موجوداتْ مادی نیستند

وحی نیز این قضیه را ابطال كرد؛ چنان كه قرآن از زبان بنی اسرائیل نقل می كند كه می گفتند: (لن نؤمن لك حتی نری الله جهرةً)

؛ ما زمانی به تو ایمان می آوریم كه خدایت را آشكارا ببینیم؛ یعنی چون خدای تو قابل دیدن نیست و چیزی كه قابل دیدن نباشد، باور كردنی نیست، به آن ایمان نمی آوریم. همچنین می گفتند: (أَرنا اللّه جهرة)

؛ خدا را آشكارا به ما بنمایان؛ یعنی اگر خدا موجود است، باید با چشم مسلّح یا غیر مسلّح دیده شود؛ لیكن خداوند در جواب این گونه از مكتب های حس گرا فرمود: (لاتدركه الأَبصار و هو یدرك الأَبصار و هو اللطیف الخبیر)

؛ چشم ها او را نمی یابند و اوست كه دیدگان را درمی یابد و او لطیف آگاه است.

وانگهی، تجربه فقط می تواند قلمرو خودش را اثبات كند و بیرون از آن را نمی تواند نفی كند؛ مثلا ً اثبات تجربی اثر عصاره‌ی فلان گیاه در درمان فلان بیماری، نمی تواند اثبات كند كه عصاره‌ی گیاهان دیگر در درمان این بیماری اثر ندارد؛ زیرا زبان تجربه، زبان نفی مطلق نیست؛ برخلاف ریاضیات كه در آن، امرْ دایر بین نفی و اثبات است؛ یعنی اگر یك طرف نقیض اثبات شد، طرف دیگر نفی می شود و بالعكس؛ زیرا اجتماع نقیضیْن، و ارتفاع نقیضیْن محال است.

بنابراین، محدوده‌ی علوم تجربی ضیق و بسته است. لذا، فقط توان اثبات محدوده‌ی خودش یعنی محسوسات را دارد؛ نه نفی اموری كه خارج از قلمرو حس است.

2. از جهت معرفت شناسی نیز محذور پوزیتویسم كه ناشی از مشكل هستی شناسی آن هاست آن است كه می گوید:

طریق اثبات و ابطال و طریق تحقیق هر چیز، فقط حس و تجربه است و این مدعای حصرگرایانه صحیح نیست؛ زیرا اگر موجودی مادی باشد، طریق معرفت و اثبات یا نفی آن حس و تجربه است؛ امّا اگر موجودی مجرد باشد، طریق معرفت و اثبات و ابطال آن در قلمرو حسّ و تجربه نمی گنجد. پس، راه معرفت و اثبات، منحصر در حس و تجربه نیست؛ زیرا افزون بر راه حس و تجربه، راه برهان عقلی و بالاتر از آن، راه شهود قلبی و عرفانی و نیز برتر از آن دو، راه وحی و كشف و شهود معصومانه‌ی وحی نیز وجود دارد.

راه حس و تجربه، طلیعه‌ی تحقیق و آغاز راه پژوهش، و برهان عقلیْ میانه‌ی راه، و راه شهود قلبی و عرفانی، بخش پایان راه است و كشف معصوم نیز در قله‌ی شهود قرار دارد. كسی كه فقط با راه حس و تجربه به شناخت حقایق اقدام می كند، تنها یك سوم یا یك چهارم راه را رفته است كه آن نیز بدون سرپرستی برهان عقلی حاصل نمی شود.

بنابراین، پوزیتویست ها، هم در هستی شناسی و جهان بینی مشكل دارند وهم در معرفت شناسی كه ابتدا باید در پرتو عقل و فلسفه و وحی، این دو مشكل را حل كرد.

حاصل آن كه قضایا و مسائل هر علمی را باید با معیار خاص آن اثبات كرد؛ اگر معلوم» از امور محسوس و تجربه پذیر باشد، راه اثبات آن حس و تجربه است، اگر معلوم، مفهوم كلی باشد، راه اثبات آن، برهان عقلی است، اگر معلوم، مشهود قلبی و عرفانی باشد، بهترین راه اثبات آن شهود است. مطالب شهودی مربوط به عالَم مثال منفصل» نیز با مشاهدات مثالی، اثبات یا ابطال می شود و مشهودات قلبی ماورای مثال كه عالم مجرد تام» است با همان مشاهدات اثبات می شود.

بنابراین، گزاره های دینی و اخلاقی، اثبات پذیر و معنادار است، لیكن معیار اثبات یا ابطال پذیری این امور، حس و تجربه نیست.



داشتن ثروت در اقتصاد اسلامی، كمال محسوب نمی شود تا واجد آن، كامل و فاقد آنْ ناقص باشد. حضرت علی بن ابی طالب، امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلّین) در تحلیل مسأله‌ی ثروت، جریان ساده زیستن و نیازمندی بعضی از پیامبران چون نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و موسای كلیم (علیه السلام) و داود (علیه السلام) قاری بهشتیان و عیسای مسیح (علیه السلام) را نقل می كند، سپس می فرماید:

=فلینظر ناظر بعقله، أَكرم الله محمّداً بذلك أَم أَهانه؛ فإِن قال أَهانه فقد كذب و الله العظیم بالإِفك العظیم و إِن قال أَكرمه فلیعلم أَنّ الله قد أَهان غیره حیث بسط الدنیا له و زواها عن أَقرب الناس إِلیه»[نهج البلاغه، خطبه‌ی 161. ]

یعنی صاحب نظر در این زمینه با خرد خویش تدبر كند، آیا خدای سبحان با ساده زیستن، پیامبر خود حضرت محمد را گرامی داشت یا او را تحقیر نمود؟ اگر كسی بگوید كه خداوند پیامبرش را در اثر ضعف معیشت و فقر مالی توهین كرد، سوگند به خدا دروغ گفت؛ دروغ بزرگی و

اگر بگوید كه خدای سبحان او را با ساده زیستنْ گرامی داشت، پس بداند كه خداوندْ كسی را كه مبتلا به تكاثر(کثرت در مال و کثرت های ظاهر) كرد، اهانت نمود كه سفره‌ی رنگین دنیا را به روی او باز كرد و برابر وی نهاد و از دسترس نزدیك ترین انسان ها به او، یعنی حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برچید.


#فکرکنیم به آنچه می خوانیم (تلاوت)

#موافقی؟ #غریو_غریب


بسم الله الرحمن الرحیم - هست کلید در گنج حکیم

ممنونتم خدا که به قدری ولو اندک توفیق عطاکردی .

اما. بعد.

سیگاری‌ می‌دونه ازنظر علمی سیگارکشیدن مفیدنیست و به این عقیده باور هم داره که ضررداره اما دست از عادت برنمی‌داره

موضوع فقط سیگار نیست ، می تونه هر رفتار خلاف عقل و علم و شرع باشه که در صورت برملا شدنش احساس شرم و تحقیر می کنیم . مثل نگاه کردن به فیلم های مبتذل ، یا داشتن روابط دوستانه با افرادی که مجاز به برقراری رابطه باهاشون نیستیم و دهها رفتار دیگه که به خودمون وعده دادیم یه صبح شنبه ای ترکشون کنیم تا بیشتر از این مارو در باتلاق ابلیسی فرونبرن . در واقع به این رفتارها میشه گفت شیطنت . شیطنت های کوچیک هم بزرگن چون شیطان یعنی حق گریزبودن و شیطنت یعنی انجام کاری که مارو از حق دور و دور و دورتر میکنه. هرچی از حق دور بشیم نزدیک باطلیم . در این دوگانه حق و باطل برزخی نیست . یعنی لب مرز بودن و نه حق نه باطل وجود نداره. یا حق و یا اگر دور از حق ایستادی باطلی. این شیطنت ها و عادت ها ی ناپسند ، رفتاری هستن که خودت انجامش میدی اما اگر مثلا پسرت سیگار بکشه بشدت عصبیت میکنه و باپسرت برخورد تند میکنی ، یا رفتاری که خودت انجامش میدی اما اگر دخترت رو تو دامن یه فرد درحال مغازله و معاشقه ببینی ، دلت میخواد سرش رو ببری و بگذاری رو سینش و میگی مایه ننگ تو شده ، این رفتارها رفتارهایی هستند که برای دیگران مثلا نزدیکان وخانوادت نمی پسندی اما درعین حال خودت مرتکبشونی به نحوی که حتی عادت کردی انجامش بدی . می فهمی شیطنته و رفتار پسندیده نیس و دلت نمی خواد دخترت مثل تو این رفتاروکنه چون قلبت گواهی به زشتی اون رفتار و گناه بودنش میده اما حس میکنی غرق در این باتلاقی و راه نجات نداری و اصلا زندگی رو بدون این ها بی معنا و کسل کننده و زجراورتر از هر زجردهنده دیگه ای می دونی چون اینجوری بهت القا کردن تا تورو در دام گرفتارکنن و خودشون سود ونفعشو ببرن .

اگر این عارضه را

اختلال مقاومت در برابر علم بنامیم

باید بگم علم هم کمک چندانی به انسان نمی تونه بکنه .

توجهتون رو به چند توجیه جلب می کنم:

"ما نفهمیدیم! بد فهمیدیم ! آموزش ندیدیم ! و."

اتفاقا ما ، هم فهمیدیم ، هم درست فهمیدیم ، هم آموزش دیدیم .

پاسخ به اینکه چرا دربرابر علم ونظریات علمی ومنطقی ،دیوار مقاومت چیده میشه ، در جنس آجر های این دیواره.

توخود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

جنس آجرهای این دیوار هولناک هراس انگیز و دلهره آور که همه زندگی و همه آدمارو با چالش شخصیت و بحران هویت و انواع امراض جسمی و روحی دست به گریبان کرده ، #خود ، و در واقع باور چیزی که دلم میخواده . حالا علم چکارس! منطق کیلوچنده؟

هر وقت نگاه به هویت رفتاری افرادی که باهاشون نشست وبرخاست دارم میکنم و به شعرها و یا انتخاب هاشون توی نحوه گزینش محتواهای مطلوبشون دقت می کنم ، کتاب ها و موزیک های موردعلاقشون رو می خونم و گوش میدم و با گفتار و رفتارشون تطبیق میدم ، بیشتر متوجه میشم که این موضوع پیش پا افتاده (این سنگریزه که کسی اهمیت بهش نمیده) چه اختلالاتی درست کرده .

پس ما ، (هرچی دلم خواست باورکنم)رو فهیدیم و درستم فهمیدیم و آموزشم دیدیم .

سخت ترین کار دنیا ، مبارزه با هرچی دلم خواست باورمی کنم ها و دلم میخوادهاست .

یکی از غرایز انسان ، منفعت طلبیه. مفهوم مطلوبیه ، عالیه ، یعنی درواقع هرچی به نفعته انجام بده . اما واقع رفتار ، چیزدیگه نشون میده ، به نتیجه نمی رسه و میگه اینا دروغه!

من تا تهش رفتم! ته راه ایستادم! هیچی نیست!

مقاومت دربرابر علم ومنطق ، برمیگرده به بی هویتی افراد که شخصیتشون ، یه تصویر با سبک های مختلفه. هرکی از راه رسیده و شخص خوشش اومده از اون و نظرش و هدفش و حرفش ، یه خط ونقشی روی لوح وجودی وشخصیتش کشیده . نومن ببعض و نکفر ببعض . خدا رو باور داری اما میخوای به روش خودت زندگی کنی . این درست یعنی روش معرفی شده خدا یعنی مذهبش رو رد و انکار کردی هرچند به زبون نیاری . چشمت دیده و دلت هوس کرده و هوایی شده که مثل اونای دیگه زندگی کنی اونطور حرف بزنی اونطور بپوشی و ارایش کنی اونطوری برقصی و بنوشی و .

تابلوی با ارزش هنری ، قابل دفاعه . قابل توجیه نیست.

اما تابلویی که اقشار جامعه وبخصوص دانشگاهی دارن ازخودشون به نمایش میذارن صرفا قابل توجیه و جهت جلب توجهه ، وجهه دفاعی خودشونم میدونن نداره . چون جوابها برمیگرده به اینکه : من این قانونو قبول ندارم! دلم می خواد هرجوردوست دارم بپوشم ، هرچی دلم میخواد بکنم!

پس روی صداقت (به مفهوم تطبیق و تایید و همخوانی گفتار و کردار و رفتار ) اگر صداقت به خرج داده بشه ، پاداشی گرانسنگ به اسم آرامش به انسان داده میشه.

"همی گویم و گفته ام بارها" ولی کو گوش شنوا. .آه که در تنهایی های بیشماره با خودگفته ام

بخندید و خوش باشید به خوشی ناپایدار دنیا که گریه هاتون مونده در عالم پایدار که هرچه ارزوی مرگ کنی مرگ نیست مرگ مرده . یاد مرگ ،ذکر خدانیست پس چیه؟ قطعا آینده روزی می رسه که دور و برم ، نزدیکانم جمع شدن و من محتضرم . اماده حضور . گریانند یا خندان ؟ دور و بری هام از مرگم نالانند یا خوشحال؟ جسم بی روحم رو در پتو می پیچند و در تابوت بسمت غسالخانه. نمی دونم در بستر در خانه ،سفر آخرتم رو شروع میکنم یا ازتخت بیمارستان. بدن بی جونم رو روی سنگ غسالخانه میندازن و بسم الله. سدر و کافور اماده میکنن. روی تخته سنگ غسالخونه اینطرف اونطرف پرتم میکنن و آب می ریزن روی جسدم. گریه میکنن نزدیکانم و منتظرن. غسل تموم بشه. کفن رو که آوردن چقدر دلم میسوزه برای خودم . غسال که کارشوکرد صدامیزنه بیایید جنازه حاضر. می دونی جنازه خودتو خودت نمیتونی دیگه کاری کنی و. یه عمر زحمتت روی دوش خودت نبود و. آماده ای؟ به عزت و شرف لا اله الا الله - سرازیری گور. بندکفن باز میکنن یه عمر گفت اسمع بشنو افهم بفهم نشنیدی نفهمیدی خودتو زدی به اون راه . گفتی خدا می بخشه بیا حالا یه کم حال کن عشق کن صفاکن . مرده شور اون ریختت رو ببرن با این حال کردن و عشقبازیت. کو اون عشقت که از سختی های مرگ نجاتت بده و اون حال و صفا رو از چشم کور و گوش کر شدت در نیارن . شونه هاتو ت میدن. بشنو و بفهم. مردی دیگه. بازی تموم عشق و حال تعطیل دو روز نتونستی تاب بیاری . بندو آب دادی چش عسلی ! موقشنگ! . قد افلح من تزکی خوشبخت شد هرکی ساخت قدخاب من دساها بدبخت شد هرکی باخت. بد باختی. سنگ لحد چیدن مونده سنگ اخر قطعه اخر . و تمام . زیر خروار خاک مدفون شدی و معلوم نیست چند روز بعد فراموش بشی. همون کسانی که عمرت براشون رفت ایا برات خیرات می دن؟ مطمئنی؟ ایمان داری بهشون ؟ ندیدی بعدمردن اون اقازاده ها که . نه؟

چراگریه نکنم؟ کی از من بد حال تر؟ بیچاره تر؟ بی آبروتر ؟ رسوا تر ؟ گناه الوده تر ؟ ریاکار تر ؟ پنهان کار تر؟

عبد گنهکارت . دلش بی قراره . دلش بی قراره . دلش بی قراره

بنده ت

به غیرازتو

کسی رو نداره کسی رو نداره کسی رو نداره

خدایا ازبس که مهربونی تو

دلیل این اشکهامو می دونی تو می دونی تو می دونی تو

عمر داره میشه تباه خدایا ببخش خدایا ببخش خدایا ببخش

خسته م از بار گناه خدایا ببخش خدایا ببخش خدایا ببخش

هربار صدات کردم به دادم رسیدی به دادم رسیدی به دادم رسیدی

حاجت روام کردی بدیمو ندیدی بدیمو ندیدی بدیمو ندیدی

به این عبد بی مقدار و ناقابل

نظرکن جان آقام ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل

از همه تشنه ترم خدایا ببخش خدایاببخش خدایا ببخش

جان سقای حرم خدایا ببخش خدایا ببخش خدایا ببخش

دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد دلم زیر و رو شد دلم زیر و رو شد

چشم حرامی با حرم روبرو شد .

آب به خیمه نرسید؟ فدای سرت. بیا برگرد خیمه . علمدارم. کس و کارم .

بحق عباس یا الله به چشم تیرخورده اباالفضل العباس یا الله

یا ابوفاضل بحق فاطمه اهرا .

یا موسی بن جعفر یا باب الحوایج .


مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست که زندگانی ده روزه زندگانی نیست

به چشم هر که سیه شد جهان ز رنج خمار شراب تلخ کم از آب زندگانی نیست

ز شرم موی سفیدست هوشیاری من وگرنه نشاه‌ی مستی کم از جوانی نیست

جدا بود شکر و شیر، همچو روغن و آب درین زمانه که آثار مهربانی نیست

ز صبح صادق پیری چه فیض خواهم برد؟ مرا که بهره بجز غفلت از جوانی نیست

برون میار سر از زیر بال خود صائب

که تنگنای فلک جای پرفشانی نیست


#چراقرآن_بخوانم؟ #چرا_کتاب_احادیث_بخوانم؟

مهمترین دلیل خواندن قرآن این است که کار قرآن ، آموختن اندیشیدن است نه اندیشه ها.

#زلال_حقیقت

قرآن کتابی مملو از حقایق است و معصومین مدرس و استاد تدریس و تعلیم حقایق هستند. معصوم با اعجاز کتاب خدا ، متفكری است كه قبل از هر چیز، طریقه‌ی "اندیشیدن" را به ما آموزش می‌دهد؛ اغلب اندیشمندان و کتاب نویس ها ، سعی در تحمیل تفكر خود بر مخاطب داشته و در واقع، قدرت انتخاب و تفكر را از ما می‌گیرند؛ اما آموزه‌های معصومین، آموزش و تمرینی است برای درست‌اندیشیدن و تمام سخنان ایشان ، به حق، تلاشی جهت بسطِ این مسئله است.

اساساً قرآن حكیم همگان را به تحقیق دعوت و از اعتماد به چیزی بدون تحقیق، نهی می كند.

تعالیم قرآن بر اساس تحقیق و پرهیز از آرزوها پایه گذاری شده است و معصومین ، سیرت علمی و عملی خود را برپایه‌ی این اصول بنا نهاده اند: تحقیق برهانی و تحكیم مبانی آن، ضعیف شمردن آرزوها و شكستن اركان آن ها، آگاهی بخشیدن به فریب خوردگان آن ها، هوشیار ساختن آنان برای فریب نخوردن از نسبت خویشاوندی و نژاد و تبار و جز این ها كه پیش خداوند پذیرفته شده نیست و همه‌ی این امور به بركت عمود نوری است كه میان معصوم(علیه‌السلام) و خداوند سبحان قرار دارد.

#با_کتاب_خدا_مانوس_باش

#امیرکلام فرمود: "[. این كتاب خداست كه با آن می توانید حقایق را بینید و با آن سخن گویید و به كمك آن بشنوید؛ بعضی از آن از بعضی دیگر سخن می گوید و برخی گواه برخی دیگر است. درباره‌ی خدا سخنی به خلاف نگفته است و كسی كه با آن مصاحبت كند، وی را از خدا جدا نمی سازد.

گرایش آیات به یك دیگر و نطق و تصدیق و شهادت آن ها نسبت به یك دیگر، از آیات قرآنی كه مفادش نور بودن و تبیان بودن قرآن برای تمام اشیاست كاملا ً قابل استفاده است؛ زیرا كتابی كه نورِ امور، اشیا و مطالبِ دیگر است، پیش از هر چیز، نورِ خود است ."

(نهج البلاغه، خطبه‌ی 133، بند 7 و 8. )

حضرت علی می فرماید : هر كس با قرآن مجالست كند، از كنار آن با زیادی یا نقصانی بر می خیزد؛ زیادی در هدایت یا نقصان از كوردلی و جهل. آگاه باشید! هیچ كس پس از داشتن قرآن، بیچارگی ندارد و هیچ كس پیش از آن، غنا و بی نیازی ندارد. (خطبه‌ی 176، بند 8. نهج البلاغه)



امید به آنکه از خوانندگان کتاب خداوند حکیم و دانا باشیم . در زبان عربی ، قرائت و تلاوت با هم در معنا کمی تفاوت دارند. فاقرووا ما تیسر من القرآن (هرچه قدر برایت میسر ومقدوراست قرآن (کتاب خدا) را قرائت کن و بخوان) - و در جاهای دیگر امر به معروف دیگری یعنی تلاوت آیات کتاب خدا شده است. تلاوت یعنی خواندنی که پیروی به همراه داشته باشد. یعنی بخوان و عمل کن . تلاوت قرآن نیز به فضل الهی و به حق آبروداران درگاه ربوبیت نصیب و رزق ما بشود ان شاء الله تعالی .

الغریب -م. الف


ابزار منافق برای فریب مردم

++======++

منافقان برای پیشبرد اهداف شوم و فاسدشان از هرگونه اسباب ظاهری بهره

می‌بردند تا جامعه‌نسانی و اسلامی را فریب دهند: (یُخادِعونَ اللّهَ والَّذینَ آمَنوا وما یَخادِعونَ إلاّ أنفُسَهُم وما یَشعُرون).

برخی از شگردهای فریبكاری آنان را می‌توان چنین برشمرد:

أ. قیافه‌های آراسته و پیكرهای شگفت‌انگیز: (وإذا رَأیتَهُم تُعجِبُكَ أجسامُهُم).

برخی مفسران نقل كرده‌اند كه عبدالله بن اُبی» سركرده منافقان، مردی درشت اندام، خوش قیافه و چرب زبان بود كه چون وارد مجلس پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌شد، مایه تعجّب آن حضرت و یارانش می‌گشت.

ب. گفتار اعجاب‌ور و سخنان جذاب و شیرین: (ومِنَ النّاسِ مَن یُعجِبُكَ قَولُه)؛ (وإن یَقولوا تَسمَع لِقَولِهِم).

تفصیل این مطلب در بحث تفسیری گذشت.

ج. نیروی اقتصادی و انسانی (اموال و اولاد): (فَلا تُعجِبكَ أموالُهُم ولا أولادُهُم).

منافقان ظاهری رنگین و باطنی ننگین دارند؛ گیرا و دلپذیر سخن می‌گویند؛ هم خوب حرف می‌زنند و هم حرف خوب می‌گویند و هم از نظر محتوا گفتارشان دلرباست، چون از خیرخواهی و اصلاح جامعه سخن می‌گویند و خلاف میل باطنی خود دیگران را به قسط و عدل فرا می‌خوانند و هم این محتوای لطیف را با الفاظ و عبارتهای ظریف و شیوا بیان می‌كنند، به گونه‌ای كه مسلمانان شگفت زده می‌شوند؛ ولی درونشان جز ظلمت و تباهی چیزی نیست.

یكی دیگر از اوصاف آنها این است كه از جهت مال و فرزند متنعّم‌اند؛ ولی این برخورداری نباید دیگران را شگفت‌زده كند: (فَلا تُعجِبكَ أمولُهُم ولا أولادُهُم إنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِها فِی الحَیاةِ الدُّنیا وتَزهَقَ أنفُسُهُم وهُم كافِرون)

#خدا_با_کیست؟إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوا وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ

ـــــــــــــــ

قطعا خدا با كسانى است كه تقوى داشته باشند و كسانى كه نیكوكارند.

(سورة النحل، آیه ۱۲۸)


رقّت قلب چیست؟

قلب، گاهی دارای رقّت است و گاهی هم دچار ضعف می شود. ممكن است كسی بگوید، من در تمام مدت عمر خود، حتی یك گوسفند را هم سر نبریده ام یا بریدن سر مرغی را ندیده ام، این رقّت قلب نیست، بلكه ضعف نفس است، زیرا همین شخص وقتی بوی كباب گوشت گوسفندی كه می خورد، به مشام فقرا می رسد، در خود هیچ احساسی ندارد.

رقّت قلب و عاطفه از فضایل انسانی است؛ در حالی كه ضعف نفس هیچ فضیلتی ندارد. رقّت قلب راهی است كه انسان با طی آن، بر اساس دستورات الهی، به خلق خدا خدمت می كند.

رقیق القلب كسی است كه از دیدن یك فقیر واقعاً متأثر می شود یا وقتی از قیامت و دوزخ سخن به میان می آید، اشك در چشمانش حلقه می زند. راه رقّت قلب نیز دوری از گناه است. امام علی(علیه‌السلام) می فرماید: ما جفّتِ الدموع إلاّ لقسوةِ القلوب و ما قست القلوب إلاّ لكثرة الذنوب»[بحار الانوار، ج 67، ص 55؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 45]

؛ چشمها گرفتار خشكی نمی شود، مگر در اثر قساوت قلب، و قلب گرفتار قساوت نمی شود، مگر با زیادی گناه.

===========

#زلال_حقیقت #غریو_غریبان


برخی اوقات، عریان‌ترین حالت ممکن از تروریسم به دست خبرنگار در گیشه‌های رسمی رومه فروشی بی آنکه وحشتی ایجاد کند اتفاق می‌افتد و انسانیت در سراشیب سقوط قرار می‌گیرد.

نفس نفس‌ن خود را به کمین گاه می‌رساند. اسلحه‌ی مجهز به دوربین را در جایی مناسب تنظیم کرده و مترصد فرصتی مناسب می‌شود. به محض رؤیت ، او را نشانه می‌رود. یک لحظه شک به دلش می‌افتد. نه، اشتباه نکنید؛ در زدن هدف شک نکرده است، مانده است که سر را نشانه بگیرد یا مستقیم به قلبش بزند.

این حال و روز برخی خبرنگاران و رومه‌های زنجیره‌ای است که دیگر نه خبر برایشان ارزش دارد، نه رسانه تقدس و نه مخاطب جایگاه.

تیتر ، تیری است به قلب فرهنگ که از اسلحه‌ی ت شلیک می‌شود

تا اخلاق را در ملأ عام و برای رسیدن به اهداف ی و گروهی از پای در آورد.

من از مجموعه ی #نیوزها ، رعایت اصول ژورنالیستی را مطالبه میکنم تا

#مسئولانش پاسخگو باشند .

چقدر در خبر رسانی تان ، اصول انسانی و اخلاقی را رعایت میکنید؟با ذکر مثال توضیح دهند.

آیا تاکنون خبرنگاران ، غیر از نگارش خبر ، با هرنیت خیر که داشته باشند ، خبر را به نحو مصادره به مطلوب ، منتشر نکرده اند؟

آیا همیشه تیتر و عنوان خبر با محتوا و تحلیل ، منصفانه منطبق است و علاوه بر بازتاب استدلال موافق ومخالف ، مستدل ومستند بودنشان مطابق واقع ، منعکس میشود؟

خبرنگاران نیز به اندازه حقوقی که میگیرند ، خبر می نگارند؟

خبرنگار آزاد ، ستونی در فری نیوزهای سایبری دارند؟

جذب حداکثری مخاطب ، چقدر بر تیترها و محتوای نوشتار وتصویر خبرنامه ها تاثیر داشته است؟

خبرنگاران و رسانه ، رابط ملت و حاکمیت هستند ؟ یا باج گیرانی اند که "بگم بگم" ادامه دار.راه می اندازند تا امتیاز بگیرند؟

سردبیر قبلی و خبرنگاران تابع مانیفست ژورنال و خبرنامه ها ، بعد از گذر زمان که تعهدشان به مانیفست بالادستی تعیین شده اثبات شد ، ترفیع درجه نگرفتند و شهرداری ، فرمانداری ، رییس اداره جاتی ، چیزی نشدند احیانا؟ قرار هم نیست بشوند ؟ وعده ای هم به سیاق تکریم ارزش های قلم و خبرنگاری و ژورنالیستی بهشان داده نشده؟!

مدتهاست اخباری را رصد میکنم که می نویسند #مطالبات_حداکثری مردم ، در صورتی که نگارنده یک شب فقر نچشیده و نمی داند درد فقیر ، شلوار پاره و شکم گرسنه ، اولویت دوم او ست . اولویت اول فقیر ، درخواست رفع فقر و مبارزه با عوامل ایجاد نا امنی اقتصادی میباشد. ولی تیتر می زنند اسلامی بودن جامعه با نقش ونگار مساجدش شناخته ومعرفی نمیشودبلکه با لبخند قشر کم درآمد و فقرا و ایتام ومساکین و دردمندان آن سنجیده میشود. گرچه عرضه ی این تیتری که من نوشتم الان را هم ندارند و فقط بوی تسویه حساب شخصی حزبی میدهند.

مطالبه گری ، مقدمات دارد. مقدمه اش شناخت چیستی مطالبه است، سپس چرایی مطالبه یک موضوع ، و آخر هم چگونگی بیان مطالبه .

چگونگی بیان ، تبیین کننده ی سطح فکر و وابستگی مکتبی بیان کننده است. پس درست بنویسیم نه صرفا #درشت.

لطفا فکرکنید!

پیرمردی یک جفت قناری درقفس داشت. یک روز سروصدای قناری ها زیادتر از خواندن آواز معمولشان شد. همسرش از او علت سروصدای قناری هارا پرسید. پیرمرد نگاهی درون قفس انداخت و با دیدن ظرف پر آب و غذا ،گفت : دارند بازی میکنند! فکرمیکنم میخواهند .و قرارست پدرسوخته ها پدرومادربشوند! طبیعیست که برای جلب توجه ماده اش سروصدا راه انداخته!

پیرمرد وهمسرش

برای خرید از خانه بیرون رفتند. وقتی برگشتند ، دیدند قفس وارونه افتاده و همه جا به هم ریخته ، یک مشت پر هم روی وسایل منزل درحال رقص در دست نسیم وزیده شده از پنجره اتاق بود . (م.الف )


چرک اندود ترین خانه و تاریکترین کوچه ی شهر

درد پیمانه و می داشت دردانه نداشت

کوچ از این خانه ی اشباح و از این کوچه ی لوچ

نتوان کردن اگر جای دگر لانه نداشت

گور بهرام ، پر است از علف هرز چه باک

یاس خشکیده دیروز غم خانه نداشت

غزل آواز شد و بلبل و گل آواره

مادر دهر توان گل و گلخانه نداشت

عشق ، بدنام ترین رهگذر قی کده ای بود که ماه

جز به دور هوسش عادت ماهانه نداشت

ار به وارونه ی خرهاش ببندند آنتیک

نرخ نعل زر خر بود خرک چانه نداشت

هرکه یوسف به زر ناسره بفروخته باخت

هرکه خود باخته ربطی به دو بیگانه نداشت

خانه ای بود پر از عطر گل زرد هوس

عشق بدنام ترین رهگذری بود که دیوانه نداشت

#زحمت بکشید به بازی کسب کارتان برسید . این روزها بازار خرید و فوروش داغتره. شرافت و . نمی فروشیم . قدر لیله القدر به مقدار لیله القدره . الهی که سر به راه بشم نه سر گرم . آب مرد با یک دوش گرفتن از تن پاک میشه اما از دامن نه . شاخ و دم نداریم اما شاخ و دم دار داریم . آب سربالا رفته که قورباغ داره ابوعطا می خونه وزغ ها هم با ناهید و زهره و ماه می قرصن . و.

#30نابالدار!!؟


لطفا با #یادگارآنتیک و بقیه پوشش های گندکاری و هرزگی در دنیای مجازی با نقاب های نو و . ادامه بده با امثال خودت هرزه دوزاری چون لیاقتتون همون قاذوراته. و اینجا رو آلوده نکن. شماها ارزشتون همین خیانت و کثافت کاری هاست. البته لازم به ذکره که این اطلاعات رو یه آیدی به نام ) درقسمت نظرات ارسال کرده. گردن خودش راست و دروغش. اما من شک ندارم درست گفته و شماها هوس و گندکاری هاتون ادامه داره و حتی دوتالینک فرستاده که اولیشوکه بازکردم نرفتم سراغ دومی . چون از باهم بودنتون دورادور عکس گرفته. چرا برای من فرستاده ؟ منو ازکجا میشناسه و اینجارو؟ سوالیه که ذهنمو درگیرکرده. شاید کار همون فاسق خودته و بقول خودش اتیش زدن و سوزوندن منه!! غافل ازاینکه خاکسترمنو بادبرد . بهش یگو خیلی دیوثی! #یادگارآنتیک

دیدیم معنی زندگی که گفتی زندگی می کنم چیه خانوم چادری که همه با انگشت نشونت میدن. هرکارمیکنین بمن مربوط نیست. توشیشتونم بکنن می کنین کار همو. بدبخت بچه هاتون و همسرای شناسنامه ایتون. خدایا پناه برتو ازاین بدی عاقبت . پناه برتو. حالم بادیدن عکس خرابترشد. لعنت به شما و کاراتون . لعنت بمن و من و من

خستم کردین. دیگه وبلاگ نمیام. نظراتم پاک . سپردمتون به حضرت زهرا . من میگم وقتش رسیده . تاخدا چی بخواد.


دانلود آهنگ با کیفیت 128



اگه حال میپرسی این حالمه
گذشتم مثل سایه دنبالمه
نشستم هوات از سرم بپره
نشستم که این سالها بگذره
برو به کسایی که میشناختم
بگو من قمار تو رو باختم
به هر سمتی رفتی موافق شدم
میخواستم بجنگم که عاشق شدم
رفتی و دادی بر بادم
اسممو بردم از یادم
دیوونم دیوونم دیوونم دیوونه
حال امشبمو جز تو کی میدونه
بی قرار بی قرار بی قرار بی قرار
آخرش میکشه منو این انتظار
دیوونم دیوونم دیوونم دیوونه
حال امشبمو جز تو کی میدونه
بی قرار بی قرار بی قرار بی قرار
آخرش میکشه منو این انتظار انتظار
میخواستم بمیرم که تو خنده شی
یه جوری بمونم که شرمنده شی
تو میگفتی این زندگی ساده نیست
میگفتی دلت هست و آماده نیست
من آینده حال مغرورتم
هنوز عاشقم عاشق دورتم
نشستم تو سال های دل واپسی
شده قبل مردن ولی میرسی
رفتی و دادی بر بادم
اسممو بردم از یادم
دیوونم دیوونم دیوونم دیوونه
حال امشبمو جز تو کی میدونه
بی قرار بی قرار بی قرار بی قرار
آخرش میکشه منو این انتظار
دیوونم دیوونم دیوونم دیوونه
حال امشبمو جز تو کی میدونه
بی قرار بی قرار بی قرار بی قرار
آخرش میکشه منو این انتظار

شیطان ما را وسوسه می‌کند که برای تأمین نیازهای خودمان (خواب، خوراک، ثروت و .)، از خدا و اولیای الهی فاصله بگیریم و آن قدر در گوش دل و در درونمان وسوسه های یک خطی اما در مدت زمان زیاد و پرتکرار می گوید که حق و باطل را گم کنیم و یا کاملا بسوی باطل و یا مخلوطی از حق و باطل را مرتکب بشویم. مخلوط حق و باطل ، در حکم، باطل محسوب میگردد. چون حق نیست .

ما گرسنه می‌شویم، تشنه می‌شویم، خسته می‌شویم، ثروت می‌خواهیم، و در این دنیا نیازهای کوچک و بزرگ فراوانی داریم؛ اینها همان نقطه‌ضعف‌های ما هستند. اگر شیطان بخواهد در ما نفوذ کند از همین طریق نفوذ می‌کند.

#شیطان به‌خاطر نیاز ما به ثروت است که در ما #نفوذ می‌کند و ما وادار می‌کند که برای تأمین ثروت، از حقایق و خدا و اولیائش دست برداریم.

اگر ما این نقطه‌ضعف‌ها را قطع کنیم و راه شیطان را ببندیم، این نقطه‌ضعف‌ها تبدیل به نقاط قوت خواهد شد. اگر ما یک پناهگاه و تکیه‌گاهی برای نیازهای خودمان فراهم نکنیم، بی‌شک شیطان از طریق #نیازها بر ما تسلط پیدا می‌کند».

بعضی‌ها مثل پَرِ کاه هستند و وسوسه‌های شیطان، آنها را زیر و رو می‌کند!

بعضی‌ها مثل #پَر_کاه هستند و همین‌که یک نسیم از طرف شیطان بیاید، از جا کنده می‌شوند! وسوسه‌های شیطان آنها را زیر و رو می‌کند! با یک خطور و با یک خاطره شهوت‌انگیز، قلبشان به هیجان می‌افتد! کافی است کسی یک کلمه پشت سرشان بد بگوید، آن‌وقت دودمان طرف را به باد می‌دهند! ترمز ندارند! کافیست وسوسه ای بنام " تو یک بار بیشتر زندگی نمی کنی که! هرکاری حالتوخوب کرده و میکنه بکن!" تکرار کند تا در دام های مفاسد اخلاقی و مالی و ربا و مفسده های گوناگون غرقش کند. بعد هم وعده پیری و توبه بدهد . بار روی بار گناه و فساد انباشته شدن همان و توفیق توبه در پیری گرفته شدن همانا. پیر که حال تکان دادن بدنش را ندارد که بخواهد جبران خطاهاومفاسد جوانیش را بکند! والله عاقبت به شر است نه خیر . و توفیقاتی که خدا به بندگانش میدهد بر حساب و کتاب است. طول عمر نامشخص است و ای بسا جوانی یا میانسالی و غرق در فساد جان دادی آن وقت چه ؟! مرگ حق است. حساب بعدمرگ هم بلاتردید حق است.

اینها کسانی هستند که شیطان برای‌شان خیلی سرمایه‌گذاری نمی‌کند و با یک نسیم، آنها را می‌برد. برای چنین فردی، اگر یک اتفاقی در خیابان بیفتد، می‌ایستد و هر چه دلش می‌خواهد می‌گوید یا همسرش یک چیز‌ی می‌گوید ترمزش بریده می‌شود. اینها کسانی هستند که پر کاه و دَم #چوگان_شیطان هستند».

ولایت طواغیت و شیاطین،

#دریای_عمیق_مواج_طوفانی و تاریکی است که فقط با #سفینة‌الحسین می‌توانی از آن نجات پیدا کنی، نه با غریق‌نجات شدن.

ولایت طواغیت و شیاطین، دریای عمیق مواج طوفانی تاریکی است که بر فرازش ابر است و آدمی که می‌افتد در این دریا، راه نجات ندارد و باید چراغی روشن بشود و کشتی‌ای باشد و الا نمی‌شود از این دریا نجات پیدا کرد. کشتی این دریا و چراغش معلوم است: إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ». اگر کسی اهل تقوا بود و با امام حسین(ع) راه رفت و اهل ایمان بود، نجات پیدا می‌کند. ما بقی همه غرق می‌شوند.

در مقابل این بحر مواج دنیایی که دشمنان حضرت درست کردند هیچ نجاتی نیست. نمی‌­شود بگویی که خودم می‌روم #غریق‌نجات می‌شوم و یاد می‌گیرم و شنا می‌کنم، چون وقتی طول موج، پنجاه متر است و گردابی که کشتی‌های بزرگ را می‌بلعد یک غریق‌نجات چه کار می‌خواهد بکند؟! فتنه‌هایی که درست می کنند، آنهایی را برده است که در #احد و #خیبر بودند. ما که جای خود داریم!

سیدالشهدا(ع) این کشتی را در این دریا انداختند. با #خون_حضرت، این کشتی حرکت می‌کند؛ إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ». یعنی تنها پناهی که در عالَم هست همین است و هیچ پناه دیگری نیست؛ فقط اینها می‌مانند و نسلها می‌روند و مابقی در حال غرق شدن هستند.

مگر غرق شدن در دریا چیست؟ خدای متعال یک نسلی را به نفرین #حضرت_نوح در دریا غرق کرد. واقعاً این دنیایی هم که اینها درست کردند از آن دریا بدتر است و در آن یک نسل‌هایی غرق می شوند. إِنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا عَالَمٌ كَثِیر». آنها غرق شدند و رفتند و در لایه‌های تاریک این دریا هستند. یک عده که به امام حسین می‌رسند، نجات پیدا می‌کنند و نمی‌میرند و غرق نمی‌شوند و به #حیات_طیبه می‌رسند.»

دوستدارت

یاعلی


آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است

یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است

کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف

صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است


شهسوار من که مه آیینه دار روی اوست

تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است


عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو

در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است

من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می

زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است

اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین

با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است


آن که ناوک بر دل من زیر چشمی می‌زند

قوت جان حافظش در خنده زیر لب است


آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد

زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است



اگر کسی سر راهت قرار گرفت که #رضایت_خدا براش مهم نیست به‌درد نمیخوره، بزارش کنار

باید دنبال کسی بگردی که #رضایت_خدا براش مهم باشه.

اینو من نمیگم^-*

آیه ۲۸ سوره کهف رو نگاه کن، خدا داره میگه؛

وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ

با کسانی باش که صبح و عصر پروردگار خود را میخوانند و تنها رضای او را می‌طلبند.

این یعنی اینکه؛

با هر کسی زندگی نکن

با هر کسی رفیق نشو

تو هر سایت و کانالی نرو

وقتت رو با هر کس و هر چیزی پر نکن

تو زندگی مشترک، رفت و آمد با رفقا، تفریح و. اولویتِ اول باید #رضایت_خدا باشه

مبادا به خاطر #پول و لذت‌های #دنیا اولویت‌های زندگیت عوض بشه و تصمیم غلطی بگیری!!!

وَ لا تَعْدُ عَیْناكَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا

دیدگانت را از آنان برمگیر كه زیور دنیا را بطلبى. )

به خاطر لذت‌های #دنیا هیچ مومنی رو از خودت دور نکن!!

آخه بعضیا انقدر از خدا دور شدند که خدا رهاشون کرد به حال خودشون.

همین باعث شد که تو کارهاشون دیگه #خدا رو در نظر نمیگیرن و کارهاشون و فکراشون درست نیست و همش اشتباه دارن.

پس تو راه اونا رو ادامه نده


وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطا

و از كسانى كه دلشان را از یاد خود غافل كرده‌ایم و در پى هوس خویشند و كارشان بر گزافه و زیاده روى است، پیروى مكن.

به فضل و توفیق الهی ، حقیر نیز مشمول توفیق یافتگان عمل به تنهامسیر خوشبختی و آرامش حقیقی (و نه مجازی و دروغی و مقطعی ) قراربگیرم به دعای شما همراهان

یادمان نرود که #خدا_هست . ما هم خدایی داریم



به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است

بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است


گرت ز دست برآید مراد خاطر ما

به دست باش که خیری به جای خویشتن است


به جانت ای بت شیرین دهن که همچون شمع

شبان تیره مرادم فنای خویشتن است


چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل

مکن که آن گل خندان برای خویشتن است


به مشک چین و چگل نیست بوی گل محتاج

که نافه هاش ز بند قبای خویشتن است


مرو به خانه ارباب بی مروت دهر

که گنج عافیتت در سرای خویشتن است


بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او

هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است


شیرینم و مغزِ سخنانم تلخ است

عیشِ همه عالم از زبانم تلخ است

من هم از خویش در عذابم که مدام

از گفتنِ حرفِ حق دهانم تلخ است

کلیم همدانی»


این چه رمزی‌ست که گفتنِ حرفِ حق همواره سخت بوده و است.



می فکن بر صف رندان نظری بهتر از این

بر در میکده می کن گذری بهتر از این

در حق من لبت این لطف که می فرماید

سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این

آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید

گو در این کار بفرما نظری بهتر از این

ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق

برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این

دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم

مادر دهر ندارد پسری بهتر از این

من چو گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس

بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این

کلک حافظ شکرین میوه نباتیست به چین

که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این


بزن پلکی به هم گاهی

ببین من زنده ام یا نه؟

شکستی قاب چشمم را

ببین جان کنده ام یا نه؟


نشسته روی این میز و

عذابم را نمی بینی

تو را تا اوج این قصه

خودم آورده ام یا نه؟


به این لبخند زیبای

تو معصومانه می خندم

خبر داری تو از آه

پس از هر خنده ام یا نه؟


قلم را دست می گیرم،

خجالت می کشم از تو

تو می فهمی که از عطر

تنت آکنده ام یا نه؟


خودت رابردی و رفتی .

من اما عاشقت ماندم

حسابم کن همین حالا

ببین بازنده ام یا نه؟


نگاهی کن به بالا و

بگو در گوش من آیا

کسی می دید از بالا

که من هم بنده ام یا نه؟




با آنکه بی دلیل رها می کنی مرا

آنقدر عاشقم که نمی پرسمت چرا؟

در پیچ و تاب عشق، به معنای هجر نیست

رودی ز رود دیگر اگر می شود جدا

خون می خوریم در غم و حرفی نمی زنیم

ما عاشق توایم همین است ماجرا

خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت

گاهی به قدر صبر بلا می دهد خدا

حق با تو بود هر چه بکوشد نمی رسد

شیر نفس بریده به آهوی تیزپا

ای عشق! ای حقیقت باورنکردنی!

افسانه ای بساز خود از داستان ما

#فاضل_نظری



واقعا حق با شماست . هرچه فکر می کنم می بینم حرف ایشونجامع تر از نظرات و تعاریف و توصیفات از عشق مدرنیته زدست . این بازی های بنام عشق ، "قمار تنهادارایی این ادمها یعنی همون دارایی جنسی شونه" وگرنه بقول ایشون (م.الف) عشق درجات و مراتب داره . خیلی مولفه ها دخیلن تا عشق شاکله اصلی بخودبگیره و از بند امیال آزاد بشه. فاکتورهایی مثل وفاداری و درجاتش (تا کی و تاکجا در عشق وفا دارید؟ به زبان نه ؛ در .) یا ازخودگذشتن ها و. احساس می کنم حظ بردم . احسنت . خدا حفظتون کنه. نکته قابل توجه ، درباره ی موجزنویسی ایشونه. یک جمله با یک کتاب حرف و بحث . با اجازتون متن و خود عکس نوشته با این خط زیباتون رو در حافظه ذخیره نگه دارم. "تنها دارای 'جنسی' شان را قمار می کنند ؛ زیر سایه ی عشق"


همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می‌سازد

زمانی از حقیقت‌های ما افسانه می‌سازد

سر مغرور من ! با میل دل باید کنار آمد

که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می‌سازد

مرنج از بیش و کم ، چشم از شراب این و آن بردار

که این ساقی به قدر تشنگی پیمانه می‌سازد

مپرس از من چرا در پیله‌ی مهر تو محبوسم

که عشق از پیله‌های مرده هم پروانه می‌سازد

به من گفت ای بیابانگرد غربت ! کیستی ؟ گفتم :

پرستویی که هر جا می‌نشیند لانه می‌سازد

مگو شرط دوام دوستی دوریست ؛ باور کن

همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می‌سازد .

#فاضل_نظری


زمانی می‌رسد که آخرین مسواکتان را می زنید، برای آخرین بار موهایتان را کوتاه می‌کنید، برای آخرین بار سوار ماشینتان می‌شوید، برای آخرین بار چمن باغچه‌هایتان را می‌زنید یا لی‌لی بازی می‌کنید.

زمانی خواهد رسید که برای آخرین بار صدای بارش باران را می‌شنوید، به بالا آمدن ماه نگاه می‌کنید، بوی ذرت بوداده به مشامتان می‌خورد، گرمای تن کودکی را که در آغوشتان خوابیده حس می‌کنید و زمانی می‌رسد که برای آخرین بار عاشق می‌شوید. روزی از همین روزها، برای آخرین بار غذا می‌خورید و اندکی پس از آن آخرین دم زندگیتان را فرو می‌دهید. .

با فکر کردن به سرشت ناپایدار این جهان، ناگزیر در می‌یابیم که هربار دست به کاری می‌زنیم، ممکن است آخرین بارمان باشد. پی‌بردن به این موضوع، اهمیت و شور و حرارتی به آن کار می‌دهد که در غیر این صورت هرگز حسش نمی کردیم. .

غذایی که برای آخرین بار در این رستوران می‌خوریم بهترین غذایی خواهد بود که تا به حال در آنجا خورده‌ایم و بوسه خداحافظی، یکی از عمیق‌ترین تجربه‌های تلخ و شیرین زندگی مان را رقم خواهد زد.

#فلسفه‌ای_برای_زندگی

#ویلیام_اروین

#تولد #تحول #آغاز_یک_پایان.


در قید عقل و صلح و صفا نیست .بگذریم

یک ذره فکر شرم و حیا نیست. بگذریم

در چشم باد خفته و بیدار مثل هم

توفان و گرد باد جفا نیست بگذریم

بر ساقه ساقه ی گل خار رسته است

گل روی ساقه های خار چرا نیست. بگذریم

انسان به زعم خودش از همه سر است

در او خدا که هست خدا نیست. بگذریم

سرمایه های جنسی خود را قمار كرد

نا آشنا کسی به عشق و وفا نیست .بگذریم

بد واره ای که زندگی اش نام کرده اید

این منجلاب حق شما نیست. بگذریم

"اصلا 'غریب' جنس غمش فرق می کند "

انجا همه 'من' است 'تو را.' نیست. بگذریم

#محمدحسن_ابراهیمی

۹۹/۳/۲۳


قمار سرمایه های جنسیتون اسمش فقط هرزگیه .نه عشق.

بگید محمدگفته . به هرزه ها نگید عشقم . باهاشونم بودین بخودتون مربوطه ولی یادتون بیاد قبل شما و بعدشما و همزمان باشما رو این ساحل خیلیا افتاب گرفتن! پس مونده خور شدنت مبارک!

هروقت حرف حساب تو گوشتون نرفت حرف حس و آب . حتما غرقتون کرده . نذارید سنگ لحد بیدارتون کنه


شما هرزگیتونو میکنین خوبین من حقیقتو بگم فقط! میشم بد؟! شگفتا. بد دوره ای شده مامانا ! بد روزگاریه باباها!

بدبخت بچه هایی که بشما بگن بابا! و مامان! هرهرهر.




عشق نافرجام یعنی چه ؟یعنی بخت نافرمانمان

کودتایی سبز کرده در دل خونین تر از ایرانمان


عشق نافرجام یعنی چه؟ یعنی یک نفر یده است

شادمانی های دخترهای مست شعر آبادانمان


عشق نافرجام یعنی چه؟ یعنی "امپراتوری نامیرای بغض"

هرچه خواهد می کند با مردم چشمانمان

عشق نافرجام یعنی چه ؟ یعنی هرج و مرج ،آشوب،ترس

اضطراب و دلهره،افسردگی، تا در بیاید جانمان


عشق نافرجام یعنی چه؟یعنی زندگی در کوپه هایی سوخته

خیره ماندن بر خطوط چهره ی پرچین سوزنبانمان


.

#بداهه ای ویرایش نشده و ناتمام (قطعا شکست وزنیش زیاده اما همینجوریشو بیشتردوست داشتم و فعلا دستش نمی زنم. )

#م_الف

#والعاقبه_للتقوی. #سپردم_به_بالاسری



جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد


نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است

قلبم از اشتیاق زیارت بایستد


بانو سلام کاش زمان با همین سلام

در آستانه ی در ساعت بایستد


و گردش نگاه تو در بین زائران

روی من – این فتاده به لکنت – بایستد


تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام

در محضر شما دو سه رکعت بایستد


بانو اجازه هست که بار گناه من

در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟


در این حرم هزار هزار آیه ی عذاب

هم وزن با یک آیه ی رحمت بایستد


باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما

زیر رواق‌های کرامت بایستد


شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید

طاقت نداشت تا به قیامت بایستد


آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است

در روز هم به شفاعت بایستد


تو خواهر امام غریبی و این غزل

با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد


من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم

حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد


این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو

مستی که روی پاش به زحمت بایستد


#حضرت_معصومه #هادی_جانفدا

#روزدختر


رﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻓﻘﺎ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺩﺭﻩ .

ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺑﻐﻞ ﺗﺨﺘﺶ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﺵ ﺗﻮ ﮔﭽﻪ .

ﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺭﻓﯿﻖ ﻣﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﻣﯿﺮﻩ ,,,

ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻪ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﻩ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻩ؟ !

ﮔﻔﺖ ﻭﺍﻻ ﻣﺎ ﺷﺐ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﻮﺗﻮﺭﺵ ﭼﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺷﺖ .

ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﺎ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺗﻮ ﺩﺭﻩ ﺍﯾﻨﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺎ !!!

تو باشی و یه جاده،دستت رو تو دستِ یه کورِ نابلد میذاری یا بینایِ کارْ بلد؟

أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی

به کسی که چِشْمْ داره چَشْمْ بگو اگر نه هر چی راهَم بری بیراهه رفتی.

دستِتْ تو دستِ مولا و راهِت به سمتِ خدا.

#خدا

#غریو_غریب #تنظ_تلخ

نمی دونم دلیل اینهمه تنهایی و موندن پای یه عهد شکسته چیه . خدا حواست بمنم هست ؟ به خدا .

کسی رو الگوی کار و زندگی و سمبل عشق و وفا و صداقت قرار میدن که خود اون الگو ، ته دره ی پنهونکاری و کی لاس زدن با زن شوهردار و مرد زن وبچه دار نباشه. خوش انصاف دین نداری آزاده باش و آزاده بمیر!


اےنگاهت مانده درچشم خمارم،شب بخیر

صدغزل باچشمهایت مےنگارم شب بخیر

مثل شب بوعطر تو پیچیده در باغ دلم

اےشمیم عشق درباغ انارم،شب بخیر

رنگ گیسوےسیاهت،طعنه برشب میزند

اےڪه دریلداےتوشب زنده دارم،شب بخیر

مےشمارم نبض شب راتاطلوع صبحدم

شوق چشمان توراچشم انتظارم،شب بخیر

طرح لبخندت شڪوفامیڪندهرغنچه را

خنده ات رابےنهایت دوستدارم،شب بخیر

میشود آغاز با تو ،سال خورشیدےمن

اےطلوع عشق درفصل بهارم شب بخیر

مےڪُشدچشم انتظارےمرغ شب راتاسحر

ڪےبه پایان میرسداین شام تارم،شب بخیر

مثل اسپندےڪه برآتش نمےگیرد قرار

بیقرارم بیقرارم بیقرارم،شب بخیر



بعضی از گناه هایی که انجام میدیم، شخصیه و گناهش فقط برای خودمونه. ولی بعضی از گناه ها جوریه که اطرافیانمون رو هم درگیر میکنه. و چون ما باعث به وجود آمدن گناه هستیم، دو تا گناه برامون نوشته میشه. یکی گناهی که مرتکب شدیم، یکی هم زمینه چینی برای گناه کردنِ دیگران.انگار وقتی خودمون داشتیم تو چاه می افتادیم، دست رفیقمونم گرفتیم تا اونم تو چاه بیفته.

سوره مبارکه نحل آیه ۲۵

[مستکبران] سرانجام روز قیامت بار گناهانشان را به طور کامل و بخشی از بار گناهان کسانی که از روی بی دانشی گمراهشان می کنند، به دوش می کشند. آگاه باشید! بد باری است که به دوش می کشند.

مراقب باشید بارکشِ گناه دیگران نباشید؛

#لطیفه

یه معتاد ۲ تا سیگار تو دهنش بود داشت میکشید

ازش میپرسند چرا ۲ تا سیگار میکشی ؟

گفت یکی واسه خودم و یکی هم واسه رفیقم که تو زندونه

بعد از یه مدت میبینن اون معتاده یه دونه سیگار میکشه

بهش میگن حتما دوستت از زندون آزاد شد

#غریو_غریب

میگه نه خودم ترک کردم ❗️



https://dls.music-fa.com/tagdl/99/Ali%20Montazeri%.




ماه تابانم مست و دیوانم! بی تو پریشانم ای جان…
تویی درمانم عشق بپوشانم؛ نیمه ی پنهانم ای جان!
شب شب عشاق است؛ دل به تو مشتاق است
اشاره از تو؛ بهانه از من!


امشب با تو شب خوش رنگ است…
سر چشمانت؛ امشب در دل جنگ است
بی تابم کن با یک لبخند! دل من با لبخند تو هماهنگ است


ناز من ای ناز

باز از تو می گم تو شعر و آواز
تو شعر و آواز
باز با هم می خندیم
باز با هم می رقصیم
اما نه به این ساز اما نه به این ساز

طناز من ای ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
این زندگی این جور نمی مونه
عشق من ازم دور نمی مونه
صاحب داره دنیا همه کاراش
این جوری که ناجور نمی مونه
این جوری که ناجور نمی مونه

دنیام که به تاریکی شبهاست
تو چشمای من اشک یه دریاست
آخ اونچه منو زنده می ذاره
عشق تو عزیز و عشق فرداست
عشق تو عزیز و عشق فرداست
گفتم که خدا عزیزترینه
نازش بکشیم که نازنینه
باز رد می شه ابر پاره پاره
مهتاب میاد و ماه و ستاره
مهتاب میاد و ماه و ستاره

طناز من ای ناز من ای ناز
ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
تو شعر و آواز
باز با هم می خندیم
باز با هم می رقصیم
اما نه به این ساز اما نه به این ساز

دانلود آهنگ با کیفیت 320


خشکیده است چشمه ی خودجوش آب ها

حالا شده است نوبت نسل سراب ها

از رودهای در جریان و جوان و بکر

چیزی نمانده است به جز منجلاب ها

کز کرده اند پنجره های تمام شهر

خالی تر از همیشه شده قلب قاب ها

میخوارگان هفت خط ناب معرفت

افتاده اند در پی مُشتی خراب ها

اهل نظر فروخته خود را به میوه ای

تغییر کرده ذائقه ها، انتخاب ها

آن قصه ها که پیشتر از عشق گفته اند

باید که جستجو بکنیم از کتاب ها

از ما کسی به سایه ی حافظ نمی رسد

دیگر گذشته دوره ی شاخه نبات ها

#خدا_ازت. #یاحق #خوشباشی. #عشق=توخواهی! #هرزگی=عشق_چندم؟!!! #یک_دل_و_اینهمه.! #A.A


فکر‌ می‌کردم‌ محبت ماندگارت می‌کند

حیف.رفتی با رقیب و با بدش هم ساختی!

#غریب کسی که محبوب قلبش دوستش ندارد از ته دل

محمد حسن ابراهیمی:

ترک افیونی شبیه تو اگرچه مشکل است

روی دوش دیگران

یک روز ترکت می کنم

#ناشناس

فکر می کنم مهم ترین چیز در روابط انسان ها

گفتگو است،

اما مردم دیگر با هم حرف نمی زنند،

به هم گوش نمی کنند؛

آنها گاهی سینما می روند،

تلویزیون و فیلم تماشا می کنند،

به رادیو یا موزیک ها گوش می دهند،

کتاب هم بعضی وقت ها می خوانند،

پست های روی اینترنت را که به صورت عادت و فرهنگ جدیدشان

به روز می کنند،

اما تقریبا هرگزبا هم صحبت نمی کنند!

اگر بنا داریم دنیا را تغییر بدهیم، (دنیای خودمان تا دنیای.) به نظرمی رسد

چاره ای جز این نیست که

از نو برگردیم به دورانی که جنگجوها

دور یک آتش جمع می شدند

و برای هم قصه تعریف می کردند.

#موافقی؟ #تغییر_را_از_خودت_شروع_کن

#با_من_حرف_بزن.



در توان ناتوانان نیست عشق

توی قلب خوب رویان نیست رحم

یا مصمم باش یا عاشق نشو

عشق من یک ذره حالم را بفهم


#محمدحسن_ابراهیمی #زلال_عشق #شبیه_نوح #غریب


عاشقم کرد او و دور انداخته

و نکرده هیچ احساس گناه

من برایش آرزو کردم که عشق

ماه را هم مدتی را سر به راه.


یاد یک ماهی بخیر آن روزها

تا دم جان دادن همراه من است

تا پس از جان دادنش او نیز هم

گیر و درگیر غم و آه من است


روزگاری رفت عشق آموختم

من همیشه با خودم رو راستم

من برای اعتراف آماده ام

من خودم.عاشق شدن را.خواستم


او مرا بازیچه دید و دوست داشت

مدتی در نقش "عشق من " نشست

در توان ناتوانان نیست عشق

خودپرست از روی میل عهدش شکست


او به احساسات من خندید ؛ رفت

باکسی که " در کنار " دیگریست

دیگری با دیگران و دیگران با دیگری.

هرکه دیدش گفت عجب بازیگریست


بی خبر بودم من از این حجم کذب

آدم خودخواه مرد عشق نیست

بعد چندین سال فهمیدم که عشق

لاجرم هم قافیه با صدق نیست


https://irsv.upmusics.com/Downloads/Musics/Haj%20M.

هرکه هرچه می کند با خود کند

خوب و بد هرجور بوده گذشت

هرکجا باشد خدا همراه او

من گرفتار یکی .او یار آلوده گذشت


#بداهه_نوشته #محمدحسن_ابراهیمی

#کاش_تو_هم_حال_مرا_داشتی

#سپردم_به_بالاسری #دلم_گرفته_برایت_ولی_بروخوشباش #آخرین_بار #شرافت_نمیفروشبم #من_افسانه_ای_ام A.A


https://irsv.upmusics.com/99/Ehaam%20%7C%20Khatere.


جلال آل احمد در سال های دور از سیمین دانشور برایش نوشت :

با هرکس حرف می زنم

اولین کاری که می کنم این است که

حلقه ام را طوری به رخش بکشم که او از من بپرسد که ازدواج کرده ای؟

و من حرفم را به تو بکشانم و بعد عکس تو را نشان بدهم.

اگه قراره ازدواج کنید سعی کنید همدیگرو این طوری دوست داشته باشید.


https://irsv.upmusics.com/Downloads/Musics/Mohamma.


ﺍﻟﻔﺖ ﺗﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﻓﮑﺮ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ

ﺩﺍﻧﻪ ، ﺻﺎﺣﺐ ﺭﯾﺸﻪ ﺍﺯ ﺁﻣﯿﺰﺵ ﺁﺏ ﻭﮔﻞ ﺍﺳﺖ


ﻋﻤﺮﺭﺍﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﺳﻌﯽ ﻧﻔﺲ ،ﺁﺳﻮﺩﮔﯽ‌ﺳﺖ

ﭘﯿﭻ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺮﺟﺎ ﻣﺤﻮﮔﺮﺩﺩ ﻣﻨﺰﻝ ﺍﺳﺖ

ﻫﺮ ﻗﺪﻡ ﻋﺮﺽ ﻧﺰﺍﮐﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺳﻌﯽ ﺭﻓﺘﮕﺎﻥ

ﮐﺰﻫﺠﻮﻡ ﺁﺑﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺷﺖ ﺳﺮﺗﺎ ﭘﺎ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ


ﺷﺴﺘﻪ ﻣﯽ‌ ﮔﺮﺩﺩ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺳﺮ ﺧﻂ ﻣﻮﺝ ﺍﺯ ﻣﺤﯿﻂ

ﻧﻘﺶ‌ﻣﺎ ﺯﯾﻦ‌ﺻﻔﺤﻪ‌ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺛﺒﺖ‌ﮐﺮﺩﻥ ﺯﺍﯾﻞ ﺍﺳﺖ


ﻭﻫﻢ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺴﺖ ﺑﺮﺁﯾﯿﻨﻪ‌ﺍﻡ ﺭﻧﮓ ﺩﻭﯾﯽ

ﺗﺎﮐﺴﯽ( ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ‌ﺑﯿﻨﺪ) ﺑﻪ‌ﻭﺣﺪﺕ ﻭﺍﺻﻞ ﺍﺳﺖ(معنای توحید)

پ.ن:خودبین و خودمحوری با توحید مخالف ومغایرست. فریب "خودت باش" و "برای خودت زندگی کن"های مادیگراهای خداناباور حق گریز شیطان صفت شهوتران را نخور گلم .عشقم! عشق یعنی توخواهی نه خودخواهی . قربونت برم (#شگفتا_غریب!)


ﺑﺴﮑﻪ ﺍﻟﻔﺘﮕﺎﻩ ﻋﺠﺰﻡ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ‌ﺳﺖ

ﺁﺏ ﺍﮔﺮﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯﯾﻦ ﺧﺎﮐﻢ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻣﺸﮑﻞ ﺍﺳﺖ


ﺩﺭ ﻏﺒﺎﺭ ﺩﻝ ﺗﺴﻠﯽ‌ﮔﻮﻧﻪ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺲ

ﻣﻮﺝ ﺭﺍﮔﺮﺩ ﺷﮑﺴﺖ ﺁﯾﯿﻨﻪ‌ﺩﺍﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺍﺳﺖ


ﺗﯿﻎ ﻋﺒﺮﺕ ﺩﺭ ﺑﻐﻞ ﺩﺍﺭﺩ ﻫﻮﺍﯼ ﺑﺎﻍ ﺩﻫﺮ

ﭼﻮﻥ‌ﺷﻔﻖ‌،ﮔﺮﺩﯼ‌ﮐﻪ‌ﺑﺎﻝ‌ﺍﻓﺸﺎﻧﺪﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺴﻤﻞ ﺍﺳﺖ


ﻧﯿﺴﺖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺎﯼ ﻋﺮﺽ ﺑﯿﻘﺮﺍﺭﯾﻬﺎﯼ ﺩﻝ

ﭘﺮﺗﻮﯼ ﺯﯾﻦ ﺷﻤﻊ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻟﺪ ﺑﺮﻭﻥِﻣﺤﻔﻞ ﺍﺳﺖ


ﻏﯿﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻭﺣﺪﺕ ﻧﮕﺎﻫﺎﻥ ﺑﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ

ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ، ﻭﺍﺩﯼ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻏﺒﺎﺭ ﻣﺤﻤﻞ ﺍﺳﺖ


ﺍﺯ ﺳﺮ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺫﻭﻕ‌ﮔﺮﯾﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ‌ﮔﺬﺷﺖ

ﺗﺎ ﻧﻤﯽ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ‌ﺩﺍﺭﻡ ﺧﺎﮎ‌ﺍﯾﻦ‌ﺻﺤﺮﺍ ﮔﻞ ﺍﺳﺖ


ﭼﯿﺪﻩ‌ﺍﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺮ ﻏﻔﻠﺖ ﺑﺴﺎﻁ ﺁﮔﻬﯽ

ﺍﯾﻦ ﺣﺒﺎﺏ ﺁﯾﯿﻨﻪٔ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﯿﺪﻝ ﺍﺳﺖ


یک دمک، با خودآ، ببین چه کسی

از که دوری و با که هم نفسی

ناز بر بلبلان بستان کن!

تو گلی، گل، نه خاری و نه خسی


تا کی ای عندلیب عالم قدس!

مایل دام و عاشق قفسی؟


تو همایی، همای، چند کنی

گاه، جغدی و گاه، خرمگسی؟


ای صبا! در دیار مهجوران

گر سر کوچه‌ی بلا برسی

با بهائی بگو که با سگ نفس

تا به کی بهر هیچ در مرسی


#یکم_مرداد #یکم_ذوالحجه #سالروز_ازدواج_دو_نور علی و فاطمه اهرا علیهما السلام



چرک اندود ترین خانه و تاریکترین کوچه ی شهر

درد پیمانه و می داشت دردانه نداشت

کوچ از این خانه ی اشباح و از این کوچه ی لوچ

نتوان کردن اگر جای دگر لانه نداشت

گور بهرام ، پر است از علف هرز چه باک

یاس خشکیده دیروز غم خانه نداشت

غزل آواز شد و بلبل و گل آواره

مادر دهر توان گل و گلخانه نداشت

عشق ، بدنام ترین رهگذر قی کده ای بود که ماه

جز به دور هوسش عادت ماهانه نداشت

ار به وارونه ی خرهاش ببندند آنتیک

نرخ نعل زر خر بود خرک چانه نداشت

هرکه یوسف به زر ناسره بفروخته باخت

هرکه خود باخته ربطی به دو بیگانه نداشت

خانه ای بود پر از عطر گل زرد هوس

عشق بدنام ترین رهگذری بود که دیوانه نداشت

#زحمت بکشید به بازی کسب کارتان برسید . این روزها بازار خرید و فوروش داغتره. شرافت و . نمی فروشیم . قدر لیله القدر به مقدار لیله القدره . الهی که سر به راه بشم نه سر گرم . آب مرد با یک دوش گرفتن از تن پاک میشه اما از دامن نه . شاخ و دم نداریم اما شاخ و دم دار داریم . آب سربالا رفته که قورباغ وسط برکه توقایق داره ابوعطا می خونه وزغ ها هم با ناهید و زهره و ماه و سوسن و مهسا و سنبل و نسرین و خواهرا و دختراشون می قرصن و می رق سن و با با سن و با هم سن و بی هم سر و ماست و خیار و پسته و ته پیک و اواز اخر شب و بوس سرشب و کجا ببینمت سر ظهر و بریم شترسواری سوار لنج بادی چه قشنگه بله فشنگاشون قطار قطار. و.

#30نابالدار!!؟


نه راضی‌ام به تظاهر، نه شیوه‌ام این است

هرآنچه می‌کشم از عقلِ مصلحت‌بین است

چه باک اگر به منِ مست تازیانه زدند؟

که حرفِ راست بهایش همیشه سنگین است

شکست اگر دل عاشق، به عشق خرده مگیر

مگر گناه مسلمان به گردن دین است؟!

به شادی و غم دنیا نمی‌توان دل بست

در این زمانه که لبخندها نمادین است

ببخش اگر غزل تازه‌ای نمی‌گویم

که معنی غم تو برتر از مضامین است.



صاحب‌خانه از ساوه بلغور آورده بود، کیسه‌ای هم ارزانی ما کرد.

جز همین یک کیسه بلغور هیچ‌چیز دیگری توی خانه نداشتیم. یخچال و تمام کابینت‌‌های آشپزخانه خالی بود. بلغور را آب‌پز کردیم، اما حتی دو سه قاشق شکر نبود تا روی آن بریزیم تا خوردن آن قابل تحمل شود.

خوشبختانه بالاخره یکی از همسایه‌ها مریض شد! مادرم آمپول‌زدن بلد بود. هر روز آمپولِ زن همسایه را می‌زد و با پول تزریقات (!) توانستیم نان و ماست و بستنی بخریم و چند هفتۀ دیگر هم دوام بیاوریم.

حکایت بالا نه تخیلی است، نه مربوط به صد سال قبل. (بیشتر از ) هفده هجده سال پیش، توی اسلامشهر، وضعیت ما این بود. فقر مطلق. چرا این‌ ماجرا را نقل می‌کنم؟ برای این‌که فکر نکنیم قبلاً چه خبر بوده و در رویای خوش گذشته، گمان کنیم بحران اقتصادی و تورم سرسام‌آور فقط برای همین روزهاست. زمان بلغورخوری هم یادم هست که همه از گرانی وحشت‌زده بودیم، کار نبود، اقتصاد در حال نابودی بود و به قول پدرم پول از زیر سنگ در میآمد.(زمان شاه که دیگه گفتن نداره! مردم آدم حساب نمیومدن ، رعیت ارباب بودن ، حالا بماند.)

ما همیشۀ تاریخ فکر می‌کنیم در سیاه‌ترین دورۀ ممکن هستیم. این حس و آرزو در هر آدمی هست که در بدترین تاریخ و جغرافیای ممکن زاده شده و ای‌کاش در زمانۀ دیگری متولد می‌شد.

تَوهم راه به جایی نمی‌برد. فقر و تنگدستی و فشار همیشه بوده و هست؛ شاید حالا کمی بیش‌تر؛ اما نمی‌شود که همۀ یک‌کف‌دست عمر را به‌خاطرِ نگرانی این چیزها پایمال کنیم. فقر فضیلت نیست، اما ننگ و بی‌آبرویی هم نیست.

فعلاً که عزم کرده‌اند ما را فقیرتر از قبل کنند؛ اما لااقل می‌توانیم بکوشیم که دیگر فقر اندیشه را به ما تحمیل نکنند. الان ممکن است برخی هِرم مازلو را پیش بکشند که بله آقاجان، تا نیاز‌های اولیه فراهم نشود آدم نمی‌تواند به رشد و تعالی و هنر بیندیشد. میلیون‌ها نفر در سخت‌ترین دوره‌‌های تاریخی، با کم‌ترین رفاه و امکانات، ماندگارترین آثار فکری و هنری را پدید آورده‌اند. فقر و تنگ‌دستی گرچه باعث بسیاری از فسادها و ناملایمات است، اما در موارد معدودی موجب زایش روح‌‌های خلاق و ایجاد تحرک برای تغییرات بزرگ بوده.

خواندن زندگی‌نامه‌ها و برخی متون قدیمی شاید الهام‌بخش باشد. دیروز داشتم زندگی‌نامۀ بنجامین فرانکلین را می‌خواندم، مثلاً در جایی از کتاب نوشته که مدت‌ها طول کشیده تا قاشق و کاسه‌ای مناسب برای غذا خوردن بخرند، یا این‌که سال‌‌های سال صبحانه‌اش فقط نان و شیر بوده و توان خرید چای را نداشته‌اند؛ بنابراین به قول مارک مَنسون بنا نیست همۀ ما مثل سلبریتی‌‌ها طلا بخوریم و طلا برینیم! (و دنبال تزیینی جات آنتیک و گل وگشت و حال با اسپای فرندامون وسط برکه و این الودگی ها باشیم!)

شاید باید مثل گلشیری طاقت خوردن نان و پنیر را داشته باشیم و به هر کاری تن ندهیم».

مقصود من از نوشتن این یادداشت، دعوت شما به پذیرفتن فقر نیست؛ یا نمی‌خواهم مثل آن بازیگر ساده‌لوح، گرانی گوشت را بهانۀ ترویج گیاه‌خواری کنم. حرفم این است که لااقل در این (خاک و زندگی زمینی) ، هیچ‌وقت اوضاع مساعد نبوده. همیشه چیزی بوده که مانع ساختن زندگی خوب باشد؛ اما این وماً به این معنا نیست که نشود برای ساختن زندگی خوب و سعادتمند تلاش کرد. اگر در دل این بحران‌ که همه ماست‌‌ها را کیسه کرده‌اند، زندگی ارزش‌آفرین بسازیم، هنر کرده‌ایم. (اما مراقب باشید شرافت و انسانیت رو برای فروش عرضه عمومی نکنید! از این خرید و فروشا نکنید چون همه چیزهمه چیز را باخته اید و خسروا خسراناست و تف و لعن ، هرچند برای حفظ ظاهر بزک و دوزک کنید . )



ارتباط ذره با خورشید خیلی ساده باشد

عمق این معنى اگر در دست فخری زاده باشد

یا شهادت یا رسیدن تا شکوه فتح فردا

مرد باید هر نفس در عاشقی آماده باشد


جام برجامى بهل ، مست از شراب حیدری شو

اتفاقا مرد باید نشئه ى این باده باشد

كوه از باد خزان كی رنگ خاموشی بگیرد

بیستون باقیست فرهادی اگر افتاده باشد


داغ ما در سنگ خارا هم اثر دارد دمادم

یك غروب جمعه باشد راه باشد جاده باشد


خاك مهر آمیز ایران سجده گاه آسمان شد

تاكه خون عاشقانش ، مهر این سجاده باشد

✍سیده فاطمه موسوى



جز من که نبضِ هر نفسم از برای توست

یک شهر، مبتلای تو و خنده‌های توست

https://irsv.upmusics.com/99/Ahmad%20Solo%20%7C%20.


من آشنای گریه و باران و حسرتم

اما تو ناز کن که خدا آشنای توست

https://irsv.upmusics.com/99/Ahmad%20Solo%20%7C%20.


این وجه اشتراک برایم غنیمت است

این وجه مشترک که خدایم خدای توست

https://irsv.upmusics.com/Downloads/Musics/Ahmad%2.


"شاید جهان، جهنّمِ دنیای دیگری‌ست"

اما بهشت، قسمتی از شانه‌های توست

https://irsv.upmusics.com/Downloads/Musics/Ahmad%2.

شوقِ وصال و حسرت و بی‌تابی و فراق

با اختصار، گوشه‌ای از ماجرای توست

https://irsv.upmusics.com/Downloads/Musics/Ahmad%2.

با اینکه عشق، اوجِ خودآزاریِ من است

اما دلم خوش است، جنونم به پای توست

https://irsv.upmusics.com/Downloads/Musics/Ahmad%20Solo%20%7C%20Khodaye%20Ehsas%20(128).mp3

آری، تو آفتابی و من برکه‌ای غریب

تبخیر می‌شوم که وجودم برای توست

https://irsv.upmusics.com/99/Ahmad%20Solo%20%7C%2

Zibaye%20Bi%20Atefe%20(320).mp3



#حضرت_معصومه

آمد نشست پای همان درب ساعتی

زائر میان همهمه دنبال حاجتی .

حالا که دست داده به او خوش سعادتی

پس می توان گذاشت زمین سر به راحتی

قدری رواق آینه ها را مرور کرد

دل را پر از حرارت آیات نور کرد

با چشم های خیس از آنجا عبورکرد

گم شد در ازدحام غم بی نهایتی

سر داد با زبان دلش یا شفیع را

پرواز کرد گنبد سبز رفیع را

در امتداد آینه ها تا بقیع را

طی کرد تا دلش به هوای شفاعتی .

انگار خوان حضرت زهرا گشودِ وُ

عمری در آرزوی همین لحظه بودِ وُ

هی اشک از شمایل گریان زدودِ وُ

شوقی عجیب می بردش تا ضیافتی

نامت کلید حل تمام سوال ها

آرامش درونی آشفته حال ها

یا فاطمه تجلی نام تو سال ها

این گوشه کرده است به دل ها قیامتی

برداشته به حرمت تو از سرش کلاه

خورشید هم که می رسد اینجا ز گرد راه

بوی بقیع می دهد این صحن و بارگاه

حتماً که بوده از تو در اینجا علامتی

جز در حریمتان بخدا ره نبرده ام

جز از سبوی مهر شما می نخورده ام

من سال ها به این هیجان دل سپرده ام

جز این دل شکسته ندارم بضاعتی

راهی که از حوالی این خانه می رود

جز بر صراط عشق خدایا نمی رود

زائر که دست خالی از اینجا نمی رود

وقتی شما کریمه اهل سخاوتی

نام تو واژه ایست به اندازه بهشت

از نام تو بلند شد آوازه بهشت

این که ضریح پاک تو دروازه بهشت

نقل است از امام غریبان روایتی

کم کم غروب خسته بیداد می رسد

بوی تو را بغل زده و باد می رسد

افتاده در کمینم و صیاد می رسد

آهوی رو سیاه مرا کن ضمانتی

محمد مبشری


http://dl.nicmusic.net/nicmusic/024/035/Bazam%20To.


نگاه و طرزفکر نخبگان مدرنیته در تمام حوزه های فرهنگ و جامعه شناختی و پزشکی و ت و. خلاصه در یک بند از نظریات اسپنسر :

[نگهداری از آدم های بدردنخور به بهای آدم های خوب ستمی است بزرگ. ایجاد عمدی گرفتاری برای #نسل های آینده است.

برای آیندگان ستمی بزرگ تر از این نیست که جمعیت رو به افزایشی از آدم های کودن و تنبیل و #مجرم را برای آنها به جا گذاشت تمام هم وغم طبیعت خلاص شدن از شر این چنین آدمهایی و پاک کردن #جهان از وجود آنها و جا باز کردن برای بهتران است. اگر آنها برای زنده ماندن به اندازه کافی کامل نیستند می میرند و چه بهتر که می میرند.]

یکی از براهین منطقی انبیای الهی با فراعنه و طواغیت ، در حیطه ی جان گرفتن از موجود و جان بخشی و وجود موجود بوده . می کشتند ومی گفتند ببین! جانش را گرفتم پس جان خلق در دست اختیار شاه است! و فرستاده های خدای لایزال هم با منطق به اینها میفرمودند که "اگر راست میگویی زنده اش کن و زندگی به او ببخش!""که متاسفانه به فراعنه و سلطه خو ها بر می خورد و انبیا را می کشتند و یا تبعید می کردند یا یک جور به هرنحوی سر به نیستش می کردند. حالا جان کلامم این است ک " تو اگر راست می گویی ؛ زندگی را به عشق برگردان" و اینکه " جان بخشی به از جان گیری! که فتبارک الله را در هنر زندگی فرموده اند." با #ویروس کرونا جوانسازی جامعه را میشود انجام داد؟! چرا اجازه ی توقف کشتار نمی دهند؟



حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله:

العِشقُ مِن غَیرِ ریبَةٍ كَفّارَةٌ لِلذُّنوب؛

عشقِ پاک، كفّاره گناهان است.

الفردوس، ج۳، ص۹۴، ح۴۲۶۶



حضرت علی علیه السلام: الهجران عقوبة العشق


عاقبت عشق هجران است


پ.ن: برداشت های شخصی از سر هوا و امیال ،ممنوع.


وارد میوه‌فروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب را پرسیدم. فروشنده گفت: موز شانزده تومان و سیب ده تومان. گفتم از هر کدام دو کیلو به من بده. پیرزنی وارد میوه‌فروشی شد و پرسید: محمد آقا سیب چند؟ میوه فروش پاسخ داد: مادر کیلویی سه تومان! نگاه تعجب‌زده‌ام را به سرعت به میوه‌فروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش مرا به آرامش دعوت کرد. صبر کردم. پیرزن گفت: محمد آقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همشون سیب را ده-دوازده تومن میدن! مادر با این قیمتا که نمی‌شه میوه خرید!

محمد آقای میوه‌فروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و او را راهی کرد و رو به من کرد و گفت: این پیرزن به تازگی پسرش و عروسش را تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه‌ی یتیم! من چند بار خواستم به او کمک کنم و به او میوه‌ی مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد. به همین خاطر هیچ وقت روی میوه‌ها تابلوی قیمت نمی‌زنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمت‌ها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچه‌هاش میوه بخره. راستش را بخواهی من به هر کسی که نیاز داشته باشه کمک می‌کنم و همیشه با امام زمانم معامله می‌کنم.

دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود. دلم می‌خواست روی میوه‌فروش را ببوسم، میوه‌ها را خریدم، سوار ماشین شدم و هقی زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان علیه السلام خجل بودم و با خودم می‌گفتم؛ ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم را با امام زمانم معامله می‌کردم.

سالروز پربرکت ولادت امام حسن عسکری علیه السلام را خدمتتون تبریک عرض می نماییم.



بی تو پاییزی و سرده حال و روز این دقایق

اگه دلدارو نبینه بهتره بمیره عاشق

گاهی بارونیه چشمام ، گاهی غرق التماسم

کجا دنبال تو باشم ، به کجا باشه حواسم

حتی واسه‌ ی یه لحظه بیا بشکن این سکوتو

نکنه منو نمیخوای که نشون نمیدی روتو

سر راهت گل میریزم تو برا من همه چیزی

اینو از دل میگم ارباب به خدا خیلی عزیزی

. آقا جونم ، آقا جونم ، آقا جون مهربونم .

منو مثل همه خوبات یه نظر فقط نگاه کن

دارِ دنیا و مکافات گره‌ کورمو وا کن

من همونم که میگفتم شدم از همه فراری

که به جز شما ندارم به خدا یاور و یاری

خوب میدونم با گناهم دلتو خیلی شکستم

تو منو رها نکردی من خودم راهمو بستم

قدرتو من ندونستم ، دلخوری ازم میدونم

حالا اما پشیمونم ، آقاجون دردت به جونم

. آقا جونم ، آقا جونم ، آقا جون مهربونم .

آقا جون سرت سلامت ذره پروری به مولا

میون خوبای عالم تو فقط سری به مولا

مهربونی و رئوفی ، با مرام و با وفایی

این سه شنبه یا که جمعه آقا جونم کِی میایی

آقا جون نباشه روزی که بهم محل نذاری

نکنه یه وقتی آقا تو منو به جا نیاری

. آقا جونم ، آقا جونم ، آقا جون مهربونم .

سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات



عزیزم منو یادتون نیست؟ از ترمینال شرق بردمتون تهرانپارس، ظهر بود گلم، عزیزم این پیامو همینطوری فرستادم حالتو بپرسم.من تو کار لباس‌زیر نه هستم، در انواع مدل‌ها، اگه خواستی خبر بده گلم.»

جمله‌های فوق پیام راننده یکی از استارتاپ های شهر به خانم جوانی است که از تاکسی این استارتاپ استفاده کرده بود. یکی از هموطنان این پیام را از طریق تلگرام برایم فوروارد کرد. کنجکاو شدم و عکس‌های پروفایل تلگرام این آقای راننده را نگاه کردم. اگر از موضوع اطلاع نداشتم و کسی عکس‌ها و جمله‌های نابی را که روی آنها نوشته شده بود به من نشان می‌داد و می‌پرسید که به نظر شما این فرد چگونه آدمی است، بی‌تردید می‌گفتم فیلسوف، معلم اخلاق، انسانی عمیق و متفکر است؛ و اگر نمی‌دانستم که در زمان حیات فردریش نیچه؛ فیلسوف آلمانی؛ اینترنت وجود نداشت بی‌تردید می‌گفتم این پروفایل متعلق به خود فردریش نیچه است!

این روزها متفکرنمایی و فیلسوف نمایی سکۀ بازار فضای مجازی شده است، به این معنا که بسیاری از کاربران فضای مجازی به شکل‌های مختلف جمله‌های عمیق و ناب را به‌عنوان معرفی خود در معرض دید دیگران قرار می‌دهند. جمله‌هایی درباره سرنوشت، جهان هستی، یک رویداد مشخص، خدا، مشقّت‌های انسان بودن، در جهل بودن سایر انسان‌ها (به‌جز خود ایشان)، محور هستی بودن انسان (عموماً با عکسی از فردی که بر روی قلۀ کوه ایستاده) و ناچیزشماری دیگران (با عکسی از گلّه گوسفندان). وقتی این عکس‌ها و پیام‌ها را مرور می‌کنیم بی‌تردید به یک نتیجه می‌رسیم: این فرد چه نگاه عمیقی به دنیای پیرامونش دارد. او درباره هستی تأمل می‌کند، تغییرات جهان اطرافش را رصد می‌کند، می‌بیند و نمی‌گذرد، پرسش دارد و جهان و مردمان آنرا عالمانه می نگرد.

. آنچه در فضای مجازی می‌بینیم ویترینی است که تنها عکس‌های قشنگی از کالاها (و نه خود کالاها) در آن چیده شده است و در پشت آن، اساساً کالایی وجود ندارد. درواقع شاهد هویت‌های فتوشاپی و دستکاری‌شده هستیم. من آنی می‌نمایم که در واقعیت نیستم!

دریکی از نوشته‌هایم اصطلاح نوکیسگان فرهنگی» را بکار بردم. آدم‌هایی که می‌بینند هم‌اکنون باکلاس بودن به حرف‌های قشنگ زدن است و برای همین پروفایل‌ها یا صفحه‌های اینستاگرامی شان پرشده از جمله‌های قشنگ فیلسوفانه و شاعرانه یا کشف حجاب های با غلظت کم(چادر رفته و رو سری ها شل شده و.) و با غلظت های زیاد( عکس مهاجرین از وطن به سرزمین عجایب!). این پدیده آن‌قدر سکه بازار شده است که کافی است در سایت گوگل عبارت جمله‌های ناب برای» را تایپ کنید. ایرانیان آنقدر این جمله را در گوگل تایپ کرده‌اند که در ادامه گوگل به شما پیشنهاد می‌دهد: جمله‌های ناب برای استاتوس، جمله‌های ناب برای پروفایل تلگرام، جمله‌های ناب برای بیوی اینستاگرام. حتی کانال‌هایی ساخته شده است که صرفاً برای دیگران این جمله‌های ناب دو سطری را منتشر می‌کنند. هموطنانمان جمله‌های عالمانه را از گوگل کپی copy و سپس در صفحه شخصی‌شان پیست paste می‌کنند؛ و بعید نیست که بسیاری اساساً این جمله‌ها را نفهمند ولی منتشر کنند.

ما شاهد ظهور آدم‌هایی با دانش چهل‌کلمه‌ای یا دوسطری هستیم. درباره همه‌چیز دو سطر می‌دانند. نیچۀ بدبخت دویست صفحه کتاب نوشت و در صفحه آخر آن به جمله‌ای درخشان رسید. نوکیسگان فرهنگی حوصله خواندن آن دویست صفحه را ندارند و فقط جمله صفحه آخر را برمی‌دارند. . در اینترنت یک‌چیزیم و در زندگی واقعی چیزی دیگر. همه‌چیز در سطح و صفحه‌نمایش اتفاق می‌افتد. این راننده محترم در پروفایل اش جمله‌ای دو سطری درباره حقوق بشر هم داشت! غافل از اینکه مزاحمت برای یک خانم هم مصداقی از نقض همان حقوق بشر است. #تظاهر دارد دودمان ما را به باد می‌دهد.

به راستی چرا ابزارهای مدرن در ایران به شکل گیری هویت مدرن نمی انجامد؟ #حیاکن



بی تو چه سخت می گذرد روزگار من

خود را به من نشان بده آیینه دار من

ای آفتاب! خیره به راهت نشسته ام

رحمی به حال دیده ی چشم انتظار من


هر شب برای آمدنت گریه می کنند

سجاده و دو دیده ی شب زنده دار من

امید بسته ام که می آیی و می کشی

دستی به روی این دل امیدوار من

دل را برای آمدنت فرش کرده ام

بشتاب ای امید دل بی قرار من


دست دعا و اشک و نیازم ظهور توست

کی مستجاب می شود این انتظار من

الّلهُـــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَـــــ الْفَــــرَج



محمد:

بگذارید اینجوری شروع کنیم ، با این مطلب :

"سیماى نمازگزاران واقعى از دیدگاه قرآن، كدام است؟

خداوند در سوره معارج آیه هاى 19 تا 21 انسان را حریص و بى تاب و بخیل معرفى مى كند، ولى نمازگزاران را استثنا مى كند; یعنى نمازگزاران آن سه صفت را ندارند و به فرموده امام باقر(علیه السلام) خداوند پس از آن كه نمازگزاران را از دارندگان این صفات استثنا مى كند، شروع به توصیف آنان به بهترین اعمال شان مى نماید كه عبارتند از:

1. پیوسته نماز را به جا مى آورند: (الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ دَآئِمُون)[9].

2. در اموال شان حق معلومى براى محرومان و تقاضا كننده گان وجود دارد: (وَ الَّذِینَ فِى أَمْوَ لِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ * لِّلسَّآئِلِ وَ الْمَحْرُوم)[190].

3. به روز جزا ایمان دارند: (وَ الَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّین)[191].

4. از عذاب پروردگارشان بیمناكند:(وَ الَّذِینَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشْفِقُون)[192].

5. خود را از بى عفّتى حفظ مى كنند: (وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَـفِظُون)[193].

6. در امانت خیانت نمى كنند.

7. پیمان خود را رعایت مى كنند: (وَ الَّذِینَ هُمْ لاَِمَـنَـتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَ عُون)[194].

8. براى اداى شهادت حق قیام مى كنند: (وَ الَّذِینَ هُم بِشَهَـدَ تِهِمْ قَآئـِمُون)[195].

9. حافظ آداب و شرائط نمازهاى شان هستند: (وَ الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُون)[196]

10.خشوع در نماز: (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون * الَّذِینَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَـشِعُونَ)[197]; مؤمنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوع دارند.

11.پاك و منزه بودن از فحشا و منكر: (إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنكَرِ)[198]; نماز ]انسان را [از زشتى ها و گناه باز مى دارد.

12. سهل انگارى نكردن در نماز: (فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ)[199]; پس واى بر نماز گزارانى كه در نماز خود سهل انگارى مى كنند.

گذشته از موارد و نشانه هاى یاد شده، نمازگزار واقعى مؤمن و متّقى نیز هست; بنابراین، سیماى نمازگزار واقعى با سیماى مؤمن واقعى مشترك است.[200]

در پایان یادآور مى شویم عده اى از مفسران معتقدند صفات فوق، صفات افرادى است كه حرص و بى تابى ندارند و شایسته هستند.[201]

[9]. معارج،آیه23.

[190]. همان، آیه24ـ25.

[191]. همان، آیه26.

[192]. همان، آیه27.

[193]. همان، آیه29.

[194]. همان، آیه32.

[195]. همان، آیه33.

[196]. همان، آیه34 / ر.ك: تفسیر برهان، ج5، ص384; حویزى، نورالثقلین، ج5، ص415; عباس عزیزى، تفسیر و پیام آیات نماز، ص143ـ162.

[197]. مؤمنون، آیه1ـ2.

[198]. عنكبوت، آیه45.

[199]. ماعون، آیه4ـ5.

[200]. براى آگاهى از سیماى مؤمنان و متقیان ر.ك: معارج، آیه19ـ35 و مؤمنون، آیه1ـ11 و نهج البلاغه، خطبه 192 (صفات متقین).

[201]. ر.ك: همان، تفسیر نمونه، ج27، ص26ـ40."


بنای انسانیت بر زمینه ی تقوا شکل میگیره و ستون این بنا ، خوشت بیاد یا نیاد ، بخونی یا نخونی ، نمازه. جنس مواد به کار رفته در ستون یک بنا اگر مصالح درجه یک و ممتاز نباشه ، هر لحظه تو را بیم فروریختن هست! مصالحی که ستون بنای انسانیت را مستحکم میکنه ، #ولایت است. خدا خودش می دونه که به لقلقه زبان اهمیت نده و "بما فی قلوب." به آنچه در دل و باطن و ضمیر پنهان داریم نظر و خبر داره.

خدا خودش با تاکید فراوان فرموده "انما یتقبل الله من المتقین"

حالا به نظرم باید به ملی گراها و کوروشپرست ها و بینمازهاگفت : #فقط و فقط دستانی که توفیق درازشدن به درگاه بی نیاز خدا را پیداکنند میتوانند کمک به همنوع کنند.


اگر جز این بود ، قماربازها و سگبازها و مشروب فروشا و عتیقه فروشا و صاحبان هرزه خونه های مجازی صیغه و . که کسب از حرام دارن هم گاهی کار خیر میکنند!! خیرتون قبول استاد!! خدا قبول نمیکنه ! خودش فرمود.


#خودفریبی ممنوع! #دوربرگردان


ﺗﻮ ﺭﺍ نمیﺩﺍﻧﻢ!

ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ

ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎق‌هاے ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ

ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهاے ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ

ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ

ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ

ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ هاے ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ

ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ

روزے ﺍﺯ ﺭﺍﻩ میﺭﺳﺪ.


هر صبح

دوست داشتن هایتان را بروزرسانی کنید.

با یک پیام ساده،

با چند ثانیه صحبت تلفنی.

قربان صدای خوابالو و چشم های خمارش بروید.

بگویید که چقدر دوستش دارید.

بگویید که چقـدر دلتنگش هستید

و یک قرار دو نفره

در جایی که او دوست دارد بگذارید.

و تا می‌توانید

در این ساعت ها عاشقی کنید.

شاید اگر از خود خدا هم بپرسید،

بگوید صبح را برای همین چیزها آفریده.

"دلش را محکم بدار و زیر پایش را با گفتگوهای فلسفی احمقانه بی سر و تهِ پسرماندگان،

خالی مکن

اگر زنی را دوست داری

ساده باش

هیچ چیز به اندازه زلالی و قاطعیت یک مرد،زن را اسیر نمیکند.

#دکتر_علیرضا_شیری"


عشق واقعی رابطه ای دو طرفه ست.

نه اینكه یكی به تمنا بماند و دیگری سرش جای دیگری گرم باشد.

عشق واقعی شور دارد. دو قلب را سرشار می كند و دو نگاه را بهم می دوزد. نه اینكه نگاهی نگران و چشم به در و نگاهی دیگر حواسش پرت باشد.

عشق واقعی فرو ریختن دل دارد و گرم شدن و آرام گرفتن دو آغوش.

نه اینكه آشفته و سردرگم و بلاتكلیف، حواست به رفتار خشک و خشن او گیر كند و از حال خوب عشق دور بمانی.

عشق واقعی دو آدم را درگیر هم می كند.

احساسی كه یک طرفه شد، نامش عشق نیست!

فقط یک احساس است كه نام و دلیلش را هم اغلب نمی دانیم.

ممنونم از خدا که تو را آفریده است .


یک زندگی کم است .!

برای آن‌که تمام شکل‌های دوستت دارم را با تو در میان بگذارم .

می‌خواهم هر صبح که پنجره را باز میکنی ،

آن درخت روبه‌ رو من باشم .

فصل تازه من باشم .

آفتاب من باشم .

استکان چای من باشم .

و هر پرنده ای که نان از انگشتان تو می‌گیرد .

یک زندگی کم است .!

برای شاعری که می‌خواهد در تمام جمله ها دوستت داشته باشد .!

جایی خوانده ام :

لا تعشقنی بعینك، ربما تجد أجمل منی.

إعشقنی بقلبك، فالقلوب لا تتشابه أبداً.

با چشمانت عاشقم نشو،

ممکن است

زیباتر از من پیدا کنی

با قلبت عاشقم شو،

چون قلب ها مشابهی ندارند

نزار_قبانی

اشتباه نکن !

دور و نزدیک بودنِ آدم ها

به فاصله شان تا تو نیست

نزدیک ترین آدم به تو آن کسی است که از دور ترین فاصله همیشه هوایت را دارد!

حتی با یک پیام

نزدیک همیم

تو سوختی و باختی نه من که مفتخر به ده ها لقبم کردید .


جایی دیگر خواندم:

پژوهش ها نشان داده یکی از مهم ترین دلایل نی که به روابط فراشویی روی آورده اند،

عدم دریافت محبت کلامی و غیر کلامی از جانب همسر بوده است.

آن طرف ماجرا


اغلب مواقع مردان متاهلی که وارد رابطه با زنی دیگر می‌شوند

از آن زن تنها به عنوان یک مسکن یا به عبارتی نوعی مخدر برای فراموشی مشکلات خود به طور موقت استفاده می‌کنند.

چرا شما گاهی اوقات مسکن همسرتون نباشید!؟

***

ما هر روز با انتخابهای

بسیاری روبرو هستیم.

تصمیم می گیریم که چه بخوریم،

چه اندازه استراحت کنیم

و ورزش کنیم و فعالیت های روزانه خود را

با چه ترتیبی انجام دهیم. هر انتخابی که می کنیم :

یا بر نیروی حیاتمان می افزاید

یا آن را از ما می رباید.

در حقیقت ما یا رشد می کنیم یا سقوط،

یا وسعت می یابیم و یا محدود می شویم.

هر گاه انتخاب ما نیروی حیات را در ما تقویت کند،

زندگی را برگزیده ایم

و هر گاه انتخابی شور و حیات را از ما بگیرد

، شعله درونی خود را ضعیف و زوال برگزیده ایم.

انتخاب با ماست .امروزت ، نتیجه انتخاب های دیروزهای توست. برای فردا ، مراقب انتخاب های امروزخودت باش عزیزم.


داشتن یک پیانو می گویند

شما رابه یک پیانیست قابل تبدیل نمیکند

خواندن هزاران جمله موفقیت هم

شما‌رابه یک انسان موفق تبدیل نمیکند!

"زمان" اندک است! عمل کن. بنویس دوست داشتنم در تو کم نخواهد شد حتی اگر برای عزیزکردن خودش ، دیگران را سعی میکند خراب تر کند. ما خراب عشق صادقانه ایم.

به نظرم

گاهى شما فقط

مسئول خودتون نیستید!

تصمیم شما، ممکنه

رو سرنوشت دیگران هم تاثیر بگذاره.


و خدا هست . و عشق هست

#غریب



به خیر و خوشی روز ۹۹/۹/۹ هم گذشت و هیچ پدیده خاصی در این روز مشاهده نشد. خدا را شکر خیلیها بعضی زمانهای رند دیگر توجه ندارند والا چه مشکلاتی داشتیم. مثلا ساعت چهار و چهل و چهار دقیقه و چهل و چهار ثانیه در هر ۲۴ ساعت یک بار بامداد هر روز تکرار می شه. حالا تصور کنید بعضی خانمها به این ساعت توجه مبذول می کردند. چه اتفاقاتی ممکن بود رخ بده. مثلا سر این ساعت بسیار رند این خانمها شوهر بیچاره را از خواب بیدار می کردند و می گفتند: عزیزم بیا سر این رندترین ساعت شبانه روز به هم بگیم دوستت دارم و به هم هدیه بدیم!!!

یا خانمهای باردار پایشان را در یک کفش می کردند که تولد بچه من باید در این ساعت انجام بشه. بیچاره دکترها و پرسنل بخشهای زایشگاه بیمارستانها!!!

یا اینکه سرهرشب هزار پیامک می آمد که وسایل خانه و لباس و لوازم آرایش خودتان را در این ساعت رند سفارش بدید که خریدی به یاد ماندنی کرده باشید!!!

ویا هزار پیام تبریک در این ساعت برای شما ارسال می شد؟ و مجبور بودید پاسخ بدید!!!

خلاصه چه بلبشویی راه می افتاد؟!!!

خدارا شکر گوش شیطون کر که کسی به این رند ترین ساعت توجهی نداره!!!

بعضی از خدانشناس ها که استوری و پیام تبریک فرستادن و ارزوی عاقبت بخیری و دعا و این حرفها را کپی پیست کردند کاریشون نداریم تا وقت حساب. نزدیک است. پناه بر خداوند یکتا


باسمه‌ تعالی

برگشته‌ام،‌ اینبار میخواهم بمانم

آغوش واکن یار! میخواهم بمانم

حق‌ داری از من روی برگردانی ای‌عشق

امّا به صد اصرار میخواهم بمانم!

عمری شدم‌ غافل ز الطافت ولیکن

مِهرت نشد اِنکار، میخواهم بمانم

بر آنچه میدانی و میدانم الهی

خود میکنم اقرار، میخواهم بمانم

بی آبرو هستم به درگاهت ولی باز

با روضهٔ مِسمار، میخواهم بمانم

مانند زهرا در میان آتش و دود

بین در و دیوار. میخواهم بمانم

#نویدنیّرۍ

#مناجات

#یازهرا_اغیثینی

اهل دین را برسانید خدا هست هنوز

راه سخت است ولی راهنما هست هنوز

#نویدنیّرۍ

#سایه_ات_کم_نشود_از_سر_ما


ای داغِ به دل نشسته از روزِ نخست

ای نامهٔ عاشقانه در پاکتِ پُست

با او که مرا ز خاطرش برده بگو

بارانْ بارید و خاطراتت را شُست

#نویدنیّرۍ


باران گرفته داغِ دلم تازه تر شده

جریان گرفته عشقِ تو از چشم‌های من

#نویدنیّرۍ


تقدیم به برخی مسئولین باشرف:

مسئول شدی گُنَه فراگیر شود

بی عفّتی و فساد،پاگیر شود

تردید نکن آتش این اعمالت

بر قبر تو عاقبت سرازیر شود

#نویدنیّرۍ

#فضای_مجازی_رها

#فحشا_و_بی_حجابی

#روابط_کثیف_پنهان

#نفرشوم_سوم_رابطه


ای عشقِ ستودنی چه نایاب شدی

بازیچهٔ قلب‌های ناباب شدی

هر بی‌سر و پا به هرکسی گفت عشقم

غم خوردی و از شرم و حیا آب شدی

#نوید_نیّری




شخصی گفت زندگی ساده هم کلی خرج داره

یخچال شده ۲۰ میلیون تا ۲۵ میلیون

کولر شده ۲۰ میلیون

تلویزیون هم که دیگه مشخصه

قالی هم که دیگه در جریانید

یک ماشین ساده پراید شده ۱۵۰ میلیون

یک عروسی ساده هم توانش نیست اونوقت میگن ساده زیست باشید

ملت دیگه خرج همون زندگی ساده رو ندارن

یک زمانی پیامبر فقیر بود خرما میخورد الان خرما اینقدر گرون شده پولدارا فقط میخورن.

در پاسخ گفتند:

فقط هم گردن مسئولین نندازین

ما مردم هم مقصریم توی این وضعیت بد اقتصادی

مردم به شخص مناسبی رای بدن .

پولشونو به جای گذاشتن توو بورس و خرید سکه و دلار برای تولید سرمایه گزاری کنند

پول یعنی تولید

امامان ما هم ثروتمند بودن چون مومن باید ثروتمند باشه یعنی وظیفه شه .

ثروت داشتن اما قناعت میکردن و بیشتر میبخشیدند. به درصد حلال وار کسب راضی بودن . دلال نبودن . به هرقیمت خرج زندگیو در نمی اوردن. بخاطر شکم و رخت و ریخت و رفاه هم شرف و وجدان و انصاف رو سر نمی بریدن .

انقلابی ها و مومنین فعلی حتی ! بعضیاشون زندگی تشکیلاتی ندارن باهم جمع نمیشن و سرمایه هاشونو در تولید به کار نمیندازن. .


#ماهمه_گناهکاریم

#امروز_نتیجه_انتخاب_دیروزتوست

#نتیجه_انتخاب


لا تَبرّجنَ تبرُّجَ الجاهلیة الاولیٰ»

یعنی خود نمایی نکنید و برتری طلبی و جلوه گری و کشاندن نفوس [مردان نامحرم] را مانند دوران جاهلیت نشان ندهید.

آنچه معلوم است این است که خودنمایی و تبرّج در هر نوعی برحسب وجود آن نوع است و در زن به واسطهٔ آراستن در مقابل بیگانگان و نامحرمان است که می تواند در گفتار، رفتار، راه رفتن، نگاه کردن و حتی در نگاه با گوشهٔ چشم،پدیدار شود.

پس هر حرکت و س از جانب زن که نگاه و توجه نامحرم را جلب کند و تاثیر در او را داشته باشد و موجب خودنمایی و جلوه گری و برجسته شدن در مقابل بیگانه و نامحرم گردد، همان تبرّج نهی شده در قرآن کریم است و انجام دهندهٔ آن،مخالفت کننده با امر خداوند متعال و از اهل جاهلیّت می باشد.

تبرّج گناهی بزرگ است و طیف گسترده ای را پوشش میدهد به شکلی که پیرزن ها هم می‌توانند تبرّج و خودنمایی جنسی داشته باشند.(آیه ۶۰ سوره نور)

یا حتی ن پیامبر_صلی الله علیه و آله و سلم_ (آیه ۳۲ و ۳۳ سوره احزاب)

بنابراین حتی خانم‌های چادری با نحوه آرایش خود یا نوع چادر و رنگ چادر یا مقنعه و. یا با نوع رفتار و گفتار می‌توانند مشمول گناه تبرّج گردند.

از همین جهت می‌توان گفت که برخی از ن به ظاهر مؤمن در واقع فاسق هستند.

آیت اللّه حامد وفسی

برگرفته از کتاب تبرّج گناه آشکار، ص ۱۸ و ۱۹

#تبرّج_گناه_آشکار

#چادری‌های_شیک_امروزی


آفت و مصیبتی که امروزه بسیاری از دختران و ن به اصطلاح حزب الهی نسل جدید را شامل میشود و در عین چادری بودن فاسق هستند و خود نمی‌دانند.

***

و کَربی لا یُفَرّجُه سِوا رَحمتک.

غم و اندوه منو جز رحمتت برطرف نمیکنه.

#مناجات_مفتقرین

***

شکستم آینه‌ام را به سنگِ دنیا، آه.

برای قلب من "ٲمَّن یُجیب." میخوانی؟!

#نویدنیّرۍ

#یا_صاحب‌اّمان




حتی اگر از یک آدمِ نابکار بپرسید که

آیا ترجیح می‌دهد با رذلی مثل خودش

سروکار داشته باشد،

یا با آدمی بزرگوار و خوش قلب؟

بدونِ تردید پاسخ خواهد داد:

با آدمی بزرگوار و خوش قلب.

پیروزیِ فضیلت، در همین است.

* ابله

#داستایوفسکی




(بازخوانی یک روایت به مناسبت تلاش مذبوحانه ی مدافعان ترویج فساد تحت پوشش شعار زشت کودک همسری!)


دامادم ۱۶ سالشون بود که قدم پیش گذاشتند برای خواستگاری

هنوز نه دیپلم گرفته بودند نه سربازی رفته بودند نه شغلی داشتند ونه سرمایه و ارث و میراثی!

وقتی متوجه شدم دخترم به این وصلت مایلند با توجه به شناختی که ازبلوغ ایشون ازمناظر مختلف داشتم تنها مطلبی که سعی کردم بفهمم اخلاق ومیزان اعتقادات مذهبی دامادم و خانوادشون علی الخصوص مادرشون بود

بعداز شش ماه ارتباط مستمر در قالب مشاوره و بررسی ابعاد مختلف شخصیتیشون خیالم راحت شد

با همسرم ساعتها صحبت کردم(بخوانید بحث) تا راضی شدند فقط برای یکبار خواستگاری بیایند

در همان اولین نگاه به قول قدیمیها انگار آبی روی آتش ریخته باشند مهر دامادم به ناگاه به دل همسرم افتاد

شب خواستگاری نشست مجازی داشتم

فیلم دیدیم

کمی بگو بخند کردیم

دختر پسر یک ساعتی با هم حرف زدند

دور هم شام خوردیم!

مادر آقا داماد از مادرم خدا بیامرز پرسیده بودند: پس مهریه؟ عروسی؟!

مامان بهم گفتند: بابا مثلا خواستگاریه ها!

گفتم: خدا خیرتون بده، هرچی خودتون و خودشون بگید من با پدرشون مطرح میکنم

دختر گفت: ۱۴ سکه

پدرشون رو راضی کردم.

ازدواج نیمه مستقل داشتند و به مدت یک سال و نیم با هم زندگی کردیم

دورهمی خوش میگذشت

عروسی تو یه تالار در شهر دامادگلم برگزار شد دعوتی از طرف ما ۴۳ تا مهمون

با وام ازدواجشون پول پیش خونشون رو دادند و جهیزیه هم وام گرفتیم و قسطی دو سه تا تیکه بزرگش رو برداشتیم

چرخ گوشت و خیاطی و. نگرفتیم

در حد ابتدائیات و شاید کمتر که مجبورند برای مهمان داری ۱۶ نفر از خونه ما وسیله ببرند [ بالاخره بشقابهامو برگردوندند:) ]

با این اوصاف زندگیشون پاگرفت

زنده هستند والحمدلله خوشبخت و پرتلاش با تدوین و عکاسی زندگیشون رو میگذرونند

طوری از خونه ی کوچیکشون عکس میگیرند که خیلیها فکرمیکنند لاکچری ترین زندگی عالم رو دارند

درحالی که برخی همچنان درحال تهمت پراکنیند

هفته پیش خدا بهشون یه گل پسر داد

اسمش رو محمدحیدر گذاشتند

سیسمونی در حدی که بعد از به دنیا آمدن بچه مجبورشدیم برخی از لوازم موردنیاز رو تهیه کنیم

مادرم خدا بیامرز سر ازدواج خودم کمی راحت تر گرفتند

۱۵ ساله بودم

مهریم ۷۲ سکه که همون سالهای ابتدایی بخشیدم

منزل همسرم ادامه تحصیل دادم

الان در حال گذراندن دوره دکتری هستم

دروس طلبگی رو هم

فعالیت اجتماعی در کنار رسالت اصلی مادری و همسری،

۲۵ سال از زندگی مشترکمون میگذره همچنان مستاجریم و همچنان خوشبخت

دوستان؛ باورتون بشه یا نه

بعد مادی زندگی رو زیادی جدی بگیرید اسیرتون میکنه(این رو کسی داره میگه که طعم فقر رو بارها با تک تک سلولهای بدنش به سخت ترین اشکال چشیده)

این جمله کتاب دینی دبستان که مبنای قرآنی داره حلال همه مشکلاته اگر واقعا باورش کنیم:

دنیا مزرعه ی آخرت است»

اگر اینو باور کنیم بحثمون که میشه دیگه سعی در تخریب هم نمیکنیم که نیاز به تسلیحات برای ضربه بیشتر باشیم و بدویم دنبال مهریه و حق طلاق و استفاده اززور مردانه و.

اگر باور کنیم این دنیا گذراست در بدترین شرایط به خودمون میگیم #یا_میگذره_یا_حل_میشه وباتوکل، سخت ترین مشکلاتو تحمل میکنیم وتلاش میکنیم برای سعادتمندی خودمون و اطرافیانمون بدون چشمداشت

بیایید یکبار به این حرفهای ساده خوب فکر کنیم

خوشبختی با سخت گیری های اینچنینی بدست نمیاد

نوشته اند وقتی حضرت آدم و حوا در #بهشت ساکن شدند، خدا به آنها فرمود:

هر کار خواستید بکنید، ولی به این درختِ ممنوعه نزدیک نشید.

یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ، فَکُلَا مِنْ حَیْثُ شِئْتُمَا، وَ لَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ (اعراف/۱۹)

ای آدم! تو و همسرت در #بهشت ساکن شوید!

و از هر جا که خواستید، بخورید!

امّا به این درخت نزدیک نشوید.


ولی #شیطان شروع کرد به وسوسه کردنِ آدم و حوا.

چرا؟!

تا آدم و حوا رو # کنه.

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا (اعراف/۲۰)

سپس #شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد.

بالاخره #شیطان موفّق شد

آدم و حوا فریب خوردند

و از میوه‌ی درختِ ممنوعه خوردند. در نتیجه:

فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ، بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا، وَ طَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ. (اعراف/۲۲)

هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندام و عورتشان بر آنها آشکار شد.

و شروع کردند به قرار دادنِ برگهای درختانِ بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند.

بنابراین، خدا اونها رو از #بهشت بیرون کرد:

قَالَ اهْبِطُوا وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ. فِیهَا تَحْیَوْنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ. (اعراف/۲۴ و ۲۵)

خداوند فرمود: از مقام خویش فرود آیید که از این به بعد، قرارگاه و محلّ زندگی شما زمین است.

در این زمین زنده می‌شوید.

در این زمین می‌میرید.

و در روز رستاخیز، از این زمین خارج خواهید شد.

در پایانِ این داستانِ غم‌انگیز، وقتی آدم و حوا روی زمین اومدند، خدا براشون #لباس فرستاد تا # نباشند:

یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشًا (اعراف/۲۶)

ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندامِ شما را می‌پوشاند، و مایه‌ی زینتِ شماست.

برادر ! خواهر!

#پوشش و پوشاندن، کارِ خداست

ولی #برهنگی و #‌_کردن کارِ #شیطان است.


#لباس، نعمتِ الهی است


ولی #برهنگی و خلعِ لباس، کیفرِ #گناه.


خدا آدم و حوا رو بخاطر اینکه # شدند از #بهشت بیرون کرد


حالا ما چطور توقّع داریم که # بشیم و #حجاب رو رعایت نکنیم. و به #بهشت هم بریم!!

بعد هم بگیم: آدم باید دلش پاک باشه‼️

خوش به حال اون آقا پسر و دختر خانمی که پوشش خدایی دارند، نه پوشش شیطانی.

مخصوصاً دختر خانومها

#حجاب به معنیِ چادر نیست . چادر حجاب برتره . لباس حضرت زهراست.

به معنای پوشیدنِ سالمه.

راست میگی؟ مدافعِ #چادرِ فاطمه باش‌.

#داستانک

@shohadayeam


غزل شماره ۳۰۱

297

۱- دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
لیکن از لطف لبت صورت جان می بستم
۲- عشق من با لب شیرین تو امروزی نیست
دیرگاه است کزین جام هلالی مستم
۳- از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور
در سر کوی تو از پای طلب ننشستم
۴- عافیت چشم مدار از من میخانه نشین
که دم از خدمت رندان زده ام تا هستم
۵- در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم
۶- بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود
چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم
۷- بوسه بر دُرج عقیق تو حلال است مرا
که به افسوس و جفا مُهر وفا نشکستم
۸- رُتبت دانش حافظ به فلک بَرشده بود
کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم
۹- صنمی لشکریم غارت دل کرد و برفت
آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم

معانی لغات غزل (۳۰۱)

بیماری چشم : حالت بیماری چشم، چشم خمار، خمارآلودگی چشم .

ببرد از دستم : مرا بی قرار ساخت، مرا واله و شیدا کرد، بی تاب ساخت .

صورت جان می بستم : جان تازه به خود می دمیدم، جان می یافتم .

خط مشکین : موی سیاه عارض، موهای تازه رسته گرداگرد گونه به شکل هلال و نیم دایره .

جام هلالی : لبه جام که به شکل هلال است، جام دایره گون .

ثبات : مقاومت، پایداری .

از پایِ طلب ننشستم : در راه طلب از پای ننشستم .

عافیت : سلامت، صلاح و تقوی .

چشم مدار : انتظار نداشته باش .

دَم زده ام : ادّعا کرده ام، اعتراف کرده ام .

از آن سوی فنا : بعد از مرگ .

رَستَم : خلاص شدم، رهایی یافتم .

تیر کج انداز : حمله کننده اشتباه کار، کنایه از کسی که با گوشه و کنایه و از روی حسادت نیش می زند، تحقیر غیر مستقیم و در پرده حسود .

دُرج : صندوقچه کوچک جای نگهداری جواهرات .

دُرج عقیق : کنایه از لب های قرمز معشوق است .

افسوس : ستم، سرزنش، حیف .

صنمی لشکری : محبوب سپاهی، معشوقه یی که کارش سپاهی گری است .

عاطفت : عطوفت، محبت و مهربانی .

رُتبت : رتبه، مرتبه، مقام .

بَر شده بود : بالا رفته بود .

شمشاد : کنایه از قدّ و بالای بلند و رشید .

شمشاد بلندت : قد شمشاد مانندت .

معانی ابیات غزل (۳۰۱)

۱) دیشب حالت بیماری و خمارآلودگی چشم تو مرا از پای درآورد اما به سبب لطافت و جاذبه لبت به جان تازه یی دست می یافتم .

۲) مهر و محبت من به موی مشکین نورسته گرداگرد چهره تو تازگی ندارد . دیر زمانی است که از باده این جام دایره گون مستم .

۳) از پایداری خودم خوشم آمد که در سر کوی تو با همه جور و جفایت، در راه طلب از پای ننشستم .

۴) از من که جا در میخانه دارم انتظار صلاح و تقوا نداشته باش، زیرا از دیرباز ادّعای خدمتگزاری رندان را داشته و دارم .

۵) بعد از مردن هم در راه عشق صدگونه خطر وجود دارد . مبادا تصوّر کنی و چنین پنداری که چون عمرم به پایان رسید خلاص می شوم .

۶) از این پس از تیر کینه حسود غمی به دل راه نمی دهم که به معشوق کمان ابروی خود پناه برده و پیوسته ام .

۷) بوسه بر لب های عقیقی تو (که مروارید دندانهایت را در خود دارد) بر من حلال است زیرا با همه جور و ستم و ملامتی که کشیدم مُهرِ وفاداری خود را نشکستم .

۸) آوازه مقام و مرتبه دانش حافظ تا به فلک رسیده بود که اندوه قدّ و بالای شمشاد گونه بلند تو مرا از مقام خود نزول داد .

۹) محبوب سپاهی پیشه یی، دل و دین مرا ربوده و رفت. وای بر من! اگر لطف و عنایت شاه به من مددی نرساند .

شرح ابیات غزل (۳۰۱)

وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن

بحر غزل : رمل مثمّن مخبون اصلم

*

سعدی :

من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم

توبه به یک جرعه دیگر ببری از دستم

*

خواجو :

من از آن لحظه که در چشم تو دیدم مستم

کارم از دست برون رفت، که گیرد دستم ؟

*

در شرح ابیات غزل ۹۳ در صفحۀ ۵۸۶ این کتاب شرحی راجع به (فرّخ) گفته شد و رفع شبهه از آنها که این غزل را مشکوک و منسوب به حافظ می دانند بعمل آمد . در تأیید این نظریه، در اینجا به ذکر این نکته می پردازیم که حافظ در جای دیگر می فرماید :

به تنگ چشمی آن تُرک لشکری نازم

که حمله بر من درویش یک قبا آورد

که هرچند بیشتر ممکن است منظور شاعر شاه شجاع باشد اما این شبهه را نمی توان از نظر دور داشت که حافظ گوشه چشمی به این ایاز دربار شاه شجاع که در لباس لشکری خدمت می کرده نیز داشته است .

در این غزل و در بیت نهم حافظ صراحتاً از صنمی لشکری صحبت به میان می آورد که وابسته به شاه بوده است و این می رساند که (فرّخ) وجود خارجی داشته وبه صورت ظاهر در ردیف خدمتگزاران سپاهی و همدم شاه شجاع و مورد نظر حافظ بوده و حافظ برای او ترانه یی در عالم سرخوشی و مستی سروده است .

از مطالعه ابیات این غزل برمی آید که حافظ تمام ابیات آن را در یاد همین صنم لشکری سروده و خطاب به اوست و از مفاد بیت مقطع چنین برمی آید که در راه عشق این شاهد دچار سرزنش و مشکلاتی هم شده است .

آنچه درباره این غزل می توان گفت یکی عبارت تیر کج انداز در بیت ششم است که همان مفهوم امروزی تیر در تاریکی انداختن را دارد و این معنا را افاده می کند که حسود دروغی می گوید تا پاسخ راستی بشنود و یا به عبارت دیگر حسود یکدستی می زند تا از کُنهِ مطلب سردر آورده و به حقیقت امر پی ببرد، دیگر معنای دُرج است که آن صندوقچه کوچک جای جواهرات و اشیاء قیمتی است که صاحبان آن، اشیاء گرانبهای خود را در آن نهاده و درآن را قفل می کرده اند. شاعر لب و دهان محبوب را به دُرج عقیق قرمز رنگ تشبیه کرده و با آوردن جمله مُهرِ وفا نشکستم اشاره یی به مُهرِ دُرج دارد .



پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

این شش چیز را شما قبول کنید، ما هم در مقابل بهشت را برای شما قبول می‌کنیم؛ یعنی قول می‌دهیم

إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا

[هرگاه سخن گفتید،] دروغ [مگویید.]

وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا

[هر گاه وعده دادید، خُلف وعده نکنید.]

وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا

[هرگاه امین‌تان دانستند، خیانت نکنید. در] امانت مالی، امانت موقعیت و مسئولیت، امانت سخن و حرف و خبر خیانت نشود.

وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ

[چشمانتان را] از چیزهایی که خلاف محارم الهی است [فرو بندید.]

وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ

شهوت خودتان را نگه دارید.

وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ

زبان و دست خودتان را نگه دارید؛ یعنی در اختیار داشته باشید.

الامالی‌شیخ‌صدوق‌صفحه‌ی‌۱۵۰

‌‌



هیچگاه به دنبال صورت زیبا نباشید!

"روزی پیر خواهد شد."

هیچگاه به دنبال پوست خوب نباشید!

"روزی چروک خواهد شد."

هیچگاه به دنبال اندام خوب نباشید!

"روزی عوض خواهد شد."

هیچگاه به دنبال موی زیبا نباشید!

"روزی سپید خواهد شد."

در عوض به دنبال قلبی وفادار باشید،

که تا ابد دوستتان خواهد داشت.



‏داستان ادماے دل شکــسته خیلے کوتاســـــت؛

‏ میپرسے چیشــــــده؟

‏میگن هیچــــی.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

درد یَنـــی بـا چشآیہ خیس بقیہ رو دلدآریـــ بدیــ

و وآنمود ڪنیــ درڪشـون میڪنیـــ

بـآ اینڪہ هیچڪس خودتـو درڪ نمیڪنہ

تو بیا مست در

آغوش من و دل خوش دار

مستی ات با بغلت هردو گناهش با من!


.ڪاش لب بر لب مڹ،

فاصله ڪم مےڪردے

بوسہ بر لب زده ،

محڪم بغلم مےڪردی

ڪاش از عطرنفسہاے

تو خوابم می برد

دست را حلــقہ بــہ

دور بدنم مےڪردی



داستان_کوتاه

مردی كت و شلواری با كراواتی زیبا

قصد طلاق دادن زنش رو داشت .

دوستش علت رو جویا شد و مرد پاسخ داد:

این زن از روز اول همیشه می خواست

من رو عوض كنه.

منو وادار كرد سیگار و مشروب رو ترك كنم

طرز پوشیدن لباسم رو عوض كرد ، و كاری

كرد تا دیگه قماربازی نكنم، و همچنین در

سهام سرمایه گذاری كنم و حتی منو عادت

داده كه به موسیقی كلاسیك گوش كنم و

لذت ببرم و الان هر هفته جمعه ها هم با

دوستانم كه همه آدمهای سرشناسی هستند

میرم بازی گلف !

دوستش با تعجب گفت:

ولی اینایی كه میگی چیز بدی نیستند !!!!

مرد گفت: خب این رو می دونم ولی

حالا حس میكنم كه دیگه این زن

در شان من نیست.

#در_شانشون_نیستیم_دیگه!هرهرهر

گفتی برم گفتم چرا گفتی پریشونی بسه

گفتی یکی دل تنگمه خیلی برام دلواپسه

گفتی برم گفتم برو اما نگفتم تا ابد

با رفتنت توی چشام اشک جایی حلقه زد

گفتی برم گفتم برو اما نگفتم تا ابد

با رفتنت توی چشام اشک جایی حلقه زد

با رفتنت توی چشام اشک جایی حلقه زد

تنهام خیالت پیشمه زخم دله درویشمه

Tanham khiyalet pishame zakhme dele darvishame

هرجا بسوزم خاطرت خاکستر آتیشمه

Har ja besozam khateret khakestare atishame

تنهام خیالت پیشمه زخم دله درویشمه

Tanham khiyalet pishame zakhme dele darvishame

هرجا بسوزم خاطرت خاکستر آتیشمه

Har ja besozam khateret khakestare atishame


بی شعله میسوزم ولی ای عشق خاموشم مکن

با من بمان با من بمان هرگز فراموشم مکن

من قلب چاقو خورده ام من زنده هم من مرده ام

با بودنت گل کرده ام با رفتنت پژمرده ام

من قلب چاقو خورده ام من زنده هم من مرده ام

با بودنت گل کرده ام با رفتنت پژمرده ام

با بودنت گل کرده ام با رفتنت پژمرده ام

تنهام خیالت پیشمه زخم دله درویشمه

Tanham khiyalet pishame zakhme dele darvishame

هرجا بسوزم خاطرت خاکستر آتیشمه

Har ja besozam khateret khakestare atishame

تنهام خیالت پیشمه زخم دله درویشمه

Tanham khiyalet pishame zakhme dele darvishame

هرجا بسوزم خاطرت خاکستر آتیشمه

Har ja besozam khateret khakestare atishame



یا فاطِمَهَ اَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَهً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ

به واژه‌ای نکشیده‌ست مِنَّت از جوهر

خطی که ساخته باشد مُرکَّب از باور

کنون مرکب من جوهر است و جوهر نیست

به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر

به جوش آمده خونم که این‌چنین قلمم

دوباره پر شده از حرف‌های دردآور

دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار

دوباره قصۀ احزاب باز هم خیبر

دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی

که می‌درید جگر از عموی پیغمبر

عصای کینه برآورده باز ابوسفیان

دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر

سکوت بود که مُرداب ساخت از تاریخ

سکوت بود که آتش کشید بر دفتر

سکوت بُرد به دارالاماره مسلم را

سکوت داد به دستان کوفیان خنجر

سکوت کردی و قاضی شریح فرمان داد

به قتل شاه شهیدان حسین از منبر

*اربابِ مارو قُربةً الی الله کشتند،از روی منبر حُکمِ قتلش رو دادن.*

به هوش باش به قرآن اگر سکوت کنی

نشان حرمله هاشان شود علی اصغر

به گوش باش که این دستِ دوستی مکر است

به گوش باش که از پشت می زند خنجر

به چاه می بردت این طناب پوسیده

از این شکسته پل امتحان شده مگذر

به این خیال که مرصاد تیر آخر بود

مباد این که نشینیم گوشه ی سنگر

که هشت سال به لطف امام هشتم ما

نرفت یک وجب از خاک کشورم به هدر

هزار دفعه جهان شاه راهِ ما را بست

هزار مرتبه اما گشوده شد معبر

که هشت سال نرفتیم زیر بار ستم

که هشت سال جوانها یکی یکی پرپر

چقدر دل که شکسته به خاطر فرزند

چقدر سینه سپر شد به خاطرِ رهبر

زمان زمانه بی دردی است می بینی

که چشمها همه کورند و گوشها همه کر

* به حاج قاسم گفته بودند که دعا کنید که حضرت زهرا سلام الله علیها بابِ شهادت رو به روی ما نبنده،میگه: یه نگاهی کرد حاج قاسم، گفت : بهت قول میدم روزهایی رو در پیش داریم که شهدا حسرت می خورند میگن کاش ما کنار بچه ها بودیم.کنارِ این مردم بودیم*

بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد

در آن رکاب نباشم سیاهیِ لشگر

*اگر امام زمانم تحویلم نگیره وای برمن،اگه عقب بمونم وای بر من.*

خوشا به حال شکوه مدافعان حرم

که سر بلند می‌آیند یک‌به‌یک بی‌سر

به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک

که رستخیز به پا کرده در دل کشور

نفس نفس همۀ عمر مالک دل بود

کسی که بود به هنگامه، مالکِ اشتر

بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد

رسیده قاسمش از راه، غرق خون، بی سر

به باوری که در اعماق چشم اوست قسم

هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور

جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی

که مانده است به دستش هنوز انگشتر

*اِرباً اِربا شدی، بی سر شدی،اما دیگه کسی انگشترت رو از دستت در نیآوُرد.*

بدون دست علم می‌برد چنان سقا

بدون تیغ به پا کرده می دیگر

چنین شود که کسی را به آسمان ببرند

چنین شود که بگوید به فاطمه مادر

قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد

که بی‌وضو نتوان خواند سوره کوثر

خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش

هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر

حجاب روی زمین طفل بی پناهی بود

تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر

میان کوچه که افتاد دشمنت از پا

در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر

زنی که چادرِ زهراست بر سرش زینت

خدا گواه است سر افکنده نیست در م

کنون به تیرگی ابرها خبر برسد

‏که زیرِ سایه آن چادر است این کشور

یهودیانِ مسلمان ندیده اند آری

از این سیاهیِ چادر دلیلِ روشن تر

#شاعر سید حمیدرضا برقعی



با چشم های خود به فکر فرو برویم

حالا که ساعاتی بدون غبار و تار دیدن را به عین تجربه ، نظاره کردیم ، در این برهه ، تیغ زبان زبان درازها رگ دست خودشان را زد ، و ما وجدانمان گواهی داد که انسانی هنوز هست که معبد سلیمانی قلب بر آن سر ارادت و تعظیم بساید .

به دیده ی انصاف ، این انسان،

چکیده ارزشهای ملی و دینی تاریخ ما بود: او پهلوان بود و آیین پهلوانی و فتوت را از متن شاهنامه و عمق اساطیر به روزگار معاصر کشید.

#پهلوان دلیر و نستوه است اما بعلاوه مرد خرد و چاره و ت است و نیز اهل راز و نیایش و خلوت.

پهلوانِ فردوسی، همان "رند بلاکش" حافظ است و این هر دو در سردار سلیمانی متجلی شدند. انسانی وارسته از تزویر، که چهره و رفتارش به عاشقان و شاعران بیشتر می‌مانست تا به جنگاوران.

او و همگنانش در کارزار مردانه‌ی خویش، هویت ملی و هویت دینی و ارزشهای انسانی و جهانی را به وحدت رساندند.

ملی‌گرایان بگویند چه کسی هم‌تراز او پاسدار میهن بود؟ بزرگان دین و تشیع بگویند چه کس چون او از حریم اهل بیت دفاع کرد؟ و روشنفکران بگویند چه کسی مانند او از آزادی و صلح دربرابر خشونت و ترور و تعصب با این همه اقتدار و افتخار صیانت نمود؟

او ، توفیق جمع میان "خرد" و "حماسه" و "ایمان" است و گواه روشن بر این ضرورت که حراست از مرزهای ملی در گرو فراروی از مرزها است.

مساله اساسی فکری من، دفاع از این دست‌آورد بزرگ و محافظت و مراقبت از آن است است. خون ایشان برای من چون خون سیاوش و خون امام حسین، جوشان و خروشان سخنی و دعوتی دارد: #انتقام_سخت .

انتقام و تحدی و تکبر و تعدی، تنها یک واکنش احساسی نیست. عاقلانه‌ترین تصمیم است. از حیث داخلی، بازیابی روحیه ملی و گذار از سوگ به حماسه است، چنانچه رستم، سوگ سیاوش را به رزم با توران بدل می‌کند.

و از حیث خارجی بازیابی موازنه‌ی میدان و شرط حضور دوباره‌ی ایران در کارزار ت جهانی برای ثبات امنیت و امنیت پایدار است.

انتقام اما باید خردمندانه و مدبرانه باشد اما باید دانست که به لحاظ نمادین و واقعی در این شرایط هیچ کاری عقلانی‌تر از انتقام نیست.

چنین کار یکسر مدارید خُرد چنین کینه را خرد نتوان شمرد

#شاهنامه_فردوسی

باید این خون سرخ مکتبی در رگ فرهنگ سبز و بنفش و مخصوصا در شوره زار قلب تیتر رسانه های غرقابی و دیمی جریان و تداوم بیابد تا جوانه های سر از زیر برف در آمده را به تماشا بنشینیم. این تنها راه بیابان زدایی دین اگر نباشد یکی از راه ها ست.

تفکر تروریستی را از کسب و کارها، از شعرها و نقاشی ها و نقشه ها باید زدود. این همان انتقام راستین من است.

از پیکر سوخته باکی نداشت .

او سوخته‌ای بود که خودساخته» بود .

امید دارم که سلیمانی ذهنم را تروریست ها با جادوی رسانه ترور نکرده باشند.

من خنده های تورانیان کفتار را بر پیکر شیر بیشه ایران فراموش نمی کنیم . ما خنده های مستانه ی هند جگرخوار بعداز ترور حمزه سیدالشهدا و پایکوبی هایش را از یاد نبرده ایم . ما جشنواره های سرگرمی و سرکوبگرانه ی یزید و ابن زیاد را از خاطرمان نمی زداییم . چون غیرت داریم . بی غیرتان کاسبان تاریخند که قلم سرخ بر سر هر سر سبزی می کشند و خزانه هایشان را تا لب گور بر خر خرتر از خودشان به دوش می کشند و سنگین بال گورشان را گم می کنند. این حقیقت متکی به زور طبیعت مرگ آور ست.

انشاءالله در آینده ای نزدیک فرزندانمان

مرگ بر آمریکا نخواهند گفت

مرگ بر اسرائیل نخواهند گفت

مرگ بر آل سعود نخواهند گفت

چون تا آن زمان به زباله دان تاریخ می پیوندند.

همانطور که پدرانمان مرگ بر شوروی گفتند و در زمان ما نابود شده بود.


می دانم اینجایی و من را زیر پر داری

اشراف بر حال دلم از هر نظر داری

من بارها با چشم خود دیدم

هوایم را از هرکه حتی والدینم بیشتر داری

گفتی خودم پیگیر وضع رعیتم هستم

گفتی خودت با من بگو حرفی اگر داری

حالا رعیت با تو عرضی مختصردارد

البته می دانم خودت بهتر خبر داری

آقا تقاضا می کنم یک بار یادم کن

در آن قنوتی که سحر با چشم تر داری

ای کاش با دست خودت تا آخر روضه

این کوه غم را از روی این سینه برداری

من راضیم من قانعم من هرچه تو خواهی

قربان ان چه تو برایم زیر سر داری


یک عده ای قانون شکنی کردند، ایجاد اغتشاش کردند، مردم را به ایستادگی در مقابل نظام تا آنجائی که میتوانستند، تشویق کردند - حالا تیغشان نبرید؛ آن کاری که میخواستند نشد، او بحث دیگری است؛ آنها تلاش خودشان را کردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز کردند، جرأت به آنها دادند .کاری کردند که دشمنِ مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود

ان قانون شکنیشان، آن اغتشاش جوئیشان - تشویقشان به اغتشاش و کشاندن مردم به عرصه ی اغتشاشگری - این هم نتائجش. این خطاها اتفاق میافتد، عمل خلاف انجام میگیرد، کار غلط انجام میگیرد، بعد برای اینکه این کار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست میشود! فلسفه میبافند؛ استدلال برایش درست میکنند! از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همه مان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم.

خب، اینها ایجاد فتنه میکند؛ یعنی فضا را فضای غبارآلود میکند. شعار طرفداری از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفداری از امام میدهند، بعد کاری میکنند که در عرصه ی طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگی انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمی نیست؛ کار کوچکی نیست.

دشمنان از این کار خیلی خوشحال شدند. فقط خوشحالی نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل میکنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملی، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزی که مشکل را ایجاد میکند، همان فریب، همان غبارآلودگی فضا و همان چیزی است که در بیان امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه»؛ یک کلمه ی حق را با یک کلمه ی باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگری، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا میکند.

آن کسی که برای انقلاب، برای امام، برای اسلام کار میکند، بمجردی که ببیند حرف او، حرکت او موجب شده است که یک جهت گیریای علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه میشود. چرا متنبه نمیشوند؟

#کلام_رهبری

بخش ۲ :

ت امروز استكبار، ت اندلسی کردن ایران است

امام ای :تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را به‌طور مجّانی در اختیار جوانان قرار دهند!

موضوعی که من با شما در میان میگذارم شکل موعظه ندارد؛ بلکه موضوعی اساسی است که با بهترین عناصر یک ملت - که شما جوانان باشید - در میان گذاشته میشود.

اروپاییها وقتی خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگیرند، اقدامی بلند مدّت کردند. آنها به فاسد کردن جوانان پرداختند. یکی از کارها این بود که تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را به‌طور مجّانی در اختیار جوانان قرار دهند! #جوانان را به سمت ن و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند! گذشت زمان راههای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمیکند. امروز هم آنها همین کار را میکنند. ۸۱/۱۲/۰۶

#کلام_رهبری


‍ بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه

می شوم آماده ی گریه برای فاطمه

هاتفی از آسمان ها می دهد امشب ندا

فاطمیّه آمده، ماه عزای فاطمه

فاطمیّه آمده ای فاطمیّون غیور

خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه

در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری

این لباس مشکی ام باشد عطای فاطمه

من کجا و گریه در بزم عزای او کجا؟

اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه

بر جراحات عمیق فاطمه مرهم نهد

هر کسی گرید میان روضه های فاطمه

هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند

می شود ایمن ز غم تحت لوای فاطمه

مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین

افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه

در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا

بارالها جان من گردد فدای فاطمه

یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل

ای که هستی در پی کسب رضای فاطمه

می رسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در

ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه

کی می آیی تا بگیری انتقام مادرت؟

مهدی زهرا بیا، ای دلربای فاطمه

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

Michael's notes kindtetdaygeo دکوراسیون داخلی و بازسازی ساختمان Malcolm's memory کتابخانه عمومی سید الشهدا کردیجان postraselpu بدن لاغر geharespa maspadardcom English Studio